به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست نقد و بررسی کتاب «مقاومت مردمی در حماسه آمل» همزمان با سالروز حادثه ششم بهمن ۱۳۶۰ در فرهنگسرای امام(ره) برگزار شد.
در ابتدای این جلسه ناصر شعبانی نویسنده کتاب درباره این واقعه گفت: واقعه ششم بهمن ماه سال ۶۰ در آمل نشانه شکست استراتژی گروههایی بود که با مشی مسلحانه، خواهان گرفتن قدرت و نجات خلق برای رهایی از یوغ استبداد بودند. این گروهها در یک فرآیند غیردموکراتیک و با عدم شناخت درست شرایط عینی و ذهنی در مقابل خلقی قرار گرفتند که در شعار خواهان رهایی آنان بودند. اینها برای ادامه مشی مسلحانه خود از به هم پیوستن سه گروه سازمان مجاهدین و اتحادیه کمونیستها و پیکار و رنجبران تشکیل شدند و در نقاط مختلف جنگلهای شمال با شعار مبارزه رهایی خلق دست به حمله به شهر آمل زدند و در آمل و سوادکوه و دیگر شهرهای گیلان مبارزه مسلحانه را شروع کردند.
وی افزود: به دلیل عدم شناخت و استراتژی این گروهها نه تنها بخش وسیعی از مردم با آنان همکاری نکردند بلکه در مقابل مردم قرار گرفتند و دست به ترورهای کور زدند و همین به شکست این استراتژی منجر شد و شکست تئوریهای این گروهها، خط بطلانی بر چنین تفکری شد.
ناصر شعبانی از حادثه ششم بهمن ۱۳۶۰ با عنوان جنگ سوم یاد کرد و گفت: در سال ۱۳۶۰ در جنوب جنگ تحمیلی، در غرب غائله کردستان و در آمل حادثه ششم بهمن توسط دشمن ایجاد شد. انتخاب آمل به این دلیل بوده است که در آنجا انبوه مردم وجود داشتند و نیروهای ضدانقلاب به راحتی میتوانستند خود را استتار کنند.
او ادامه داد: ماجرای حمله گروهی کمونیستی به نام اتحادیه کمونیستهای ایران به شهر آمل با مقاومت مردم در کمتر از یک شبانهروز شکست خورد و مثل بسیاری از حملههای گروههای چریکی و تروریستی ناکام ماند. اعضای اتحادیه کمونیستها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشتند و بی آنکه پایگاه مردمی داشته باشند، خود را قیم و پیشروی مردم شمردند و بر آن شدند تا در مقابل انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی قد علم کنند و با قیام فوری آن را براندازند. بدین منظور آمل انتخاب شد تا به تصرف آن و به زعم آنها با پیوستن مردم، حرکت آزادیبخش آغاز شود.
مولف کتاب «مقاومت مردمی در حماسه آمل» بیان کرد: سران اتحادیه کمونیستها معتقد بودند دشمنان اصلی ما در شهرها هستند. ما به وسیله تسلط بر روستاها و اتصال آنها به یکدیگر شهرها را تهدید میکنیم و به تدریج فتح کرده و به سمت مرکز حرکت خواهیم کرد. همان کاری که مائو در چین انجام داد و با اتصال روستاهای دهقانی به هم و پیریزی یک راهپیمایی بزرگ، پکن را فتح کرد. ضمن اینکه در روستاهای آمل به دلیل ییلاق و قشلاق کردن مردم آمل در زمان سرما هم که روستاها خالی از سکنه بود، مواد غذایی در خانهها موجود بود که آنها میتوانستند با همکاری چند نفر از بومیها، وارد روستا شده از این امکانات استفاده کنند.
وی اضافه کرد: مردم آن ظرفیتی را که آنها فکر میکردند، برایشان فراهم نکردند. هر چند اسمشان هم فدایی خلق بود و تصورشان هم این بود که میخواهند خلق را از زیر یوغ حکومت در بیاورند، اما تحلیلها و اخبار آنها از مردم آمل غلط بود. در روز ششم بهمنماه سال ۱۳۶۰ بهگونهای شد که مردم خودشان آنها را میگرفتند و تحویل میدادند. حضور مردم به حدی بود که همه جا تبدیل به سنگر شده بود. پس از این ماجرا، در خلال گزارشی که به امام(ره) داده شد، گفته شد که آمل به یکباره به شهر «هزارسنگر» تبدیل شد. از آن زمان به بعد، این لقب برای آمل ماندگار شد. به تدبیر و پیشنهاد آیتالله جوادی آملی نیروهای انقلابی وارد جنگل شده و آنها را تجزیه کردند.