در فصل سوم سریال «نون خ» نه رگهای از ناامیدی دیده شد، نه خبری از نقش منفعلانه برای سالمند. شاید رمز موفقیت و محبوبیت این سریال همین موضوع باشد.
سریالهای رنگارنگ تلویزیون در نوروز 1400 در حالی مهمان منازل مردم شد که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان همراه بود. سریالهایی که در کنار پرداخت صحیح به فرم، محتوا و داستان، بیانگر مفاهیمی شدند که از نظر فرهنگی و اجتماعی بسیار مهم بوده و در شرایط کنونی حس خوبی را به مخاطب منتقل کردند.
یکی از سریالهای پرطرفدار و محبوب تلویزیون در نوروز 1400 سریال «نون خ» به کارگردانی سعید آقاخانی بود. اثری که با پشتوانه دو فصل موفق قبلی خود مخاطبان زیادی داشت و اما در فصل سوم هم با حفظ همان ریتم موفق تحسین بسیاری از مخاطبان رسانه ملی را به همراه داشت.
درخصوص این سریال تاکنون مطالب متعددی نوشته شده و به ابعاد مختلفی از موفقیتهای سریال از جمله پرداخت به اقوام، فرهنگ، آداب و رسوم مردم غرب کشورمان و ... اشاره شده است. در این نوشتار سعی شده است با نگاهی متفاوت به دو جنبه از مفاهیم فکری فرهنگی نهفته در سریال توجه شود.
موضوع امیدآفرینی یکی از مقولات مهمی است که اهمیت آن برکسی پوشیده نیست. امید داشتن به خداوند متعال حتی در سختترین شرایط یکی از مفاهیم مهمی است که در دین ما بارها بدان تاکید شده و ناامیدی به عنوان گناهی بزرگ و نابخشودنی تلقی شده است. سریال تلویزیونی «نون خ» مفهوم امیدواری را به نحوی ظریف و هنرمندانه به تصویر کشید. در سکانسهای مختلفی از این سریال امیدواری به آینده و امید به رحمت الهی به تصویر کشیده شده است. برای مثال در یکی دو قسمت پایانی که اهالی روستا در معدن گیر افتادهاند، امیدواری حرف اول را میزند و همه در تلاشند تا از این مخمصه جان سالم به درببرند.
همچنین در صحنههای دیگر فیلم که مشکلاتی برای اهالی روستا به وجود میآید، خبری از ناامیدی نیست. همه امیدوارانه تلاش میکنند تا با کمک به یکدیگر گرهای از کار هم باز کنند. باید دقت داشت که این مفهوم دقیقا در نقطه مقابل تلاش دشمنان است که سعی میکنند مردم را به واسطه مشکلات معیشتی و اقتصادی که به وجود آمده است، به سمت ناامیدی سوق دهند.
شاید به یادآورید یکی از سکانسهای ماندگار این سریال و گفتوگوی عاشقانه بازیگر اول آن یعنی سعید آقاخانی با پرودگار متعال. در شرایطی که تمام مشکلات بر او هجمه آورده و وضعیت سختی را تحمل میکند، با پروردگارش به زبانی ساده گفتوگو کرده و نتیجه آن امیدی است که در دل او جوانه میزند. این صحنهها اگرچه در قالب طنز بیان شده است اما به خوبی مفهوم امید را زنده میکند.
مقوله دومی که در این سریال به چشم میخورد توجه ویژه به افرادی است که دارای سن و سال بالاتری بوده و به نوعی سالمند محسوب میشوند. متاسفانه این دیدگاه در بین عدهای رواج پیدا کرده است که سالمندی یعنی خانهنشینی یا پارکنشینی. در حقیقت انگار که سالمند باید در خانه نشسته و هیچ کار مفیدی انجام ندهد. سریال «نون خ» با قدرت به مبارزه با این تفکر غلط پرداخت. تنی چند از بازیگران این سریال افرادی هستند که سالمند محسوب میشوند؛ برای مثال کاراکترهای «عمو کاووس»، «نورالدین»، «کیوان» و ... سالمند هستند اما هیچ نشانهای از تفکر غلط خانهنشینی در آنان نمیبینید.
نورالدین روی زمین کشاورزی خود مشغول به کار است و اشتغالزایی کرده، عمو کاووس سرزنده است و به واسطه تجربه زیادش در اکثر اتفاقات گروهی روستا نقشآفرینی و هدایت میکند و کیوان هم در طنزی جالب، مو رنگ میکند و موسیقی گوش میدهد. بنابراین خبری از گوشهنشینی و زانوی غم به بغل گرفتن نیست.
اوج پیوندخوردگی امید با نقشآفرینی فعالانه سالمندان را در یکی از سکانسهای پایانی سریال میبینید، جایی که اهالی روستا در معدن گیرافتادهاند. جوانترها شاید کمی ناامید شوند اما سالمندان جمع به واسطه تجربهای که دارند، همه را یکدست و همدل کرده و امیدآفرینی میکنند.
فراموش نکنیم که سالمند شدن رسیدن به آخر خط زندگی نیست، بلکه دریچهای جدید آمیخته از تجربه و سابقه را روبهروی فرد باز میکند که میتواند در نقش یک بزرگتر به هدایت جوانان به سمت مقصد درست ظاهر شود.
ناامیدی دقیقا همان چیزی است که دشمن میخواهد، هدفی که برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نمیکند. بدون شک ساخت سریالی مثل نون خ که بتواند برای دقایقی امید را در دلها زنده کند و در کنار آن نقشی مهم و حیاتی برای قشر بزرگی از جامعه ما یعنی سالمندان تعریف کند، بسیار ارزشمند است. شاید دلیل موفقیت این سریال و محبوب شدنش بین مردم نهفته در همین راز باشد پس باید قدر چنین دستاوردهای هنری را دانست و اجازه ندهیم که مسائل حاشیهای این مفاهیم را دچار خدشه کند.