به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، صغری دلداده بارانی نویسنده و دبیر کانون ادبی فرهنگسرای اشرق در نشست صدای زندگی به معرفی کتاب «هیچکس جرئتش را ندارد» نوشته حمیدرضا شاهآبادی اختصاص داشت در ابتدای صحبتهای خود گفت: کتابخوانی از عادتهایی است که در کودکی یا نوجوانی شکل میگیرد. مواجهه بسیاری از ما با مهمترین کتابهای زندگیمان، اغلب در در سنین بین ۱۲ تا ۱۸ سال رخ داده. این سالها نقش اساسی و مهمی در ساخت شخصیت و ویژگیهایمان دارد و انتخابهای نوجوانی به زندگی آینده ما در بزرگسالی شکل میبخشد. داستانهای ایرانی برای نوجوانان ایرانی هم آنها را با ادبیات آشنا میکند و هم دربارهی مختصات تاریخی و جغرافیایی کشورمان آگاهشان میکند.
وی تاکید کرد: این دوران گذر از نوجوانی به جوانی و بزرگسالی با تغییراتی چون بلوغ، ورود جدیتر به اجتماع و شناخت خود همراه است. در این مسیر کتابها میتوانند همچون روشنایی در تاریکی راهنمای نوجوانان باشند.
او درباره داستان کتاب اظهار کرد: یک مرد میانسال، قرار است خاطره خودش را از یک قلعه جنی روایت کند. حمید، فتاح، یونس و قادر چهار نوجوانی هستند که قصد دارند به ترسی که تمامی اهالی روستا را در خود فرو برده، غلبه کنند تا آخرین آرزوی یک پیرمرد رو به مرگ را برآورده کنند. حمید که راوی رمان است، داستانش را در روایتی غیر خطی بیان میکند و خواننده همپا با این نوجوان در روستایی دور از دسترس، با ترس و وحشت و هیجان به دنبال دستمالی میگردد که در قلعه جنی جا مانده است.
بارانی بیان کرد: نویسنده «هیچکس جرئتش را ندارد»، در این رمان که مخاطب آن نوجوانان هستند، داستانی هیجانانگیز را در بستری تاریخی و سیاسی روایت میکند. این خصوصیت مشترک آثار شاهآبادی، خوانندگانش را به سمتی میبرد که همزمان با خواندن داستانی پرکشش، با بخشی از تاریخ معاصر کشورمان هم آشنا شوند.
وی با بیان اینکه شاهآبادی هم پژوهشگر تاریخ است و هم داستاننویس و به همین علت در کتابهایش اغلب میتوان رد پای تاریخ و حوادث سیاسی را بهخوبی مشاهده کرد، افزود: او نوشتن را با داستان کوتاه شروع کرد و بعد با نمایشنامهنویسی و داستان نوجوان ادامه داد. نوشتههای او در حوزه نوجوانان در یک دهه اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. به نظر من کتاب «هیچکس جرئتش را ندارد» متفاوتترین اثر نویسنده آن است که خواندنش برای نوجوانان بسیار لذتبخش خواهد بود.
دبیر کانون ادبی فرهنگسرای اشراق همچنین یادآور شد: نویسنده با انتخاب تکنیک فاصلهگذاری، قصد جلب توجه مخاطب به لایههای دیگر داستان را دارد. انگار که قرار نیست فقط برای مخاطب قصه بگوید یا ایجاد سرگرمی کند. بهاینترتیب مخاطب در کنار نویسنده قرار میگیرد. او برای ایجاد هیجان بیشتر، فصلها را کوتاه نوشته و در بعضی از فصلها نیز سبک گسسته را اعمال کرده است.
وی درباره زمان در رمان و عنصر تعلیق گفت: کلیت روایت رمان از نظر زمانی، خطی نیست و این خطینبودن ارزشمند است. مخاطب در این رمان با زمان ذهنی سروکار دارد و نویسنده هم در این زمینه، موفق بوده و نوعی ضربآهنگ بین گذشته و اکنون در روایت ایجاد کرده است. مهمترین وجه روایی داستان، تعلیق است که از مقدمه و با ماجرای فانوس در قلعۀ جنی ادامه پیدا میکند و اگرچه بهنظر در بخشهایی از متن این تعلیق کاذب است، اما در مجموع تعلیقها داستان را جذابتر کرده است