جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۰۸:۱۷
کد خبر: ۱۲۲۵۹۱
|
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۲

فرهنگسرای ارسباران میزبان نواهای هزاران ساله در فجر

گروه‌های موسیقی نواحی در سی‌وهفتمین دوره موسیقی فجر در فرهنگسرای ارسباران روی صحنه رفته‌اند.
فرهنگسرای ارسباران میزبان نواهای هزاران ساله در فجر///به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، آواها، کلمات، تحریرها و ملودی‌هایی که از سال‌های دور می‌آیند؛ نه‌تنها از صد سال و چندصد سال قبل، بلکه گاهی از هزاران سال پیش؛ از روزگاری که هنوز بسیاری از کشورها و تمدن‌های امروز حتی وجود خارجی نداشتند. این آواها و کلمات و تحریرها را هنرمندانی از میان اقوام و نواحی مختلف ایران سینه به سینه محافظت کرده و به امروز رسانده‌اند.

موسیقی نواحی ایران این شب‌ها هم‌پای موسیقی کلاسیک، موسیقی بین‌المللی و سایر گونه‌ها و گروه‌ها در سی‌و هفتمین جشنواره موسیقی فجر روی صحنه می‌رود. 
هر سال خنیاگرانی از نواحی مختلف در جشنواره حضور داشته و هنرشان را به نمایش گذاشته‌اند. هر چند امسال تعداد تماشاگران کمتر است اما هنرمندان همچنان مورد تحسین و تشویق قرار می‌گیرند و حضورشان به مهم‌ترین رویداد موسیقایی کشور معنا و غنا می‌بخشد.

گروه‌های موسیقی نواحی در سی‌وهفتمین دوره موسیقی فجر در فرهنگسرای ارسباران روی صحنه رفته‌اند.
 «نوای سیمره» از لرستان، «دالاهو» از کرمانشاه، «بربط» هرمزگان، «مقام ترکمنی» از گلستان، گروه «پامچال» از خراسان، «ندای تفتان» سیستان و بلوچستان و «رندان مست» اصفهان از جمله این گروه‌ها هستند که موسیقی بومی ایران را به مخاطبان و علاقه‌مندان ارائه می‌کنند.

روزنامه جام‌جم در این باره نوشت: مردانی با لباس‌های سرخ و تلپک‌های سفید روی صحنه نشسته‌اند. دوتار و کمانچه را کوک می‌کنند و چیزی نمی‌گذرد که در سالن کم و بیش خلوت فرهنگسرای ارسباران نوای موسیقی مقامی ترکمنی می‌پیچد.

دست‌های ابراهیم جرجانی و عبدالمناف آهنگر، هماهنگ و هم‌شکل بر دوتار زخمه می‌زنند؛ سازشان ناله‌های سوزناک سر می‌دهد و قربان گلدی‌کر با کمانچه‌اش این همنوازی را همراه می‌کند. از هر بار رفت و برگشت آرشه روی کمانچه و هر زخمه که به جان دوتار می‌نشیند، داستان ناگفته‌ای روایت می‌شود از همه دردها و دلاوری‌های هزاران ساله قوم ترکمن.

فرهنگسرای ارسباران میزبان نواهای هزاران ساله در فجر///
نواهایی که در ارسباران می‌پیچید به آیین‌های رزم شبیه است و سازها با همه سوزشان، شور دلاوری را زنده می‌کنند. تردیدی نیست که این آواها و نواها ریشه در جنگاوری‌ها، نبردها، قهرمانی‌ها و نیز عاشقی‌ها و غریبی‌ها و رنج‌های روزگار مردم ترکمن دارد. 

عبدالمناف آهنگر که شروع به خواندن می‌کند، نیازی نیست مخاطبش زبان ترکمنی بداند یا شنونده همیشگی موسیقی ترکمن باشد و کافی است با جان، گوش بسپارد به صدای زخمی و واژه‌های دردمندش تا بداند او دارد از درد عشق و فراز از چرخ نامراد و رنج روزگار حکایت می‌کند. تحریرهایش، صداهایی کهنه و اصیل هستند از زیست هزار ساله قومی که با طبیعت عجیب بوده است؛ شیهه شبانه، زوزه‌های نیمه‌شبی و چهچهه صبحگاهی پیچیده در زیست‌بوم ترکمن‌ها را می‌توان نشانه‌هایی از بروز همزیستی قوم ترکمن با طبیعت برشمرد و مهم‌تر این که موسیقی ترکمن برای شنونده‌اش خلسه و آرامش به ارمغان نمی‌آورد.
 این موسیقی مخاطبش را بر اسبی اصیل سوار و راهی دشت‌های سبز می‌کند که زیر تیغ آفتاب و مقابل وزش باد، بر پشت یک حیوان اصیل و نجیب اما قدرتمند بتازد و جهان را زیر سم‌های اسبش احساس کند.

تلفیق رزم و بزم
مردانی که در شب پنجم سی‌و پنجمین جشنواره موسیقی فجر، قطعات «تراکمه»، «توماغلی»، «تون‌دریا»، «یلقی‌یار» و «سونام‌گلدیمی» را به اجرا گذاشتند، شاگردان زنده‌یاد منصور صبوحی هستند. هنرمندی که سال ۸۸ گروه موسیقی مقامی ترکمنی را در گنبدکاووس تاسیس کرده و حالا که دیگر در میان ما نیست، ابراهیم جرجانی سرپرستی گروهش را به دست گرفته و همچون استاد و دیگر خنیاگران قومش، کار انتقال این نواهای هزاران ساله به نسل‌های بعد را به دست گرفته است.

تعداد بازدید : 0


بعد از این اجرا، تربتی‌ها رقص چوبشان را به نمایش می‌گذارند؛ وردشان به صحنه و ملودی‌هایی که می‌نوازند فراخوانی است برای اعلام حضور و دعوتی است به مشارکت در نبرد حتی به‌عنوان تماشاگر. دو مرد جوان همچون دو جنگجوی جوان رودرروی هم ایستاده‌اند و چوب‌های کوچکی به دست دارند که نمادی است از سلاح. چشم در چشم هم دوخته‌اند و با چشم‌هایشان حرف می‌زنند. حرکاتشان کاملا موزون است؛ دست‌ها و پاها در هماهنگی کامل، بالا و پایین می‌روند و بدن‌ها متناسب با هم به چرخش درمی‌آیند. دو مرد جوان اوج می‌گیرند، فرود می‌آیند، چوب‌ها را به هم می‌کوبند و برای دقایقی در میانه میدان، از رزم تصویری نمادین و بزم‌گونه به نمایش می‌گذارند. اینجا هم می‌توان تجربه زیست مردم تربت و ترکمن را دید که چگونه ساز و آواز و رقصشان ریشه در زیست و طبیعت‌شان دارد.

تعداد بازدید : 0


نظر شما