1- يکي از رويکردهاي 14گانه که در مديريت فرهنگي شهر به آن اهتمامشده، تحکيم بنيان خانواده است. استاد شهيد مرتضي مطهري(ره) با نکته سنجي، ظرايف مسئله حجاب را مورد بررسي قرار داده است و يکي از دلايل دوري جوانان از ازدواج را درک نادرست آنان از زندگي متعهدانه متاهلي و عدمرعايت عفت و پاکدامني را از دلايل ولنگاري، رواج هرزهگرايي و علت طلاقهاي زود هنگام دانستهاند.
اگر جوانان ما با آنچه امروز بهصورت تابو به آن نگريسته ميشود و شهيد مطهري با درک دقيق و ديني مباحث اخلاق جنسي را مورد بحث قرار ميداد، آشنا شوند قطعا از اين آسيبهاي اجتماعي کاسته خواهد شد.مديريت فرهنگي شهر با درک اين واقعيت که رسيدن به جامعه پاک مستلزم فرهنگسازي و نهادينهسازي آگاهيهاي اخلاقي و دانش در اين زمينه است، اقدام به برگزاري سمينارهايي در زمينه مشاوره زوجهاي جوان قبل از ازدواج کرده است که از دو بعد علمي و روانشناختي و وظايف و تکاليف ديني توسط مشاوران ارشد در هر دو عرصه علمي و ديني در حال انجام است.
2ـ شيوع دو ناهنجاري اخلاقي «دروغ» و «ريا» يکي ديگر از عوامل نابودکننده بنيان اجتماع است. گزينش هر يک از اين دو فاکتور زنجيرهاي از رذايل و صفات زشت اخلاقي را بهدنبال خواهد داشت. رواج بياعتمادي ناشي از دروغ در تمامي شئون و ارکان جامعه تاثير خواهد داشت. بنابراين، اين صفت زشت اخلاقي فقط يک رفتار غيراخلاقي فردي نيست و در مباحث اخلاق اجتماعي در جامعه اثرات مخرب داشته و از اهميت زيادي براي تحليل و تبيين برخوردار است. ورود به عرصه اجتماع نبايد زمينه ساز آمادگي و مواجهه با دروغ باشد. اگر ما در قلمروي اخلاق اجتماعي مانند کشاورزي دلسوز به وجين و پاکسازي جامعه بهطور مستمر از علفهاي هرز بياخلاقي بپردازيم، بزرگترين خدمت را بهخود و نسلهاي آينده کردهايم.
اگر ارزشهاي ذاتي انساني، ديني و اخلاقي و بهطور حتم تخصص و مهارت کافي ملاک و معيار گزينشها باشد آنگاه ديگر جايي براي ريا و چاپلوسي که شعبهاي از شعب دروغ است باقي نميماند.
3ـ برخي از نظريهپردازان توسعه معتقد به سازگاري ميان مباني متفاوت نظريههاي توسعه و اخلاق شدهاند. آنان معتقدند که ورود شاخصههاي توسعه به هر جامعهاي اخلاق خاص خود را اقتضا ميکند و البته بيشتر آنان تضاد و تباين ارزشهاي سنتي اخلاقي را با توسعه اقتصادي مد نظر قرار دادهاند. اين نظريه تا حدودي درست است و ورود هر جامعهاي بهسوي توسعه اقتصادي و گشايش درها و فرصتهاي اقتصادي ارزشهاي اخلاق خاص خود را اقتضا و القا ميکند اما لزوما چنين جبري معنا ندارد. در جامعههايي با سابقه فرهنگي ميتوان زمينه توسعه متوازن پايدار را با حفظ ارزشها انتظار داشت.
ما بهعنوان جامعهاي ارزشي و ديني بايد که با بوميسازي، از تبعات سوء توسعه و اخلاق وارداتي پرهيز کنيم. الگوي مديريت کارآمد ديني در مديريت جديد شهري چنين رويکردي به مباحث توسعه و استفاده از فناوريهاي نوين در اين زمينه دارد. در ميان انتخاب توسعه صرف و معيارهاي اخلاق، ارزشها، اصول اعتقادات و باورهاي ديني، آييني و احترام به انسانها و نه کالبدهاي شهري، ما معتقد به انتخاب دوم هستيم و تمامي فعاليتهاي ساختوساز شهري را زمينه تامين عدالت اجتماعي و برخورداري همه شهروندان از امکانات ميدانيم، اخلاق پاک را ترويج ميکنيم و در مديريت کارآمد ديني اتصاف به صفات اخلاقي و تخصصي را ملاک و معيار در گزينشها و برخورداري از فرصتها و موقعيتها ميدانيم.
محمدهاداي ايازي
معاون اجتماعي فرهنگي شهرداري تهران