به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، با ظهور گروه تروریستی داعش در منطقه که درواقع میتوان از آن بهعنوان یکی از بزرگترین و بیرحمترین گروههای تروریستی تاریخ یاد کرد، آثار سینمایی ارزندهای درباره ایرانیانی که برای مبارزه با این گروه به سوریه اعزامشده و به شهادت رسیدهاند ساخته شد اما در این میان کمتر به نیروهای مدافعحرم افغانستانی که علیه داعش در سوریه مبارزه میکنند، پرداخته شده است. از این جهت، اعلام آمادگی امیرسجاد حسینی برای ساخت فیلمی درباره مدافعانحرم افغانستانی که به سوریه اعزام شدهاند، میتوانست یک خبر خوشایند برای علاقهمندان به این مضامین باشد. «دیپورت» فرصت مغتنمی بود که طی آن با اقتباس آزاد از زندگی شهیدمصطفی صدرزاده به مسائل و مشکلات مربوط به زندگی افغانستانیهای مدافعحرم در ایران نیز پرداخت و در این مورد استقبال مردم و منتقدان هم قرار گرفت. این فیلم که با مشارکت مرکز تخصصی فرهنگی-هنری معاونت فرهنگی سازمان بسیج مستضعفان ساختهشده اکنون مدتی است که در سامانه تخصصی «عمار یار» در حال اکران است.به بهانه نمایش این فیلم، خبرنگار روزنامه جام جم سراغ امیرسجاد حسینی، کارگردان رفته و با او درباره کموکیف ساخت این فیلم سینمایی به گفتوگو نشسته است که با هم میخوانیم :
دیپورت اولین فیلمی است که در آن به تیپ فاطمیون پرداخته شده. برای تماشاگری که به تماشای فیلمهای کمدی یا درام عادتکرده فیلم شما به نوعی خلاف جهت تماشاگر است. نگران پسزدن فیلمتان از طرف مخاطب نبودید؟
خیر، اتفاقا علاقهمندان و دغدغهمندان به فیلمهایی بامحوریت مدافعانحرم زیاد هستند و خوشبختانه بازخوردهایی هم که تا به امروز از پخش فیلم دیپورت گرفتیم خوب بودهاست. ایدهاش هم از خیلی وقت پیش به ذهنم رسید. هفت،هشت سال پیش فکر کردم مساله مهاجرغیرقانونی قابلیت پرداخت سینمایی دارد اما نمیدانستم از کجا و از چه زاویهای باید این تم را به تصویر بکشم تا اینکه بهواسطه دوستی به شهیدمصطفی صدرزاده رسیدم و داستان زندگیاش به نظرم جالب آمد؛ یک ایرانی که زبان افغانستانی یاد میگیرد و حتی مدارکی جعل میکند تا وارد لشکر فاطمیون شود. این شخصیت ایرانی میتوانست به عنوان پلی بین من در جایگاه کارگردان و مهاجران افغان عمل کند. از اینجا بود که قصهای شکل گرفت که میتوان آن را از جهتی مایه حفظ اتحاد و همبستگی و همدلی میان مردم ایران و افغانستان دانست.
پیش از ساخت این فیلم شناختی از شخصیت شهید صدرزاده نداشتید؟
دوست صمیمیای دارم که شهید صدرزاده دامادشان بود. برای ساخت این فیلم با دوستم به منزل شهید صدرزاده هم رفتم و با همسرشان صحبت کردم؛ البته ابتدا قرار بود مستندی از زندگی ایشان بسازم اما به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم چون تمام مستندهایی که درباره شهدای مدافعحرم میدیدم با سلیقه من در حوزه مستند متفاوت بود.
چه مستندهایی را در حوزه دفاعمقدس میپسندید؟
مستندهای روایتفتح شهید آوینی که نگاهی رئال و حماسی به شهادت دارد.
برای ارائه شخصیت شهید صدرزاده چقدر تحقیق کرده و به مستندات تاریخی رجوع کردید تا این شخص را باورپذیر ارائه دهید؟
تمام مساله من زمان ساخت دیپورت این بود که مبادا این تصور بهوجود آید که این فیلم فقط به قول معروف برای بچه حزباللهیها ساخته شده. به همین دلیل درباره شهید صدرزاده هم خیلی تحقیقات نکردم و بهطور کلی از شخصیت ایشان در فیلمم الهام گرفتم. یک ایرانی مذهبی و اصطلاحا یک بچه حزباللهی قلدر که از زاویهای بیتعصب و برادرانه با افغانستانیها برخورد میکند. مصطفی صدرزاده بهعنوان یک ایرانی که برای رسیدن به هدفش زبان و آداب و رسوم افغانی یاد میگیرد نقطه خوبی برای ورود به زندگی یک افغان بود. پرداخت به شهیدمصطفی صدرزاده تا همینجا برای فیلم کفایت میکرد چون من مثلا فیلم «چ» را درباره شهید چمران نساختم! فیلم دیپورت را ساختم که صرفا درباره زندگی این شهید بزرگوار نیست.
گویا صحبتهایی هم مبنی بر حذف بعضی دیالوگهای فیلم شدهاست؟
جایی از فیلم میبینیم که شهید صدرزاده میگوید؛ «طالبان عوضشدنی نیست اما از داعش بهتر است.» جواد موگویی (نویسنده و مستندساز) بعد از تماشای فیلم گفت که این دیالوگ باید حذف شود. به این دلیل که شهید صدرزاده این حرف را نزده و آوردن این حرف از زبان او تحریف است. من هم گفتم که این فیلم برداشت آزادی از زندگی شهید صدرزاده است.
اگر قرار بود این فیلم را دوباره و در شرایط کنونی بسازید باز هم از این دیالوگ استفاده میکردید؟
بله. ببینید، من اصلا آدم سیاسی نیستم و زمان ساخت این فیلم هم اینطور نبود که بگویم این جمله برایم خیلی مهم است و لابد باید آن را در فیلم بگنجانم. روند فیلم و کاراکتر فیلمم اینطور اقتضا میکرد که این دیالوگ را بر زبان آورد.
نوع نگاه دیپورت به شهدای مدافعحرم چگونه است؟
از نظر بنده، مدافعحرم در وهله اول برای پاسداری و حفاظت میرود. در راه این پاسداری اگر شهید شود که افتخار است و اگر زنده بماند هم دوباره در این راه گام برمیدارد و متوقف نمیشود. در حق بچههای مدافعحرم خیلی ظلم شده. چون جریانی بهراهافتاده که میگوید اینها صرفا میخواهند بگویند در شهادت هنوز باز است و.... نگاه من به این دوستان، نگاهی حماسی است و اگر بخواهم این مساله را بازنگری کنم به همسر و فرزند شهید میپردازم. چون خود او که رفت و شهید شد ولی خانوادهاش هستند و زندگی میکنند. ترسیم زندگی خانواده شهید به نوعی بیانگر زندهبودن خود شهید است.
چرا فکر میکنید در حق مدافعانحرم ظلم شده؟ به اعتقاد شما به اندازه زحمتشان در جامعه ارج ندیدند؟
نخیر ندیدند و در این قصور در درجه اول خودمان مقصر هستیم. ما برای معرفی مدافعانحرم چه کردیم؟ دیگر وقت آن رسیده که شیوه تبلیغاتمان را تغییر دهیم. چراکه بخشی از جامعه نگاه غیرواقعی نسبت به مدافعانحرم دارند که اینها پول گرفتند، سهمیه میخواهند و....
خودتان هم با اعضای لشکر فاطمیون از نزدیک مواجهه داشتید؟
خیر با بچههای این لشکر از نزدیک برخورد نداشتم اما با ۳-۲ نفر از دوستانم که برای جنگ به سوریه رفتند صحبت کردم و منش آنها را میشناسم. آنها بامعرفت، لوطیمسلک، ماخوذ به حیا و در کل گرما و اخلاصی دارند که در هرکسی نمیبینید. در هر نقطه از این کشور سیل، زلزله و هر گرفتاریای پیش بیاید با دل و جان میروند. نه پول برایشان مهم است، نه شهرت و نه هیچ چیز دیگر.
خاطرهای از پشت صحنه فیلم دیپورت در ذهنتان باقی مانده؟
ضمن تشکر از دوستانی که در مرکز آفرینشهای بسیج به ساخت این فیلم کمک کردند باید بگویم از آنجا که بخش اصلی تولید این فیلم بر عهده خودم بود، شبی از شدت تنگناها و مشکلاتی که گریبانگیرم شده بود جلوی عوامل فیلم اشک ریختم و به دلیل همان فشارها گفتم دیگر برای شهدا کار نمیکنم. اینجوری کمک من میکنید؟ و البته بعدها جوابم را گرفتم و تمام خستگیهایی که برای ساخت این فیلم جمعوجور کشیدم از تنم بیرون آمد.
اما مسأله اینجاست که بعضیها گمان میکنند برای همین بهاصطلاح شما فیلمهای جمعوجور بودجههای هنگفتی حاضر و آماده است و اساسا هزینههای دولتی صرف ساخت اینگونه فیلمها میشود!
بله، میگویند اینها که میخورند و میبرند! خیلی راحت به شما بگویم در این کشور فیلمسازی درباره مضامینی که همسو با خطمشی حکومتی است بهمراتب سختتر است. سالها پیش برای فیلم کوتاهم در حوزه دفاعمقدس به یک موسسه مرتبط با فیلمسازی حاکمیتی مراجعه کردم اما جواب شنیدم که دغدغههای ما الان اجتماعی است! واقعا متاسفم. باورم این است کسانی که در این حوزهها کار میکنند کلونی (جمعیت گروهی) تشکیل دادهاند و اجازه نمیدهند کسی به کلونیهایشان وارد شود. من هم زمانی که دیپورت را میساختم، این همدردی و همدلی در سطح جامعه نسبت به ملت افغانستان وجود نداشت و خیلیها نهتنها با من همکاری نمیکردند بلکه تعجب میکردند که چرا این فیلم را میسازم! عوامل فیلمم اما با اینکه از حرفهایهای سینما و تلویزیون هستند هیچ دستمزدی طلب نکردند و نمیدانم اگر دستمزد میخواستند باز هم میتوانستم این فیلم را بسازم یا نه! این فیلم در نهایت با ۸۰-۷۰ میلیون تومان ساخته شد که بخشی از هزینههای تولید را خودم پرداخت کردم و بخش عمدهای را مرکز آفرینشهای هنری بسیج و البته در بخش سختافزاری، سپاه ناحیه شهریار هم در کنار ما بود.
بارها شنیدهایم که مهاجران به تنهایی مهاجرت نمیکنند. در واقع آنها حامل فرهنگ، آداب و رسوم و نیازهای خودشان هستند. با توجه به مهاجرت اخیر صدها نفر از شهروندان افغان به داخل ایران، خیلیها موافق باز گذاشتن مرزها به روی آنها هستند و در مقابل بعضی دیگر ورود موج جدید مهاجران افغان به ایران را معادل شیوع بیماری کرونا، ناامنی، بیکاری و... میدانند. در چنین شرایطی نظر شما درباره این بحران مهاجرت چیست؟
نه به عنوان یک دیپلمات و نه یک سیاستمدار بلکه به عنوان یک فیلمساز تقابلی که بین مضامین مختلف در افغانستان وجود دارد، باعث میشود به قول معروف شاخکهایم تیز شود که اینجا برای فیلمسازی جای خوبی است اما قطعا نگاه یک سیاستمدار با نگاه من متفاوت است. کما اینکه در انتهای فیلمم سیدعباس عراقچی (معاون شورای روابط راهبردی ایران) میگوید دوستان افغان بروند اگر اذیت میشوند اما شخصیت افغان من زیر ننگ نمیرود و باوجود تمام مخاطرات به افغانستان میرود. در واقع دو نگاه داریم. من به عنوان فیلمساز نگاه درونی را در تقابل با نگاه استراتژی قرار میدهم و اتفاقا همین تقابل است که درام را میسازد. اگر بگویم درها را باز کنید که همه وارد شوند پس دیگر کجا درام شکل میگیرد!
به نظر خودتان «دیپورت» وجهه سیاسی دارد؟
به هیچ وجه. البته ممکن است دیالوگ انتهایی سیدعباس عراقچی یا دیالوگ «طالبان عوض شدنی نیست اما از داعش بهتر است»، وجهه سیاسی برای فیلم به همراه بیاورد ولی به عنوان سازنده این اثر، آن را سیاسی نمیدانم.
*واکنش مسؤولان و نهادهای مختلف پس از تماشای فیلمتان چه بود؟
یکی از نهادهای امنیتی دیپورت را دید و ضمن تعریف از مضمون و ساختار، پخش آن را در هر جایی صلاح ندانست. همچنین مدیران شبکههای مختلف تلویزیونی و مسؤولان خیلی از بنیادها از فیلم رضایت داشتند. واقعیتش را بخواهید همین که فیلم دیده میشود برایم خیلی مهم است. البته در این بین موسسه عمار هم پخش فیلم را در مساجد آغاز کرده اما از آنجا که فرمت اکران روی پرده و صدا برای من مهم است اینطور پخش فیلم را درست نمیدانم.
تصمیمی برای پخش تلویزیونی دیپورت دارید؟
بله، قطعا. دیپورت تنها فیلمی است که با موضوع رزمندگان فاطمیون و مهاجران افغانستانی ساخته شده و نیاز جامعه است که آن را به طور گسترده از رسانهملی ببیند. به همین دلیل امیدوارم این اتفاق به زودی رخ دهد.
برای حضور فیلم در جشنوارههای معتبر بینالمللی و فرا مرزی تمهید و برنامهای دارید؟
نادر طالبزاده، منتقد سینما معتقد است این فیلم نه تنها در افغانستان یا عراق و سوریه، بلکه در جوامع اروپایی هم ظرفیت دیدهشدن دارد. به همین دلیل در حال تهیه زیرنویس انگلیسی برای فیلم هستیم که بتوانیم آن را در کشورهای دیگر به نمایش بگذاریم. چرا که به انعکاس نگاهمان در منطقه از طریق فیلم نیاز داریم و این که بگوییم با تمام حرف و حدیثها، مهاجران غیرایرانی در ایران امنیت دارند و زندگی میکنند.
فیلمهای برادران محمودی توهین به ملت افغانستان است
برادران محمودی خودشان افغانستانی هستند و من به عنوان یک ایرانی زمانی که فیلمهای آنها را میدیدم حالم بد میشد. به خاطر توهینی که نه تنها به ملت افغان بلکه به ایرانیها میشد (به خصوص در فیلم «مردن در آب مطهر»). فیلمهای برادران محمودی از نظر من علیه ملت افغانستان است. تا جایی که دورا دور آنها را میشناسم انسانهای خوبی هستند اما در سینما گاهی نیتمان با خروجی کار یکی نمیشود. شخصیت فیلمهای این دوستان مدام در حال فرار هستند و به این حقارت تاکید میورزند. در حالیکه نجات ملت افغانستان در بازگرداندن عزت نفسشان است و آنها به نگاه آرمانی نیاز دارند. همانطور که ما در حوزه دفاع مقدس نگاهی آرمانی داشتیم. برادران محمودی، ایران را طوری ترسیم میکنند که اگر کسی از بیرون ببیند با خودش تصور میکند افغان ها چطور در این کشور زندگی میکنند!