بازیهای دیجیتال به عنوان یک رسانه پرقدرت و اثرگذار که دارای جنبههای آموزشی تایید شدهای از سوی مراکز علمی هستند، میتوانند به نمایش ذهنیتها و باز طراحی رویدادهای واقعی بپردازند. اینکه تا چه حد در بازنمایی واقعیتها به اصل وفادار بمانند، با توجه به سیاستها و خط فکری شرکت سازنده و نهادهای بالادستی بستگی دارد. شرکتهای بازیساز آمریکایی در سالهای اخیر از این ظرفیت برای توسعه رویکردهای امپریالیسم فرهنگی، سلطه باورهای ضداسلامی و حتی تخریب چهره فرهنگی و سیاسی کشورهای دیگر استفاده کردهاند. تولید جدیدترین نسخه از بازی ندای وظیفه دلیلی برای تحلیلهای مبتنی بر مطالعات علمی و پرداختن به بینش ضمنی موجود درون این بازی شد.
آن سوی واقعیت
این اولین بار نیست که شرق و اسلام در بازیهای دیجیتال به عنوان یک سوژه منفی مورد سوء بازنمایی قرار میگیرد. در بازی بتلفیلد3 (battlefield-3) صراحتا ایران بهعنوان مرکز عملیات نظامی آمریکا تعیینشدهاست و اغلب تهاجمات نظامی و تصمیمات اتخاذ شده در مقر ایالاتمتحده آمریکا، در مناطق ایران پیادهسازی میشود. در بازی ندای وظیفه نیز چنین رویکردی را میتوان دید. به عبارتی بازیهای دیجیتال ضمن اینکه بازنمودکننده واقعیت هستند، مرز بازنمایی و واقعیت را درهم شکسته و وارد عصر فرا واقعیت و شبیهسازی شدهاند. سازندگان بازی ندای وظیفه از نخستین نسخه تاکنون از بازنمایی آنچه در واقعیت روی داده اجتناب کردهاند تا آنجا که انگاره مبتنی بر نگرش آمریکایی بر تولید این محصول سایه افکنده و مخدوش کردن واقعیت در جنگ آمریکا علیه عراق، تصویرسازی منفی علیه روسیه، ایران و کشورهای شرق آسیا گواهی بر زیرپا گذاشتن حقیقت رویدادها و تلفیق تصاویر ذهنی با آنهاست.
نجاتدهنده از نوع آمریکایی
از نسخه اول بازیهای ندای وظیفه که با سری جنگهای مدرن در سال 2003 شروع شد تا جدیدترین محصول آن در 13 نوامبر 2020، که با عنوان «کال آف دیوتی بلک اُپس کلد وار»، وارد بازار شده، سناریوی بازنمایی کشورهای شرقی مسلماننشین به عنوان مناطقی پرآشوب، غیرمتمدن، خرابکار و جنگطلب دنبال شده است. تقریبا در هر سه مجموعه عراق، افغانستان و برخی دیگر از کشورهای اسلامی خاورمیانه به عنوان پایگاههای نظامی آمریکا و مناطقی که تحت سیطره این کشور هستند، تصویرسازی شدهاست. تازهترین بازی از این مجموعه، از همان ابتدا با نمایش تعقیب و گریز عناصر ایرانی خرابکار شروع میشود. در این نسخه و در اولین ماموریت بازی، نیروهای آمریکایی به دنبال دو نفر از ماموران ایرانی به نامهای قاسم جوادی و آرش کدیور که در تسخیر سفارت آمریکا در تهران نقش داشتهاند، هستند که به یکی از مخفیگاههای نیروهای ایرانی در آمستردام در سال 1981 برای گرفتن انتقام گروگانهای آمریکایی حمله میکنند. هدف ماموران آمریکایی در این مرحله گرفتن قاسم جوادی است تا از طریق او بتوانند به محل خرابکار دیگر دسترسی پیدا کنند.
به همین دلیل است که تحلیل این بازی از منظر امپریالیسم فرهنگی و دیپلماسی رسانهای اهمیت پیدا میکند.
وظیفه ندای وظیفه
امپریالیسم فرهنگی از طریق ارتباطات، پدیدهای اتفاقی و اضطراری نیست بلکه برای کشورهای امپریالیستی که تلاش میکنند به این وسیله تسلط اقتصادی و برتری سیاسی خود را بر ممالک دیگر، برقرار و حفظ کنند، امری حیاتی است. از این منظر، بازیهای دیجیتال به عنوان یک رسانه تعاملی و اثرگذار یکی از بهترین بسترهای انتقال مضامین امپریالیستی و صدور باورهای ضدشرقی و اسلامهراسی محسوب میشوند. در بازی بلک اُپس کلد وار، آمریکا نیروهای ویژه آموزش دیده دارد و مقتدر و بسیار موثر عمل میکند چنانکه با شناسایی عناصر ایرانی خرابکار در ترکیه و انهدام تشکیلات ضدآمریکایی آنها، در پی نشان دادن جایگاه فرادستی خود، برخورداری از تجهیزات نظامی برتر و قدرت هوشمند است. این در حالی است که شخصیتهای ایرانی درون بازی از هیچ یک از این شرایط بهرهمند نیستند. در حقیقت برتریهای آمریکا هم در شکل سیاسی و هم در شکل نظامی در همه نسخههای ندای وظیفه از یکدیگر قابلتفکیک نیست. هر جا موفقیتهای نظامیان آمریکایی رقم میخورد، در کنار آن برتری سیاسی آمریکا بر کشور مغلوب هم بهطور آشکار قابلملاحظه است. برای مثال در جریان حملات آمریکا به عراق که طی مراحل مختلفی از بازیهای جنگاوری مدرن و پیشرفته صورت گرفتهاست، شاهد برتریهای متعدد سیاسی، نظامی، فرهنگی و فناورانه در شکل آشکار و برتریهای ضمنی در فرامتن هستیم. سلطه فرهنگی آمریکا در این بازی را میتوان به مقولات فرعی متعددی تقسیمبندی کرد که همگی در بهترین شکل زیر چتر استیلای فرهنگی قرار میگیرند.
دیپلماسی رسانهای در صنعت بازی
نظریه دیپلماسی رسانهای معتقد به استفاده از رسانهها برای رسیدن به اهداف دیپلماتیک، تأمین منافع، تکمیل و ارتقای سیاست خارجی» است. به عبارتی، دیپلماسی رسانهای در دو بعد معنا میشود: اول تأثیر رسانهها بر دیپلماسی و دوم کارکرد دیپلماتیک رسانهها.
بازیهای دیجیتال از هر دو جنبه تا کنون اثرگذار و اثرپذیر از سیاستهای دولتها بودهاند و ندای وظیفه از سال 2003 تا 2020 نیز دستخوش همین کارکرد دیپلماتیک بازی شدهاست. بلک اپس کلد وار، بازی نوظهوری است که با بنمایه تخریب ایران به عنوان یکی دیگر از کشورهای شرقی، ماموریت سازندگان را برای ضعیف جلوه دادن خاورمیانه به سرانجام میرساند. این بازی از اولین صحنهها، تصویر منفی علیه ایران و مبارزان ضد نظام آمریکایی را سال 1981 به نمایش گذاشته و همین ماجرا ذهن بازیکنان غیرایرانی را نسبت به انقلاب اسلامی و وقایع پس از آن دستکاری میکند.
تمامی دشمنان در این بازی به زبان فارسی صحبت میکنند و نیز برای ظاهرسازی، جایی از بازی به عبارت «آمریکاییهای لعنتی» نیز اشاره میکنند. در این بازی، آمریکاییها به عنوان نیروهایی مسلط و متعهد که در حال مبارزه با نیروهای تروریستی (ایرانی) هستند، به نمایش درآمدهاند، طوری که در بخشی از بازی برای دستگیری کاراکتر ایرانی، پلیس آمستردامی اطلاعات مخفیگاه را به آمریکاییها داده و به آنها میگوید: «امیدوارم که یک ارتش با خودتون آوردهباشید» اما نظامی آمریکا با اشاره به سه نفر میگوید همین تعداد برای دستگیری خرابکار کافی هستند.
همین سکانسهای بازی بیانگر این است که حرفهایترین خرابکاران ایرانی هم در برابر نظامیان آمریکایی امکان پیروزی ندارند. بازی کلد وار، این ماموریت را به عنوان یک عملیات انسانی نمایش میدهد که در آن آمریکاییها میخواهند به عناصر ایرانی بفهمانند دست از گروگانگیری آمریکاییها بردارند و ادامه این رفتار منجر به اقدامات شدیدتری از سوی آمریکا میشود.
منبع: روزنامه جام جم