یادداشت
خبرنگاری؛ شغل یا حرفه؟
امیرعباس صادقی
هفدهمین روز از ماه میانی تابستان به نام و یاد شهید محمود صارمی نامگذاری شده است. خبرنگار جبههها که ۲۱ سال پیش با قلم خود پای در راه شهادت گذاشت و از آن روز به بعد، گرامی داشت یاد و خاطره او با تجلیل از قشر زحمتکش، پاک و صادق خبرنگار گره خورده است. هنوز هم صدای آخرین گزارش او تنها چند ساعت قبل از شهادتش یادآور زحمات کسانی است که بدون هیچ چشمداشتی برای اطلاعرسانی و بهروز کردن مردم زحمت میکشند و حتی گاهی جانشان را در این راه فدا میکنند.
حضور در خط مقدم جبههها، چه در زمان جنگ گرمِ آتش و گلوله و چه در زمان جنگ نرم، دقیقاً همان چیزی است که یک خبرنگار از پسش برآمده و به مردم خود راه صحیح را نشان میدهد. هنوز هم هیچ کس یادش نرفته است که سید شهیدان اهل قلم چگونه دوربین به دست، در میان رزمندگان جبهه میرفت و حال و هوای «حق در برابر باطل» را که سیاستمداران ساعتها باید مینشستند و توضیح میدادند، به زبان ساده و عامی بیان میکرد. هنوز هم کسی فراموش نمیکند که چه کسانی جنگ روانی با داعش در فضای مجازی را پیروز شدند. اکنون نیز قلم خبرنگار در برابر جنگ نرم دشمنی ایستاده است که قصدش تیشه زدن به ریشه انقلاب اسلامی است. این همان رسالت خبرنگاری است.
صحبت از خبرنگاری، صحبت از قلم است. همان که پروردگار جل جلاله بدان قسم خورد و سورهای از کتاب آسمانی خود را به نامش زد. خبرنگاری، صحبت از صداقت است. جایی که قلم اجازه ندارد از محدوده صدق خارج شود. صحبت از خبرنگاری، حرف از آگاهیبخشی است. همه ما دیدهایم نخستین نفرات که در محل وقوع یک حادثه، یک جشن یا یک مراسم حضور پیدا میکنند، خبرنگارانی هستند که برای انجام رسالت خود یعنی آگاهیبخشی پای به میدان میگذارند و تلاش میکنند تا افراد مختلف را از کم و کیف آن واقعه باخبر کنند. بدون آنکه چشمداشتی داشته باشند یا حتی به این فکر کنند که چه قدر از پایان ساعت کاری گذشته است. خبرنگاری، مطالبهگری است. در روزگار کمپین و پویش، بارها دیدهایم که فشار رسانهها برای رخداد یک اتفاق مثبت یا جلوگیری از یک اتفاق منفی تا چه اندازه تاثیرگذار بوده و مسئولان را تسلیم کرده است.
با تمام این اوصاف و با گذر از رسالت خبرنگاری، یک سؤال مهم را باید پرسید. سوالی که سالیان است مطرح بوده اما هیچگاه پاسخ درست و منطقی بدان داده نشده است. خبرنگاری یک شغل است یا حرفه؟ همه افراد از سختیهای کار خبرنگاری آگاه هستند و در سخنان خود بدان تاکید دارند اما آیا پاسخ دقیقی به این سؤال دادهاند؟
اگر پاسخ شغل است، باید گفت که شغل خبرنگاری، گاهی امنیت لازم را برای کسانی که به این نام بزرگ مزین شدهاند، به همراه ندارد. بارها شنیدهایم که فلان روزنامه، فلان خبرگزاری و... به دلایل مالی تعطیل شده و خبرنگاران آن بیکار شدهاند، بدون آنکه بیمهای داشته باشند. بسیاری از خبرنگاران از درآمد کافی برای اداره زندگی خود برخوردار نیستند. همچنین تعداد کمی از خبرنگاران، منزل شخصی دارند و البته به دلیل ساعت کاری بالا، زندگی شخصیشان در کنار خانواده تحتالشعاع قرار میگیرد. بر همین اساس، به نظر میرسد که خبرنگاری مولفههای یک شغل را ندارد و فراتر از آن است. در وصف حال خبرنگار شاید بتوان آن ضربالمثل معروف «کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد» را استفاده کرد. خبرنگاری که همیشه به دنبال احقاق حق اقشار مختلف است، خود در حاشیه رفته و کمتر به حق و حقوق او توجه میشود.
در مقابل، اگر پاسخ به سؤال بالا حرفه است، باید پرسید که آیا حرفه خبرنگاری میتواند به قدری کوتاه وقت بگیرد که بتوان در کنار آن شغل دیگری داشت؟ پاسخ این سؤال را باید به خواننده واگذار کرد، اما همین بس که وقتی یک خبرنگار روح، جسم و قلم خود را در اختیار وجدانش قرار میدهد، صحبت کردن از زمان و شغل دیگر بیشتر شبیه به شوخی است.
در جمعبندی صحبت باید اشاره کرد که خبرنگاری چه شغل باشد و چه حرفه، سختیهای زیادی را دارد و به همین دلیل باید توجه ویژهتری نسبت به آن صورت بگیرد. تصور کنید که هیچ خبرنگار و رسانهای وجود نداشت؛ چگونه میتوانستیم از اخبار اطراف خود اطلاع پیدا کنیم؟
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر
آخرین اخبار