جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۸:۴۳
کد خبر: ۱۰۹۳۰۶
|
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۰
بازنشر جلد سوم «تاریخ فلسفه» کاپلستون
چاپ چهارمِ جلد سوم «تاریخ فلسفه» فردریک کاپلستون با ترجمه ابراهیم دادجو منتشر شد. این جلد به روایت اندیشه‌های اواخر قرون وسطی و دوره رنسانس اختصاص دارد.
روایت اندیشه‌های عهد رنسانس
به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی فرهنگ وهنر،انتشارات علمی و فرهنگی چهارمین چاپ جلد سوم از «تاریخ فلسفه» فردریک چارلز کاپلستون را که به «فلسفه اواخر قرون وسطی و دوره رنسانس از اوکام تا سوئارس» اختصاص دارد، با شمارگان هزار نسخه، ۵۷۲ صفحه و بهای ۴۵ هزار تومان منتشر کرد.

چاپ نخست این ترجمه سال ۱۳۸۸ با شمارگان پنج هزار نسخه و بهای ۱۴ هزار تومان، دومین چاپ آن به سال ۱۳۹۳ و بهای ۳۰ هزار تومان منتشر شده بودند. ابراهیم دادجو مترجم این مجلد است و محتوای آن سیر اندیشه اروپا از قرن چهاردهم تا اوایل قرن هفدهم را دربر می‌گیرد که دوره تجدید حیات علمی و ادبی اروپا (رنسانس) است.

این مجلد سه بخش کلی و ۲۴ فصل دارد. فصل نخست کتاب مقدمه کاپلستون بر این مجلد است و توضیح مختصری پیرامون محتوا. بخش نخست کتاب به نظام‌های فلسفی مغرب زمین در قرن چهاردهم اختصاص دارد و شامل یازده فصل به ترتیب با این عناوین است: «دوراندوس و پتروس آورئولی»، «اوکام ۱»، «اوکام ۲»، «اوکام ۳»، «اوکام ۴»، «اوکام ۵»، «اوکام ۶»، «جنبش اوکامی: ژون میرکوری و نیکولاس اوترکوری»، «جنبش علمی»، «مارسیلیوس پادوایی» و «عرفان نظری».

بخش دوم کتاب به فسلفه رنسانس اختصاص دارد و شامل هشت فصل به ترتیب با این عناوین است: «احیای افلاطون گرایی»، «ارسطوگرایی»، «نیکولاس کوسایی»، «فلسفه طبیعت ۱»، «فلسفه طبیعت ۲»، «جنبش علمی عهد رنسانس»، «فرانسیس بیکن» و «فلسفه سیاست».

بخش سوم کتاب نیز «مدرسه گرایی عهد رنسانس» نام دارد و شامل چهار فصل به ترتیب با این عناوین است: «چشم انداز کلی»، «فرانسیس سوئارس ۱»، «فرانسیس سوئارس ۲» و «مرور مختصر بر سه جلد نخستین». «عناوین افتخاری فیلسوفانی که در این جلد مورد بررسی قرار گرفته‌اند» و دو واژه‌نامه «فارسی – انگلیسی / لاتینی» و «انگلیسی / لاتینی – فارسی» نیز پیوست‌های این مجلد است.

کاپلستون در جلد دوم «تاریخ فلسفه» سیر تحول فلسفه قرون وسطی از تولد آن در دوره ماقبل قرون وسطی یعنی دوره نخستین نویسندگان مسیحی و آبای کلیسا تا رشد آن در اوایل قرون وسطی، و تا بلوغ آن در قرن سیزدهم را روایت و شرح کرده بود. به باور او بلوغ این دوره تا حد زیادی وامدار آشنایی کامل‌تر اندیشمندان با فلسفه یونان به ویژه شکل ارسطوگرایی آن بود که در قرن دوازدهم و نیمه نخست قرن سیزدهم رخ داد. دستاورد بزرگ قرن سیزدهم در قلمرو عقلانی تحقق ترکیبی عقل و ایمان یعنی فلسفه و کلام بود. قرن سیزدهم دوره اندیشمندان سازنده و راهگشا و متکلمان و فیلسوفان نظرورزی بود که امکان داشت عقاید یکدیگر را در حوزه‌های گوناگون فکری نقد کنند اما در پذیرش اصول بنیادین مابعدالطبیعه و توانایی ذهن برای فراروی از ظاهر پدیده‌ها و دستیابی به حقیقت مابعدالطبیعی با هم توافق داشتند.

به باور کاپلستون مهم‌ترین حادثه فلسفی قرون وسطی کشف آثار کم و بیش کامل ارسطو به دست غرب مسیحی بود. اندیشمندان مسیحی اروپای غربی برای اولین بار با چیزی روبه‌رو شدند که به نظرشان نظام عقلانی کامل و کلی فلسفه‌ای رسید که به هیچ روی مدیون وحی یهودی یا مسیحی نبود، زیرا این نظام کار فیلسوفی یونانی بود و آنها نمی‌توانستند به آسانی از آن چشم پوشی کنند. به همین دلیل هم اندیشمندی چون توماس آکوئینی کوشید ارسطوگرایی و مسیحیت را با یکدیگر پیوند دهد. اما با این اوصاف موضع ارسطوییان آن دوران و یا ابن‌رشدی‌ها لاتینی جدایی بنیادین بین الهیات و فلسفه بود. همین مساله بر «اوکام گرایی» قرن چهاردهم تاثیرگذاشت هرچند که این جدایی در قرن چهاردهم ناآشکار بود.

قرن چهاردهم همچنین قرن طرح اندیشه‌های فلسفه سیاسی نیز بود و اینکه قرن چهاردهم دوره «مدارس» است مقابل قرن سیزدهم که دوره دانشمندان خلاق و اصیل بود. یکی از مشخصه‌های قرن چهاردهم رشد علم و تفکر علمی و ترجمه آثار ریاضی‌دانان یونانی بود که راه را برای کشفیات گالیله و عرضه نظریه‌های تازه آلبرت کبیر و راجر بیکن و در نهایت برای تفکر علمی فرانسیس بیکن هموار ساخت. عصر نوزایی یا رنسانس یادآور دورانی است که دانش و ادبیات روم و یونانیان باستان از نو جان گرفت و نهضت آموزش رسمی آغاز شد، اختراع دستگاه چاپ موجب شد تا علم و معرفت در دسترس توده مردم قرار گیرد؛ کشف سرزمین‌های تازه، افق دید آدمی را بسیار گسترده‌تر و کشفیات علمی موهبت بی‌پایانی برای بشریت فراهم ساخت.

کاپلستون به خوبی هرچه تمامتر اندیشه‌های فلسفی از قرن چهاردهم به بعد را در بستر تاریخی خود بررسی می‌کند و نقدهای این دوره بر اندیشه‌های قرن سیزدهمی را مورد واکاوی قرار می‌دهد. او به درستی بررسی می‌کند که فلسفه‌هایی که در احیای مجدد اندیشه کلاسیک نقشی بر عهده گرفتند مایل بودند که مردم را به تصوری از خدا عادت دهند که رابطه‌ای بسیار مشخص با مسیحیت نداشته باشد. این روندی طبیعی بود چرا که انتقاد تمام عیار از نظام‌های مابعدالطبیعی قبلی آشکارا مستلزم شکاف در ترکیب الهیات و فلسفه بود، ترکیبی که مشخصه نظام‌های قبلی به شمار می‌آمد.

به طور کل روایت کاپلستون از فلسفه‌های اواخر قرون وسطی تا دوره رنسانس واقعاً جذاب و عالی است. این کتاب همچنین یکی از نخستین منابع فارسی درباره اندیشمندانی چون ویلیام اوکام، پتروس آورئولی و… است و همچنین یکی از بهترین منابع در شرح اندیشه‌ها و نظام‌های فلسفی عهد رنسانس.
نظر شما