جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۰۹:۲۲
کد خبر: ۱۱۸۵۲۴
|
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۰
نظرات فنی و محتوایی سریال زخم کاری از نگاه حسین سلطان محمدی و رضا صائمی

نمایش دراماتیک نفس اماره

سریال زخم کاری با همه فراز و نشیب‌ها و اوج و فرودها و حرف و حدیث‌هایش به پایان رسید. فارغ از این‌که چقدر این اثر را دوست داریم یا نه، نمی‌توانیم موفقیت آن را در جذب مخاطبان و حتی رضایتمندی حداکثری آنها نادیده بگیریم، آن هم در شبکه نمایش خانگی که بیش از آن که جایی برای جولان توانایی‌ها و جذب مخاطبان از طریق داستان پردازی درست و استاندارد باشد، بیشتر به محلی برای آزمون و خطا و ناکامی فیلمسازان در ارتباط با مخاطبان تبدیل شده است.
نمایش دراماتیک نفس اماره
 به گزارش پایگاه تحلیلی خبری فرهنگ و هنر، چه بسیار سینماگرانی که در رخوت سینمایی ناشی از کرونا، در پلتفرم‌ها فرصت‌سوزی می‌کنند و قدر این ظرفیت جذب مخاطب را نمی‌دانند اما مهدویان دست کم هوشمندانه، سراغ موضوع مفاسد اقتصادی رفت و با طرح آن که حالا دیگر برای مردم آشناست برای جذابیت بیشتر آن را با مسائل عشقی و جنایی هم پیوند می‌زند. اقتباس به هنگام او از رمان «بیست زخم کاری» و «مکبث» در کنار کارنامه سینمایی خودش و البته حضور بازیگران محبوبی چون جواد عزتی و آشنازدایی از بازیگران دیگر، از دلایل موفقیت زخم کاری در جذب مخاطبان انبوه است. گزارش روزنامه جام جم با دو منتقد سینما، حسین سلطان‌محمدی و رضا صائمی که نظرات فنی و محتوایی متفاوتی را هم مطرح کردندمی خوانیم.

حرکت در مسیر قبح‌زدایی 
حسین سلطان‌محمدی، منتقد فیلم درباره موفقیت و موردتوجه قرارگرفتن زخم کاری به جام‌جم گفت: نکته‌ای که درمورد زخم کاری مطرح است، این است که پردازش فیلمنامه خیلی خوب بود و باعث جذب درصد بالایی از مخاطبان شد.
کش و قوس‌هایی هم که نویسنده و کارگردان در داستان تعریف کرده بود، نوعی مثلث جذاب را شکل می‌داد. هرکدام از این شخصیت‌ها نسبت به یک کمبود شکایت دارند و در پاسخ به آن کمبود ذهنی یا واقعی، کارهایی انجام می‌دهند و درام را پیش می‌برند. به عنوان مثال کاراکتر سمیرا با خونسردی در حال پیگیری کمبودهای زندگی خود است و دیگر از بحث همسر شرعی و قانونی خود عبور کرده است و می‌گذارد مالک کارهای خود را پیش ببرد تا او هم بعدا به منافع خودش برسد.
خشونت، یکی از مهم‌ترین بحث‌های پیرامون این سریال است. سلطان‌محمدی در این باره گفت: یکی از چیزهایی که خیلی در داستان زخم کاری به آن توجه شد، خشونت است. حتی اسم سریال (زخم کاری) هم خشونت را در خودش دارد و تا انتهای داستان هم خشونت را می‌بینیم.
او در پاسخ به این سوال که آیا این حجم از نمایش خشونت، مناسب بوده یا نه هم توضیح داد: خشونت در ذات اثر وجود دارد و به قول خود آقای مهدویان، مردم خشونت سریال را دوست داشتند. البته او به عنوان نقطه قوت سریال به خشونت توجه نکرد اما به هرحال کارگردان اعلام می‌کند که مردم به اثری این گونه با همه خشونت تصویری و فیزیکی و کلامی علاقه دارند. زخم کاری از این نظر، سریال خشنی تعریف شد اما برای یک پردازش داستانی درست و این‌که مخاطب را با روایتی ملتهب پای اثر نگه دارد، از ترفندهای جذب تماشاگر استفاده کرد. به‌جز این صحنه‌‌ها، ترفندهای دیگری چون توقیف و سانسور و حذف فلان قسمت و... هم به کار سریال آمد و باعث کنجکاوی و جذب تماشاگر شد.
این منتقد درباره صحنه‌های متعدد سریال که ممکن است باعث قبح‌زدایی برخی چیزها در تماشاگران و به‌ویژه جوانان و نوجوانان شود هم گفت: زخم کاری، داستان شخصیت‌های منفی است و وقتی این آنها را طوری پردازش می‌کنید که تماشاگر با لذت می‌نشیند تا ببیند داستان آنها چیست، ممکن است بحث تاثیرات منفی و قبح‌زدایی هم پیش بیاید. برخی تماشاگران قشر متوسط با دیدن داستان فکر می‌کنند کاش آنها هم چنین فرصتی داشتند که از هیچ به همه چیز برسند. وقتی همه کاراکترهای منفی اینقدر برای بیننده جذابیت پیدا می‌کند، قطعا می‌تواند از هر حرکت آنها برای خودش الگو بگیرد و بگوید کاش هم من هم در آن وضعیت بودم. مالک، شخصیتی است که زندگی و همسر و فرزند دارد و از هیچ به این همه ثروت رسید و در یک مسیر دیگر هم به عشق و حال خودش می‌پردازد و بی‌خیال همه چیز می‌شود. برای همین هم سیگارکشیدن‌هایش قصه‌دار می‌شود و هم صحنه‌های اروتیک سریال. خطاهای انسانی و به قولی نفس اماره خیلی با صراحت طرح می‌شود. اینها می‌تواند باعث قبح‌زدایی و کنار رفتن پرده‌ها شود.
سلطان‌محمدی به سکانس پرسروصدای سیدجواد هاشمی هم در سریال اشاره کرد و گفت: آقای هاشمی به‌تازگی در گفت‌و‌گویی اعلام کرده است که می‌خواهد تابوشکنی کند. درحالی که او سال‌ها تصویر دیگری از خودش در جامعه به نمایش گذاشته است. حتی در مقطعی می‌گوید من در یک اثری نقش منفی بازی کردم که بعدا رهبر معظم انقلاب به من تذکر دادند که خوب نبود. اما به یکباره بازی در این نقش، مخاطبان را دچار حیرت می‌کند، چون یک حالت ظاهری در جامعه وجود دارد و برخی تماشاگران نمی‌توانند میان بازیگری و شخصیت واقعی تفاوت و تفکیک قائل شوند. وقتی این اتفاق برای آقای هاشمی در سریال می‌افتد، ببینید شخصیت‌های دیگر چه وضعی در قصه دارند.
این منتقد افزود: وقتی سریال مجموعه‌ای از کاراکترهای منفی را برای مردم جذاب می‌کند و کاراکترهای مثبت را هم می‌شکند، می‌تواند اثرات منفی در جامعه داشته باشد. ساخت آثار نمایشی به شناخت فضای روانی جامعه ایرانی و مخاطب شناسی نیاز دارد و باید به این مسائل دقت کرد. اینجا سینمای غرب و هالیوود نیست که بازیگر هزار نقش بازی می‌کند. اینجا وقتی مردم ما آنتونی کوئین را در نقش حضرت حمزه می‌بینند، تا مدت‌ها فراموش می‌کنند این بازیگر نقش‌های دیگری هم داشته است. اینجا جامعه‌ای است که وقتی آقای مجیدی، فیلمبردار معروف ایتالیایی را برای فیلمش می‌آورد، بلافاصله به فیلمبرداری او از صحنه‌های جنسی در یک فیلم خارجی اشاره می‌کنند.
  سلطان محمدی ادامه داد: شما فکر کنید اگر سکانس پایانی فیلم کاغذ بی‌خط آقای ناصر تقوایی می‌خواست مدل سریال زخم کاری باشد، بعدش کار به صحنه حمام و حوله و احیانا جزئیات دیگر می‌رسید! درحالی که نمایش این صحنه‌ها لزومی ندارد. اما مثلا در فیلم عرق سرد، فیلمساز تابعیت زن از مرد را با آن سکانس مسواک و آن قلیان عجیب و غریب به رخ می‌کشد. این نمادسازی به چه دلیلی صورت می‌گیرد؟ مقایسه کنید ببینید کاغذ بی‌خط حرمت داشت یا فیلم و سریال‌های بی‌در و پیکر؟ وقتی هم به سازندگان می‌گویند این صحنه‌ها را حذف یا اصلاح کنید، چنان معرکه رسانه‌ای می‌گیرند که بیا و ببین. درست مثل وقتی که برنامه پیشنهادی آقای اسماعیلی، وزیر ارشاد با استناد به یک تحقیق منتشر می‌شود و در آن به پررنگ بودن زن‌های بی‌حیا در فیلم‌های جشنواره اشاره می‌کند، علیه او معرکه می‌گیرند که این حرف‌ها کدام است؟ درحالی که زخم کاری هم در همین مسیر جلو آمده است. پس قاعده اجتماعی و اخلاقی چه می‌شود؟ چه لزومی دارد به جای داستان‌پردازی، بیشتر به ظواهر بپردازند؟ به‌واسطه برخی از همین فیلم‌ها و سریال‌ها، یک مسیر قبح‌زدایی را پیش می‌برند. برخی هم قلم‌فرسایی و بازی لغات می‌کنند که با اثری روبه‌روییم که بازتاب زخم‌های فروخورده اجتماع است و... .
این منتقد در پایان گفت: متاسفانه بر این قبح‌زدایی‌ها، نظارت چندانی هم وجود ندارد و در صورت اصلاحیه ساترا هم با جلسات یکی‌دو ساعته همه چیز بخیر و خوبی تمام می‌شود. معروف است سال‌ها پیش وقتی آقای بهروز افخمی فیلم شوکران را ساخت ــ باوجود این‌که آن موقع هم از ترفندهای تبلیغاتی مثل اعتراض پرستاران استفاده شده بود ــ برای این‌که مشکلی پیش نیاید، بین دو بازیگر اصلی، خطبه شرعی برای فیلم خوانده بودند. سیر سینمای ما را ببینید که از آنجا به کجا رسیده‌ایم. از داستان‌نویسی و تصویرپردازی به دوران عریانی نزدیک می‌شویم و این باعث نگرانی است.


منطبق با روح زمانه 
رضا صائمی، منتقد فیلم برخی نقدها را بیشتر از خود زخم کاری متوجه سازنده آن دانست و به جام‌جم گفت: ما با اثری مواجه‌ایم که بیش از خود اثر، مؤلف در کانون نقد قرار می‌گیرد. اتفاقی که برای شیشلیک مهدویان هم به شدیدترین شکل ممکن اتفاق افتاد. این برخلاف آن نظریه «مرگ مؤلف» رولان بارت است که می‌گوید خود اثر را تحلیل کنید. البته حتی آن نظریه هم نقد دارد که ما همیشه نمی‌توانیم ردپای مؤلف را حذف کنیم، چون کاراکتر خود او هم می‌تواند در روایت تاثیرگذار باشد. بحثم این است که تلاش کنیم تا در مواجهه منصفانه با زخم کاری، حب و بغض‌ها نسبت به فیلمساز را کنار بگذاریم. درواقع یکی از مهم‌ترین دلایلی که زخم کاری موردتوجه قرار گرفت، فارغ از نقدهای مثبت یا منفی، خود اثر نیست بلکه حضور مهدویان به‌عنوان نویسنده و کارگردان است.
این منتقد افزود: نکته دیگر این‌که مهدویان با زخم کاری نشان داد که توانایی کار در مدیوم‌های مختلف را دارد. ما فیلمسازان خیلی خوبی در سینما داریم که در ساخت سریال موفق عمل نکردند. انگار خود مدیوم‌ها اقتضائاتی دارند که فیلمساز باید فوت‌و‌فن آنها را بلد باشند. از این نظر مهدویان در اولین کار شبکه نمایش خانگی خود موفق بود و توانست مخاطبان را جذب و به اندازه مدیوم سینما هم خودش را ثابت کند. احساس می‌کنم او زبان و ویژگی‌های هر مدیومی را می‌شناسد، فارغ از این‌که ما به‌عنوان مخاطب آن اثر را دوست داشته باشیم یا نه.
صائمی درباره برخی دیگر از دلایل موفقیت این سریال هم توضیح داد: نکته مهم دیگر این‌که مهدویان در شبکه نمایش خانگی سراغ اقتباس رفت و رمان بیست زخم کاری را با تغییراتی به اقتضای سریال، تبدیل به اثری جذاب کرد. باز از نکات مهم و قابل اشاره این‌که در سریال‌سازی شبکه نمایش خانگی، سعی کرده منطبق با استانداردهای جهانی عمل کند. مخاطب امروز دنبال سریال پرتعلیق و پر از اتفاق و پرهیجان است که این نیاز با تماشای زخم کاری برآورده می‌شود. شاید این تصور غلطی باشد که انتظار داشته باشیم مردم در پلتفرم‌ها دنبال یک فیلم هنری و روشنفکرانه باشند. آنها به پلتفرم‌ها بیشتر به‌عنوان یک ابزار سرگرمی نگاه می‌کنند، به‌ویژه در شرایط کرونایی امروز که دنبال چیزی هستند که حالشان خوب شود. هر قسمت زخم کاری در جایی تمام می‌شد که مخاطب دوست داشت بلافاصله قسمت بعدی را ببیند. رعایت پایان‌بندی هر قسمت در اوج تعلیق، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های زخم کاری بود.
این منتقد ادامه داد: احساس می‌کنم زخم کاری مماس با روح زمانه است. این‌که توانسته روح زمانه را در قالب یک اثر دراماتیک بازنمایی و درست روایت کند، بحث دیگری است، ولی به نظرم سراغ قصه‌ای رفته که به واقعیت‌های امروز خیلی نزدیک است و همین یکی از ویژگی‌های مهم موفقیت و جذب مخاطب این سریال است. این حرص و طمع و رقابت‌های مادی و قدرت‌طلبی و بازی‌های مافیایی و تغییر ارزش‌ها و شکاف طبقاتی خیلی برای مخاطب آشناست.
صائمی درباره شخصیت‌پردازی و بازی‌های سریال هم گفت: شخصیت‌پردازی‌های خوب سریال هم از دلایل موفقیت سریال است و مخاطب خیلی زود با آنها ارتباط برقرار می‌کند. نکته مهم دیگر آشنازدایی از برخی بازیگران است، ازجمله از عباس جمشیدی‌فر که نقش اخوان را به‌خوبی بازی می‌کرد. بازیگران هم از نقاط قوت سریال هستند. جواد عزتی که خودش را در این سال‌ها ثابت کرده و به همان اندازه که می‌تواند بخنداند، می‌تواند تماشاگر را بگریاند و بترساند. این قابلیت عجیبی است و فکر می‌کنم جواد عزتی الان جزو پنج بازیگر برتر سینمای ایران است.
شاید بیش از همه، این کار نقطه عطف و سکوی پرتابی برای دو سه بازیگر باشد، مهم‌ترین آنها رعنا آزادی‌ور بازیگر نقش سیمراست که ما را به یاد زنان سلطه‌گر و فریبنده ژانر نوآر می‌اندازد. احتمالا برای مرتضی امینی‌تبار، بازیگر نقش میثم هم در ادامه اتفاقاتی در بازیگری بیفتد و موردتوجه قرار بگیرد. همه اینها توانایی مهدویان را در بازی گرفتن از بازیگران نشان می‌دهد و هدایت کارگردان خیلی مؤثر است.
این منتقد نقدهایی هم بر زخم کاری داشت و گفت: قصه سریال مهدویان عوامل اجتماعی و عوامل غیرفردی و مناسبت‌های موجود در جامعه را نادیده می‌گیرد، همان عواملی که باعث خلق مالک‌ها، سمیراها و ناصرها می‌شوند. همه چیز در زخم کاری به یک مساله اخلاقی فردی تبدیل و محدود می‌شود و با نگاه خیلی فردگرایانه‌ای روبه‌روییم و نگاه جامعه‌شناسانه‌ای در آن وجود ندارد. بسیاری از ناکامی‌های آدم‌ها، به‌دلیل ناکارآمدی اجتماعی است و نه ناتوانی فردی. در زخم کاری، سویه شر ماجرا و وجوه ظلمانی و تاریک قصه، خیلی به اراده و بداخلاقی‌های فردی، تقلیل پیدا کرده‌است، درحالی که عوامل اجتماعی هم تاثیر مهمی در وضعیت پیش آمده برای شخصیت‌ها دارد. چه اتفاقی افتاده که مهدویان از روایت قهرمانهای دهه ۶۰ به ضدقهرمان‌ها می‌رسد. نمی‌گویم تقصیر مهدویان است، بحثم تفاوت شخصیت‌های دهه ۶۰ و آدمهای امروز و غیبت تحلیل اجتماعی در این مسیر است. سریال یک جاهایی بیش از اندازه از موسیقی استفاده می‌کند. هم در صحنه‌هایی برای پرکردن خلأهای دراماتیک از موسیقی استفاده می‌شود و هم برای القای هیجان در صحنه‌هایی که هیجانی ندارد.
یکی از اشکالات بزرگ زخم کاری، کات‌های ناگهانی است که مخاطب را سردرگم و عصبی می‌کند. خود قصه پر از التهاب است، این کارها ضرورتی ندارد و تبدیل به بازی‌های فرمی و ادابازی می‌شود که نسبتی منطقی با دارم و روایت ندارد.
صائمی در مجموع زخم کاری را سریال موفقی دانست و گفت: شاخص‌های ما برای تحلیل و نقد یک اثر نمایش خانگی باید متفاوت از یک فیلم سینمایی باشد، براین مبنا فکر می‌کنم زخم کاری موفق بود و نمره قبولی می‌گیرد. به‌ویژه اگر ببینیم سریال‌هایی در همین شبکه نمایش خانگی ساخته شده و موفق نبوده است.
نظر شما