به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، فاطمه خانی عضو کانون ادبی کتابخانه آوینی در نشستی با عنوان عصرانه کتاب به معرفی و نقد کتاب «مربای شیرین» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی پرداخت و در ابتدای صحبتهای خود گفت: مرادی کرمانی بیشتر به خاطر آثاری که برای کودکان و نوجوانان نوشته است مشهور است با اینحال اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم بیشتر ما او را با ««قصههای مجید» میشناسیم. او در خلق این اثر گاه به زندگی خود سرک کشیده و چاشنی طنز را هم بهخوبی به کار گرفته است. این اثر به خوبی در سریالی خاطرهانگیز به تصویر کشیده شده است.
وی افزود: علاوه بر «قصههای مجید» آثار دیگری از او نیز در جعبه جادویی و بر روی پرده نقرهای مهمان چشمهای ما شدند. توصیفهای دقیق او از شخصیتها و صحنهپردازیهایش باعث شد تا برخی از این آثار پایه و اساس شکلگیری فیلمهای تلویزیونی و سینمایی شوند و مخاطبان بیشتری را به خود جذب کنند. مرادی کرمانی نهتنها روان و باورپذیر مینویسد که بهخوبی و بهجا از مثلها و واژگان محلی و آنچه در کوی و برزن میشنویم در داستانهایش استفاده میکند. این مهارت او یکی از دلایل هم ذات پنداری مخاطب با قهرمانان داستانهای اوست.
فاطمه خانی درباره دلیل دیگر همذاتپنداری با آثار مرادی کرمانی توضیح داد: انتخاب داستان از بطن جامعه و همین زندگیهای ساده خودمان یکی دیگر از ویژگیهای مرادی کرمانی است. او در روایتهایش از کوچکترین جزئیات هم چشمپوشی نکرده و همه آنچه را که در پیش چشمان ما در حال وقوع و در جریان است به صحنه کتاب و داستان میآورد و آنچه را ما تجربه کردهایم ماهرانه بر صفحات سفید نقش میزند.
او در ادامه درباره «مربای شیرین» و داستان آن ظهار کرد: یکی از بهترین کتابهای مرادی کرمانی و البته یکی از مهجورترینهایشان، رمان «مربای شیرین» است. خط اصلی داستان مربوط به یک کودک بازیگوش به نام جلال است که یک روز صبح، هوس مربا میکند اما هر کاری که میکند، نمیتواند در شیشهی مربا را باز کند! او با سِرتقی خاصی روی خوردن مربا پافشاری میکند و به ترتیب از مادرش، همسایهها، دوستان، معلمان و بقال محله کمک میگیرد اما در کمال تعجب، هیچکدام از آنان هم قادر به باز کردن مربا نیستند. با گیر دادنِ جلال به این قضیه، معلوم میشود که این مسالهای بزرگ است و تمام شیشههای کارخانهی مرباسازی همین مشکل را دارند.
او اضافه کرد: اما نکته اینجاست که با یککلاغ چهلکلاغهای همیشگی مردم، مساله به جای حل شدن، مشکلات جانبی بیشتری را هم درست میکند و برای مثال، مربا گران میشود، انواع شایعات پیش میآید، قحطی مربا ایجاد شده و اتفاقات دیگری رخ میدهد. اما جلال، تنها فرد جامعه مذکور است که به جای دل بستن به یا حل شدن در نکات اینچنینی، اصل موضوع را میچسبد و با وجود سن پایینش به دنبال شکایت از کارخانه و احقاق حق میافتد. راهی پر پیچ و خم و پر از سنگاندازی که باعث میشود بالاخره خطاکار را شناسایی و عذرخواهی او را طلب کند.
این کارشناس ادبی با بیان اینکه مرادی کرمانی نویسندهای معتقد و متعهد است، عنوان کرد: زیبایی «مربای شیرین» در نقد اجتماعی است که در قالب زبانی ساده و بیپیرایه تعریف میشود. درواقع این اثر ما را به یاد ادبیات تعلیمی پربار گذشتگان، مانند «قابوسنامه» میاندازد. آثاری که سن و سال نمیشناسند و از مکتبخانهها و برای بچهها بگیرید تا بزرگسالان، قابلیت ارائه دارند.
وی ادامه داد: همچنین این کتاب، ما را یاد گلستان سعدی میاندازد. «مربای شیرین» به وضوح یک داستان سهل و ممتنع است. به این معنی که هر کسی میتواند به فراخور ذهنیات و میزان سوادش، بهرهای از ان ببرد درواقع مرادی کرمانی با این رویه به دنبال هدف مهمی بوده و میخواهد به سادگی هر چه تمامتر، نکات مهمی را به صورت غیرمستقیم، به گستردهترین مخاطبِ کتابش تزریق کند. مرادی کرمانی نویسندهای است که برای نیاز مخاطب بزرگسال خود هم دقیقا به زبان مناسبی، داستانپردازی میکند.