شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۹:۴۲
کد خبر: ۱۳۵۳۸۶
|
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۳
بیست‌وسه سال پیش و در سومین روز از آبان ۱۳۷۹، شاعری از این دنیا کوچ کرد که با شعر «کوچه» شهره بود.
شاعری که حرف‌ خودش را می‌زدبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، فریدون مشیری را همه با شعر «کوچه‌»اش به یاد دارند؛ شاعری که در شهریور ۱۳۰۵ به دنیا آمد و در سال ۱۳۷۹ به جهان باقی کوچ کرد و امروز ۲۳ سال از کوچ ابدی‌اش می‌گذرد.

به نقل از ایسنا،او درباره تاریخ و محل تولد خود گفته بود: «بنده در سی‌ام شهریورماه ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمدم. تا هفت‌سالگی در تهران تا کلاس دو و سه ابتدایی به مدرسه رفتم و به علت مأموریت  پدرم در خراسان، ما به مشهد منتقل شدیم و تا کلاس دهم در مشهد بودیم. شهریور ۱۳۲۰ که همه از هر جا به سویی می‌گریختند و روس‌ها هر روز مشهد را بمباران می‌کردند، ما دوباره به تهران، زادگاهمان برگشتیم و من بقیه دبیرستان را در تهران ادامه دادم. پس از آن در کنکور در رشته ادبیات قبول شدم، به دانشگاه تهران رفتم و در کنار آن رشته روزنامه‌نگاری را هم می‌خواندم. از بچگی به شعر خیلی‌خیلی علاقه داشتم و در منزل ما چندین کتاب بود که من ‌آن‌ها را بسیار خوانده بودم و با تعجب بسیار به شما بگویم که من آنقدر حافظ را در هفت‌ - هشت‌سالگی خوانده بودم که وقتی در کلاس سوم دبستان زنگ انشاء، معلم از من خواست که انشاء بخوانم، من آن را به زبان شعر گفته بودم.»

مشیری که از همان دوران کودکی به شعر علاقه‌ داشت، گفته است: «از بچگی فردوسی، سعدی، حافظ، عارف قزوینی، ایرج میرزا، خسرو و شیرین نظامی و بقیه‌ آثار نظامی، همه این‌ها را می‌خواندم و بسیاری را از حفظ بودم. در مدرسه، در زنگ انشاء معلمی داشتیم که می‌خواست به هر حال شعر بشنود. من تمام بچه‌های کلاس را در مشاعره به حرف «لام» می‌بستم. نمی‌دانم این حرف را چه‌ کسی به من القاء کرده بود که این کلمه سختی است و در مشاعره وقتی «لام» بخواهی (یک شعری بگویی که آخرش «لام» باشد) نمی‌تواند پاسخ دهد. من خوب یادم هست که معلم انشای ما زنگ تفریح مرا به دفتر برد، گفت: پسر جان آن شعر حافظ را که خواندی دوباره بخوان. گفتم که «دل داده‌ام به یاری عاشق‌کشی نگاری/ مرضیه السجایا محموده الخصائل». برای این‌ من «لام» را انتخاب کرده بودم که او قطعا نمی‌توانست جواب بدهد یا یکی یک چیزی به بچه‌ها می‌گفت و یا به او کمک می‌کردند: «لب چون بگشود سوی آن به شتاب/ استخوانش فتاد اندر آب» بچه‌ها از حرف «لام» همین‌ها را بلد بودند. این‌ها می‌خواستند ببینند که من در آن سن و در آن مشاعره این کلمات (مرضیه السجایا و..) را همان‌طور حفظ کرده و خواندم. منظورم از این سخنان این است که این حافظه خیلی از سوال‌هایی را که مغز کسی می‌تواند بارور شود و چیزهایی را در خودش ذخیره ‌کند حاضر کرده و می‌خواند. این‌ها حمل بر خودستایی نشود. ولی کمتر شعری است از حافظ بخوانند و من حفظ نباشم، کمتر شعری است از سعدی و کمتر جایی است در فردوسی که صحبتش بشود و من حفظ نباشم، نظامی، هرکدام و درباره هرکدام از این‌ها هم اگر بخواهید آماده امتحان هستم.»

فریدون مشیری، شاعری را در دورانی آغاز کرده بود که به قول خود «جنجال شدیدی بین شعر نو و کهنه بود». اما او راه میانه‌ای را انتخاب کرده بود؛ نه اسیر سنت‌گرایان بود و نه مجذوب نوپردازان. اولین کتابش را به نام «تشنه طوفان» در سال ۱۳۳۴ با دو مقدمه از شهریار و علی دشتی  منتشر کرده بود. در این‌باره می‌گوید: «آن زمان شهریار در اوج شهرت بود. ایشان مرا ندیدند، نامه‌ای ‌برای من نوشتند: «شاعر بلندپایه و دوست نادیده آقای مشیری.» من آن زمان شاید هنوز دانشکده هم نرفته بود. اما شیوه شهریار را دوست داشتم. بیشتر به سبک او می‌گفتم. او هم اشار کرده که شعر شما به سبک و سلیقه من نزدیک است. جنجال شدید بین شعر نو و کهنه بود که هر دو اشتباه می‌کردند. ما شعر کهنه و نو نداریم. شعر خوب و بد داریم. شعر خوب شعر فردوسی، حافظ، سعدی و نظامی است که هزار سال مانده است».

معروف‌ترین اثر فریدون مشیری شعر «کوچه» نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ در مجله «روشنفکر» چاپ شد.

قسمتی از شعر «کوچه»:

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه‌ جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

با توجه به علاقه‌ای که فریدون مشیری به عرفان و تصوف ایرانی داشت، مجموعه‌ای از ۱۰۰ ماجرای منسوب به «شیخ ابوسعیدابوالخیر» را با عنوان «یک‌سو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمه‌ای به قلم دکتر جواد نوربخش در اوایل دهه ۱۳۴۰ منتشر کرد.

پس از هفت سال که از چاپ موفقیت‌آمیز «ابر و کوچه» می‌گذشت، مشیری در سال ۱۳۴۷ دفتر «بهار را باور کن» را به چاپ رساند و بعد «کتاب‌های مروارید مهر» را در سال ۱۳۵۵ و «از خاموشی» را در سال ۱۳۵۷ به چاپ رساند. فریدون مشیری در سال‌های دهه ۵۰ به‌عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو در آمد.

این شاعر توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و به همین دلیل عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفته بود. او از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در کنار افرادی چون هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی، سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه‌ «گل‌های تازه» رادیو ایران آن سال‌ها داشت.

عبدالحسین زرین‌کوب درباره فریدون مشیری کفته است: «فریدون مشیری با زبان ساده، روشن و درخشان واژه به واژه با ما حرف می‌زند، حرف‌هایی که مال خود اوست. نه ابهام‌گرایی رندانه، آن را تا حد هذیان، نامفهوم می‌کند و نه «شعارِ» خالی از «شعور» آن را وسیله مریدپروری و خودنمایی می‌سازد. شعر و زبان در سخن او، شاعری را تصویر می‌کند که هیچ میل ندارد خود را غیر از آنچه هست، بیش از آنچه هست و فراتر از آنچه هست نشان دهد. شاعری که دوست ندارد خود را در پناه جبهه‌ خاصی، مکتب خاصی و دیدگاه خاصی از بیشترینه اهل عصر جدا سازد. بی‌روی و ریا عشق را می‌ستاید. انسان را می‌ستاید. و ایران را که جان او به فرهنگ آن وابسته است دوست دارد.»

 همچنین محمدعلی اسلامی ندوشن درباره او گفته است: «بی‌اغراق ایران یکی از پر شعرترین کشورها در جهان است و هیچ ‌دوره‌ای در تاریخ ادب این سرزمین به قدر دوره معاصر پرشعر نبوده. اما با وجود این فراوانی شعر و شاعر، هنوز شاعر خوب کم دیده می‌شود و کمیت زیاد دلیل بر کیفیت مطلوب نیست. سه خصیصه عمده در معرفی شاعر خوب وجود دارد: ۱. شناخت کافی از فرهنگ این کشور داشته باشد. ۲. با مردم ارتباط مستمر داشته باشد، آن‌ها را قبول داشته باشد، صاحب حق را بشناسد و با آن‌ها پیوند خورد، ۳. از حداقل صداقت برخوردار باشد و در پی کسب شهرت‌های کاذب و فانی نباشد. فریدون مشیری به حق این سه شرط را در خود گردآورده و گذشت زمان - که در این کشور به دلیل نبود نقد مناسب، بهترین ناقد محسوب می‌شود - نشان داده که خط اعتدال بر اشعار وی فائق شده و افراط و تفریط گذرا و فانی در سخنش راه ندارد. و فریدون مشیری از ادامه‌دهندگان خط جاوید و ماندگار اعتدال بوده و هست.»

فریدون مشیری در بامداد سوم آبان‌ماه ۱۳۷۹ در سن ۷۴ سالگی در تهران از دنیا رفت.

«دیار آشتی»، «آه باران»، «با پنج سخن‌سرا» ، «لحظه‌ها و احساس»، «آواز آن پرنده غمگین» و «تا صبح تابناک اهورایی» از دیگر آثار این شاعر هستند.
نظر شما