به گزارش شهر، افزايش آمار بازماندگان از تحصيل از يك سو و رشد روز افزون بزهكاري در سنين نوجواني زنگ خطر را براي مسولان و برنامه ريزان كشور به صدا درآورده است تا جاييكه چند روز گذشته رييس سازمان روانشناسي در يك نشست مطبوعاتي از وجود 4 ميليون كودك بازمانده از تحصيل خبر داد و افزود : با توجه به عدم حضور 30 درصد از كودكان واجد شرايط در كلاس هاي درس، ناكارآمدي نظام آموزشي و فقدان مشاوره بيش از پيش مشاهده مي شود.
وي با اعلام اين نكته كه براساس تعريف ارايه شده از سوي سازمان يونسكو كودكان و نوجوانان در سن 6 تا 19 سال در سن مدرسه قرار دارند، از ضريب دشواري مقطع راهنمايي و بالاترين مرحله ترك تحصيل دانش آموزان در اين مقطع ياد كرد.
دكتر افروز ادامه داد: بيش از 50 درصد از بزهكاران نگهداري شده در كانون هاي اصلاح و تربيت تهران، شيراز، اهواز و زاهدان وامانده ها و اخراجي هاي سيستم نظام آموزشي مقطع راهنمايي هستند كه نبايد اخراج مي شدند و بايد تحت نظارت آموزش و پرورش و مشاوره روانشناسان در سيستم آموزشي باقي مي ماندند.
سالانه 25 درصد از دانش آموزن ترك تحصيل مي كنند
برپايه جديدترين يافتههاي پژوهشي از وضعيت دانشآموزان در مدارس ، سالانه 25 درصد دانشآموزان يعني يک چهارم آنها ترک تحصيل ميکنند. درصد بالايي از بزهکاريها نتيجه ترک تحصيل دانشآموزان از مدرسه است به نحوي که بيش از 50 درصد بزهکاران زير 18 سال در کانون اصلاح و تربيت را اين گروه از دانش آموزان تشکيل ميدهند. برپايه تحقيقات بين شکست تحصيلي، فرار از منزل و مدرسه و ميزان آسيبهاي اجتماعي، رابطه معناداري وجود دارد که توجه ويژه مسولان و تصميم گيران را به خود جلب مي كند.
كارشناسان اجتماعي در بررسي هاي خود علت ترک تحصيل هاي صورت گرفته را علاوه بر فقر مالي که به اشتغال کودکان يا نوجوانان منجر ميشود، فقر انگيزشي را نيز اضافه مي کنند و در اين زمينه به وجود فارغ التحصيلان بيكار در جامعه اشاره مي كنند كه همين امر انگيزه سواد آموزي را در قشر خاصي از جامعه محدود مي كند. ضمن اينكه با توجه به فشارهاي خانوادگي و فقر اجتماعي بسياري از دختران و پسران در مناطق دورافتاده مجبور به ترك تحصيل مي شوند.
جاي پژوهشگران اجتماعي، تربيتي در نظام آموزشي خالي است
مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددکاران ايران و عضو شوراي بررسي آسيبهاي اجتماعي ضمن ابراز نگراني از تعداد زياد ترک تحصيل و جدايي دانشآموزان از محيطهاي آموزشي و مدارس، اعلام کرده است: در حال حاضر بر اساس جديدترين يافتههاي پژوهشي در مدارس بيش از 25 درصد از دانشآموزان ساليانه از مدارس ترک تحصيل ميکنند که اين آمار بسيار نگران کننده است و معلوم نيست سرنوشت اين دانشآموزان که چندين برابر بيش از ديگران در معرض تهديدهاي اجتماعي هستند، چه ميشود.
وي مشکلات و خلاءهاي موجود در وزارت آموزش و پرورش را از عمده ترين دلايل ذكر مي كند و ادامه مي دهد: ناتواني تعداد زيادي از معلمان و درگيريهاي اقتصادي و معشيتي آنها، به روز نبودن کتابهاي درسي و آموزشها در مدارس و مشکلات و آسيبهايي که در حال حاضر آموزش و پرورش با آنها مواجه است و اقدامي براي حل اين مسائل صورت نميگيرد، براي نظام تعليم و تربيت کشور گران تمام ميشود. پژوهشگران اجتماعي و تربيتي و روانشناسان در اکثر کشورهاي دنيا جزو بازوان علمي و وزارتخانههاي آموزشي هستند، اما متاسفانه اين مسئله و ميزان کمکي که همه ساله ميتواند از طريق اين قشر به آموزش و پرورش تزريق شود، بسيار کم و تاملبرانگيز است.
رييس انجمن علمي مددكاران ايران تصريح كرد: وقتي هفت سال پيش آمار طلاق در کشور 10 درصد بود و حالا 27درصد است معلوم است که چنين وضعيتي به وجود ميآيد. تازه اين يک عامل است. عوامل ديگري مانند مسائل اقتصادي که باعث ميشود تعداد زيادي از دانشآموزان ترجيح بدهند کار کنند و به خرج زندگيشان کمک کنند تا درس بخوانند هم در اين امر دخيلند. ازدواج کردن پدر و مادر، آمار بالاي طلاق، نگاه خوب جامعه به کساني که پول بيشتري دارند تا تحصيلات بيشتر، اعتياد پدر و مادر در خانوادههاي دانشآموزان و حتي اعتياد خود دانش آموزان و مهمتر از همه فقر خانوادهها مهمترين دلايل به وجود آمدن چنين وضعيتي هستند.
فقر و ازدواج زودرس از مهمترين شاخصه ها ترك تحصيل
علي باقرزاده رئيس سازمان مدارس غيردولتي و توسعه مشارکتهاي مردمي فقر، ازدواج زودرس براي دختران، فرهنگ پايين خانواده درخصوص ميزان تحصيل فرزندانشان و اختلافات خانوادگي را از جمله عوامل عمده در مسئله ترک تحصيلي دانشآموزان عنوان مي كند.
وي معتقد است وضعيت کشاورزي مناطق روستايي نيز عاملي است که موجب ميشود تا از دانشآموزان به عنوان نيروي کار استفاده شود. وجود مدارس مختلط و نبود مدارس راهنمايي به تعداد کافي در مناطق نيز در رها کردن تحصيل از سوي دانش آموزان به ويژه دختران نقش زيادي دارد.
هزينه هاي ناشي از افت و ترك تحصيل در يك سال 420 ميليارد تومان براورد شده است
اما علي عباسپور تهراني فرد رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي معتقد است : هزينه ناشي از افت تحصيلي و ترک تحصيلي در سال 87، 420 ميليارد تومان برآورد شده است. ضمن اينكه افت تحصيلي منجر به کاهش احتمال بازگشت به تحصيل اين دسته از دانشآموزان شده و ادامه اين روند موجب افزايش ميزان آسيبپذيري دانشآموزان در برابر ناهنجاريهاي اجتماعي ميشود. ترک تحصيل آسيبهاي فراواني دارد و براي حل اين موضوع بايد برنامهريزي دقيق و جامع انجام شود و عزمي راسخ شکل بگيرد.
نظم مدارس نظمي پادگاني است
داريوش قنبري عضو فراکسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي طي يك اظهار نظر گفته است: من از آمار دقيق دانشآموزان ترک تحصيل کننده اطلاعي ندارم، اما علل و زمينههاي ترک تحصيل در شرايط کنوني قابل مشاهده است. افزايش هزينههاي خانوار از يک سو، عدم امکان ادامه تحصيل براي افرادي که در خانوارهاي کمدرآمد زندگي ميکنند از سوي ديگر و ورود اين افراد به فعاليتهاي اقتصادي فرصت تحصيل را از چنين دانشآموزاني سلب ميکند. موضوع ديگري که باعث رشد ترک تحصيل در برخي مناطق به شکل خاص شده، کمتوجهي مسئولان وزارت آموزش و پرورش به وظايف خود بوده است. در برخي مناطق عشايري و روستايي دورافتاده چندان توجهي به تحصيل نميشود و هنوز روستاهايي در حوزه انتخابيه بنده وجود دارند که امکان ادامه تحصيل براي دختران در دوران دبيرستان يا حتي بعضا در دوران راهنمايي نيست.
كارشناسان مي گويند: نظمي که در مدارس ايران وجود دارد نظمي پادگاني است. نگاهي به ديوارهاي بلند مدارس و دروازههاي آهني، شباهت مدرسه و پادگان را نشان مي دهد. در مدارس کشورهاي مترقي جهان ديوار وجود ندارد، دانشآموزان در آنجا احساس راحتي مي کنند و با اکراه از آن بيرون ميروند اما برعکس مدارس کشورهاي مترقي، مدارس ايران به دليل فضاي پادگانيشان دانش آموزان را بيزار مي کنند.
با توجه به مراتب پيش گفته ترک تحصيل دانشآموزان از منظرهاي مختلف قابل بررسي است اما آنچه مهم است ارتباط ترك تحصيل و وضعيت اقتصادي جامعه و خانواده است. براساس كارشناسي هاي به عمل آمده عواملي چون پايين بودن درآمد، مسکن نامناسب، عدم سرپرستي و حضور پدر و مادر در خانواده، کثرت فرزندان و طبقه پايين شغلي والدين بر ترک تحصيل فرزندان تاثير قابل توجهي در اين امر دارد. از سوي ديگر محيط نامناسب خانه و مدرسه، خشونت، تنبيه و تشويق معلم و سخت گيري هاي بيهوده كه باعث مي شود انگيزه تحصيلي شاگردان ضعيف شود، زمينه هاي ترك تحصيل را فراهم مي كند.
در اين ميان آموزش و پرورش با درنظر گرفتن شرايط جديدي چون بسط و گسترش ورزش در مدارس و همچنين تاكيد بر وجود مشاور در مدارس توانسته است اذهان عمومي را تا حدودي نسبت به ناكارآمدي شيوه هاي آموزشي در كشور تغيير دهد. اما آنچه مهم است توجه به اين نكته است كه اكثر مشاوران حاضر در مدارس داراي مدرك كارشناسي و بي بهره از دوره هاي ويژه مشاوره در سطوح بالا هستند، كه حاصل كار آنها نه مي تواند تخصصي باشد و نه گره گشا و تنها پست سازماني يك وزارتخانه را به اشغال خود درآورده است.
رييس سازمان روانشناسي براي رفع اين مشگل پيشنهاد كرده است با همكاري دانشگاه تهران كلاس هاي مشاوره در سطح عالي براي مشاوران مدارس برگزار شود زيرا براساس تحقيقات اين سازمان تنها 10 درصد از مدارس ما از خدمات مشاورين متخصص بهره مند هستند در حاليكه بايد براي هر 300 دانش آموز يك مشاور متخصص در مدارس وجود داشته باشد كه ضمن ارايه مشاوره به دانش آموزان، معلمان و اوليا نيز از خدمات آنها استفاده كنند.
( مهناز اعتدالي )