به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، دهمین برنامه «چهل سال با رسانهها» با موضوع رسانهها و آموزشهای دینی در فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی برگزار شد. در این نشست فرهاد علاءالمحدثین محقق و استاد دانشگاه، علیرضا رحیمی محقق دین و رسانه و مسعود فکری استاد دانشگاه با اجرای فرید محمدی، درباره رسانهها و آموزشهای دینی به بحث و گفتوگو نشستند.
فکری: انقلاب اسلامی فرصتی طلایی برای آموزشهای دینی ایجاد کرده است
مسعود فکری استاد دانشگاه با اشاره به موضوع تربیت و آموزش دینی اظهار کرد: تربیت و آموزش دینی از جمله موضوعات رسانه است و مفهومی که در این موضوعات مد نظر بوده، انتقال آن بخش از آموزشهایی است که در سه شاخه رفتارهای دینی، بنیانهای تخصصی و باورهای دینی شکل میگیرد. در چهل سال پس از انقلاب شاهد تحول فرهنگی بودیم و آموزشها در راستای تربیت دینی بوده است. آموزش در حوزه دین ناگزیر به تغییر رفتار و ناپایدارسازی در باورهای انسان است که منجر به نوعی کنشهای بیرونی میشود.
وی بیان کرد: باید در این چهل سال این موضوعات بررسی شود که از چه مرحلهای به چه مرحلهای رسیدهایم؟ در حوزه اخلاق و باورهای اعتقادی تا چه اندازه پیشرفت کردهایم و با آرمانهای متعالی تا چه اندازه فاصله داریم. به نظر میرسد در برخی از حوزهها پیشران و در برخی دیگر شاهد تلاش برای پیشرفتهایی هستیم.
فکری با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی فرصتی طلایی برای آموزشهای دینی ایجاد کرده است، اظهار کرد: یادگیری باید همراه با تحول باشد؛ رسانه دو مأموریت دارد که میتوان به آگاهی بخشی و اثربخشی اشاره کرد. رسانهها میتوانند در بخش آگاهی بخشی حوزه دین عملکرد موفقی داشته باشند. تولیدات محصولات فرهنگی نیازمند بستر قوی و غنی است. در این صورت میتوانیم اثربخشی خود را داشته باشیم. اثربخشی در برخی از سریالهای تاریخی کمرنگ است. زمانی که متخصصان دانش ارتباطات به بحث رسانهای میپردازند، ممکن است رسانهای را موفق بدانند که مخاطب بیشتری را جذب کند. اما به هر حال رسانهها برای خود هدفهای از پیش تعریف شدهای ندارند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در یک برنامه باید سه عنصر اصالت، جذابیت و اثربخشی را در نظر بگیریم. در سریالهای تاریخی و دیگر برنامههای دینی نمیتوانیم میان محتوایی که از اصالت و محتوای جذابی برخوردار است، ارتباط برقرار کنیم. برای مثال سریالی به نام برره از تلویزیون پخش شد؛ پس از پخش این سریال ادبیات برره در میان افراد جامعه ترویج یافت و افراد دیالوگها را تکرار میکردند. آیا در حوزه دینی توانستهایم ادبیاتی این چنین را منتشر کنیم. ما نیازمند این هستیم که افرادی وارد میدان شوند تا از تجربیاتشان بهره مند شویم. از آنجا که مفاهیم دینی غالباً انتزاعی و فراملموس است، رسانهها باید بتوانند در تبدیل آن به مفاهیم روز تلاش کنند. ما میتوانیم فضیلتهای دینی را در کتابهای اخلاقی قرار دهیم و آن را در زندگی روزمره محقق کنیم.
وی در پایان گفت: ما در حوزه مخاطب شناسی طبقهبندی افکار نداریم. در این دوره پیامهای غیرمستقیم برای افراد سودمندتر هستند. فضای مجازی به لحاظ تعاملی، اثرپذیری و اثربخشیاش با دیگر رسانهها متفاوت است. رسانهها باید بر اساس نیازها و ذائقههای مخاطب بهروز باشند. رسانههای ما از طریق فضای مجازی میتوانند عملکرد موفقی داشته باشند.
رحیمی: اگر رسانهها در برنامههای دینی ژست معلمانه داشته باشند شکست میخورند
در ادامه علیرضا رحیمی محقق و دینپژوه، با طرح این پرسش که آیا میتوان از رسانه انتظار داشت که امکان و فرصتی برای تربیت و آموزش باشد، گفت: شخصیت و هویت انسان اگر پایدار نباشد، یادگیری صورت نخواهد گرفت و تربیتی هم در آن محقق نخواهد شد. کار جدی در حوزه اثربخشی دینی در رسانهها صورت نگرفته است، بنابراین نمیتوانیم قضاوت جدی درباره عملکرد رسانهها داشته باشیم. اگر رسانه را به عنوان مربی در نظر بگیریم، باید چند ویژگی داشته باشد. رسانهها باید یادگیری نافع ایجاد کنند؛ چرا که جامعهای با فرهنگ دینی به واسطه آموزشهای خاصی میتواند در حوزه دینی عملکرد موفقی داشته باشد.
وی ادامه داد: تربیت به مانند شبه جزیرهای میماند که متصل به فرهنگ، مبانی فرهنگی و زیرساختهای جامعه و برآمده از فرهنگ است. همچنین یادگیری میتواند جنبه مثبت یا منفی داشته باشد. یادگیری از یک منبع اخذ میشود و منابع فلسفی تربیت و بخش عملی آن کاربردی است.
این محقق دین با اشاره به اینکه در جامعه دینی، دین تعیینکننده است، گفت: ما امروز باید باور کنیم کسی که برنامه را تماشا میکند، منفعل نیست. باید گروه سنی مخاطبان را از یکدیگر تفکیک کنیم. معتقدم رسانه اگر ژست آموزش را به خود بگیرد، زمین میخورد. همچنین کودکان پذیرندهتر از بزرگترها در ارائه پیام هستند؛ بنابراین آموزش بزرگسالان باید به گونهای باشد که آنها را به سمت پیام سوق دهد. اگر رسانهها در برنامههای دینی ژست معلمانه داشته باشند شکست میخورند. باید برنامه به گونهای تهیه و تولید شود که اثربخشی لازم را داشته باشد.
وی اظهار کرد: ما در این سالها حجم بسیاری از برنامهها را تولید کردیم که نامش مذهبی و رویکردش آموزش دین بود اما به لحاظ محتوا جذابیت خاصی نداشت. گاهی اوقات برخی از برنامههای دینی شامل پیامهای بیمورد و بیجایی است که حوصله مخاطب تمام میشود و دیگر دوست ندارد که آن برنامه را مشاهده کند. در غرب شاهد هستیم که در قالب موسیقی عناصر دینی و مذهبی را به زیباترین شکل ممکن مطرح میکنند و آن قدر آثارشان جذاب است که توانستهاند بسیاری از مخاطبان را جذب کنند. در فضای مجازی، شاهد کلمات قصار هستیم؛ بنابراین میتوان کمی دقیقتر در این حوزه فعال شد. ما در فضای مجازی با پختگی مخاطب روبهرو هستیم، در حالی که رسانههای ما این پختگی را نمیبینند و نسبت به آن بیتوجه هستند.
علاءالمحدثین: باید برای تولید محتوا هزینههای بسیاری صرف شود
در ادامه فرهاد علاءالمحدثین محقق و استاد دانشگاه با اشاره به کیفیت آموزشهای دینی در رسانه گفت: ما طی چند دهه شاهد تغییر فرهنگی در سطح دنیا هستیم و دنیا تبدیل به دهکده جهانی شده است. برای مثال اوایل انقلاب برنامههای صداوسیما در ماه رمضان محدود بود، اما امروز در این ایام مبارک شاهد جشنواره سریالها هستیم؛ بنابراین این نگاه تغییر کرده که در راستای آن اهداف هم تغییر یافته است.
وی تصریح کرد: باید برای تولید محتوا هزینههای بسیاری صرف شود؛ چرا که روی محتوای فکری باید سرمایهگذاری کنیم. تعداد پارامترها بیش از اندازه تغییر یافته و دشوار شده است. کارهایی انجام شده اما کافی نیست و باید به سرمایهگذاری در بخش تولید محتوا بپردازیم. ملاک فاخر بودن در برنامهها این بوده که لوکیشن برنامه در یک شهرک سینمایی و یا شهرک تاریخی باشد، در حالی که نباید اینطور باشد. ما گاهی در این برنامهها به اشتباه اصالت را زیر سؤال میبریم. برای مثال در سکانسی از سریال مختارنامه، دیالوگهایی رد و بدل میشود که اعتقادات را زیر سؤال میبرد.
علاءالمحدثین بیان کرد: گاهی اوقات روال برنامههای دینی به این صورت است که مخاطب ساعت هفت بعد از ظهر پرسشی را از کارشناس مربوطه مطرح میکند و چند ساعت بعد برای مثال ساعت یازده شب کارشناس به پرسش و شبهه مخاطب درباره مسائل دینی پاسخ میدهد که ممکن است آن مخاطب در این ساعت از شب خواب باشد و یا این برنامه را مشاهده نکند.
این محقق تصریح کرد: برای ترویج حجاب در رسانهها باید وقت بیشتری گذاشته شود؛ برای مثال بانوی محجبه را در نقش یک کارگر در سریال میبینیم و یک بانوی غیر محجبه را در نقش فرد موفق مشاهده میکنیم. باید این نگاه را در سریالها و فیلمها اصلاح کرد. همچنین گاهی اوقات اختلاف دو کارشناس در یک برنامه را مثبت میدانیم، در حالی که همیشه اینطور نیست و میتوان مسائل را به گونهای دیگر نگاه کرد.