کد خبر: ۱۴۸۹۴۱

یادداشت

هر کودکی حق شنیدن زنگ مدرسه را دارد- مهرداد شفق

مهرداد شفق

هر کودکی حق شنیدن زنگ مدرسه را دارد- مهرداد شفقمهر دوباره از راه رسیده است. بوی کتاب نو، تخته‌سیاه و زنگ مدرسه در هوا پیچیده و کوچه‌ها پر از لبخند کودکانی است که با کیف‌های رنگی، رویای آینده را به دوش می‌کشند. اما در همان کوچه، در همان خیابان، کودکانی هم هستند که به جای دفتر و مداد، دستانشان بوی کار و رنج می‌دهد.

آنان هم‌سن و سال همان دانش‌آموزان شادند، اما دنیای‌شان متفاوت است. صبحشان با آفتاب کار آغاز می‌شود، نه با زنگ کلاس. مدرسه‌شان سنگفرش خیابان است و معلم‌شان تجربه‌ی تلخ زندگی. هر لبخندی که می‌زنند، شبیه درسی نانوشته از صبر است.

در آغاز هر سال تحصیلی، ما از «آینده‌سازان وطن» سخن می‌گوییم؛ اما چه آینده‌ای در انتظار کودکی است که در چرخه‌ی فقر و فراموشی، فرصت آموختن را از دست داده؟ شاید بزرگ‌ترین مسئولیت ما، بازگرداندن همین کودکان به چرخه‌ی آموزش باشد، نه از روی ترحم، که از سر ایمان به عدالت و آینده.

تحصیل، تنها حق نیست؛ نجات است. نجات از نادانی، از فقر و از تکرار رنج. اگر جامعه‌ای بخواهد آینده‌ای سالم و انسانی داشته باشد، باید صدای زنگ مدرسه‌اش برای همه‌ی کودکان به صدا درآید، نه فقط برای آنان که شانس تولد در خانه‌ای امن‌تر داشته‌اند.

جایی میان ازدحام آدم‌ها، کودکانی زندگی می‌کنند که نه کیف مدرسه دارند و نه دفتر مشق. دستانشان کوچک است، اما باری سنگین از زندگی را بر دوش می‌کشند. آنان کودکانی‌اند که به جای یاد گرفتن الفبای زندگی، با الفبای کار و رنج آشنا شده‌اند.

هر سال با آغاز سال تحصیلی، ما از عدالت آموزشی، آینده روشن و توسعه انسانی سخن می‌گوییم. اما حقیقت آن است که تا وقتی حتی یک کودک در این سرزمین از تحصیل بازمی‌ماند، عدالت آموزشی تنها شعاری زیباست. کودک کار، فقط قربانی فقر نیست؛ قربانی بی‌تفاوتی ما نیز هست. او شاهدی خاموش بر فاصله‌ای است که میان شعار و عمل، میان «مهر» و «بی‌مهری» ایجاد شده است.

تحصیل، فقط درس و مدرک نیست؛ تحصیل یعنی حق رؤیا داشتن، حق انتخاب، حق رشد و حق تبدیل شدن به آنچه می‌خواهد. هر کودک بازمانده از تحصیل، فردایی است که از ما گرفته می‌شود. جامعه‌ای که کودکانش را به کار وادارد، دیر یا زود باید در جایی دیگر، تاوان سنگین جهل و آسیب اجتماعی را بپردازد.

بیاییم در آغاز این مهر، از خود بپرسیم: چند کودک در مسیر رفتن ما به محل کار یا خانه، نگاهشان میان چراغ قرمز‌ها جا مانده است؟ چند کودک لبخندشان را زیر غبار کار پنهان کرده‌اند؟ و چند نفر از ما حتی لحظه‌ای به رؤیا‌های آنها اندیشیده‌ایم؟

گزارش خطا
ارسال نظر