جمعه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۴:۵۰
کد خبر: ۴۰۸۵۳
|
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۷
در کارگاه بررسي شاهنامه بايسنقري مطرح شد/
عبدالمجيد شريف‌زاده در كارگاه نسخه‌شناسي موزه و كتابخانه ملي ملك که اين هفته به بررسي شاهنامه بايسنقري موجود در اين موزه اختصاص داشت، بر نقش ويژه بايسنقر ميرزا در هنر دوره تيموري تاکيد کرد و علاقه وي به ادب، تاريخ و هنر را سبب‌ساز تحولات اساسي هنر و فرهنگ در اين دوره دانست.

به گزارش خبرنگار شهر، سيدعبدالمجيد شريف‌زاده كه كارشناس اين جلسات هفتگي است، در جلسه اين هفته كه بعداز ظهر سه‌شنبه 7 تيرماه برگزار شد، به بررسي ويژگي‌هاي شاهنامه بايسنقري موزه ملک و تفاوت‌ها و تشابهات آن با شاهنامه بايسنقري موجود در موزه كاخ گلستان پرداخت.



اين كارشناس هنرهاي سنتي در ابتداي كارگاه شاهنامه بايسنقري اظهار داشت: در ميان نسخه‌هايي كه از شاهنامه‌هاي مختلف در موزه‌ها ي مختلف ايران و ديگر نقاط جهان موجود هستند، چند شاهنامه شاخص وجود دارد. معمولا در هر دوره تاريخي در ايران يك شاهنامه شاخص وجود دارد كه يكي از برجسته‌ترين آثار هنري آن دوره شناخته مي‌شود. از شاهنامه «كاما» مربوط به دوره سلجوقي در هند گرفته تا شاهنامه بزرگ ايلخاني يا شاهنامه مستوفي كه به شاهنامه «دموت» مشهور است تا شاهنامه بايسنقري كه در موزه كاخ گلستان نگهداري مي‌شود و مشهورترين شاهنامه جهان است و شاهنامه شاه طهماسب و همچنين آخرين شاهنامه شاخص كه شاهنامه داوري نام دارد.


وي افزود: در اين ميان شاهنامه‌هايي هم هستند كه اگرچه چندان مشهور نيستند؛ ولي به جهات مختلف از جمله خط زيبا يا نقاشي‌ها و تزئينات حائزاهميت بوده و از آثار برجسته هر موزه يا كتابخانه‌اي محسوب مي‌شوند. اگر شاهنامه‌ها را در دوره‌هاي مختلف بررسي كنيم مي‌توانيم سير تحول و تطور شاهنامه‌ها و همچنين نگارگري ايران را از زمان سروده شدن شاهنامه تاكنون شاهد باشيم.


شريف‌زاده گفت: در ميان شاهنامه‌هاي شاخص به‌جاي مانده در تاريخ، دو شاهنامه از همه مشهورترند. يكي شاهنامه شاه طهماسب است كه توسط يك دلال به نام هاتن برگ برگ شده و افراد مختلف فروخته شده است كه چند سال پيش 118 برگ آن طي يك معاوضه با يكي از آثار دكونينگ به موزه هنرهاي معاصر تهران منتقل شد و پيش از آن تنها يك برگ از آن در ايران در موزه رضا عباسي موجود بود. شاهنامه ديگر شاهنامه بايسنقري است كه به عنوان يك اثر هنري در يونسكو ثبت شده است و از شاهكارهاي هنر كتاب‌آرايي در جهان محسوب مي‌شود.


اين كارشناس يادآور شد: علاوه بر اين شاهنامه مشهور بايسنقري كه در كاخ گلستان نگهداري مي‌شود، شاهنامه ديگري نيز در موزه ملك نگهداري مي‌شود كه به سفارش بايسنقر كتابت و تزئين شده و شاهنامه بايسنقري نام دارد. البته اين شاهنامه به لحاظ تعداد تصاوير و همچنين كيفيت تزئينات قابل مقايسه با شاهنامه بايسنقري كاخ گلستان نيست؛ ولي شاخصه‌ها و ويژگي‌هاي خود را دارد.


وي توضيح داد: اين نسخه منحصر به فرد كه تنها دو نگاره در آن موجود است، به دلايل مختلف جزء نادرترين نسخه‌هاي شاهنامه و نگارگري ايران محسوب مي‌شود.


شريف‌زاده تاكيد كرد: نقش بايسنقر در شرايطي كه در هرات به عنوان شاهزاده و پسر شاهرخ حضور داشت و پس از آن كه بر مسند حكومت نشست نقش ويژه‌اي است. شاهرخ در سال 807 ه.ق حكومت تيموري را پس از مناظرات بسيار در دست گرفت و آرام آرام بسياري از مناطق از دست رفته را به تسلط خود درآورد و سعي كرد به نحوي تمامي آن‌چه را كه در زمان تيمور از دست رفته بود احيا و ترميم كند.




اين نسخه‌شناس ادامه داد: شاهد هستيم كه بسياري از بناهاي مهمي كه از دوره تيموري باقي مانده است، مربوط به دوران حكومت شاهرخ است؛ از جمله مسجد گوهر شاد كه توسط يكي از مشهورترين معماران ايراني، قوام‌الدين شيرازي، به اجرا درمي‌آيد و يا بناي خرگرد در خراسان و همچنين مدرسه گوهرشاد در هرات كه محل دفن بايسنقر و تعدادي ديگر از پادشاهان و شاهزادگان تيموري نيز هست.




وي گفت: بسياري از مورخين بايسنقر را يكي از شاهزادگان باقدرت، مثبت و بسيار فعال در حوزه‌ها مختلف فرهنگي مي‌شناسند. شاهرخ پسران متعددي داشت كه از آن ميان سه پسرش به نام بايسنقر، ابراهيم ميرزا و الق‌بيگ كه رصدخانه سمرقند را ساخته است از همه معروف‌ترند. سال تولد بايسنقر به روايتي 700 و به روايتي ديگر 799 هجري قمري نقل شده است. در نسخه شاهنامه بايسنقري موزه ملك نيز ويژگي‌هاي زمان فوت بايسنقر درج شده است و با استناد به آن مي‌توان سال 799 را براي تولد بايسنقر دقيق‌تر دانست.


  


شريف‌زاده با تاكيد بر علاقه فراوان بايسنقر به مسائل تاريخي، ادبي، هنري و اقدام وي به گردآوري هنرمندان، ادبا و مورخان را سبب‌ساز تحولات اساسي در رشته‌هاي مختلف از جمله كتاب‌آرايي، جلدسازي و نگارگري دانست و اظهارداشت:‌ بايسنقر و ابراهيم ميرزا هردو خوشنويسان بسيار خوبي بوده‌اند؛، چنان‌چه قرآن نفيسي كه صفحاتي از آن در موزه ملك و صفحاتي از آن نيز در موزه كاخ گلستان موجود است، به بايسنقر منسوب بوده و آن‌را به كتابت بايسنقر مي‌دانند؛‌ هرچند برخي معتقدند كه اين قرآن به دست يكي از خطاطان مشهور دوره تيموري به نام عمر اقطع و با دست چپ كتابت شده است.


   


وي درباره اين دو برادر ادامه داد: بايسنقر در 17 سالگي والي طوس، نيشابور و استرآباد بوده و در سال 819 در در 21 سالگي رييس شوراي عالي ديوان اميري دربار تيموري مي‌شود. او به دليل ارتباط نزديكي كه با شاهرخ و گوهرشاد داشته است بيشتر علاقمند بوده كه در هرات مستقر باشد به‌جز مدتي كه در تبريز حاكم بود. ابراهيم ميرزا نيز در دوره اي حاكم و والي فارس بود.




اين كارشناس هنرهاي سنتي همچنين درباره آثار خوشنويسي كه از بايسنقر و ابراهيم‌ميرزا برجاي مانده است گفت: دو اثر خوشنويسي از بايسنقر و با امضاي وي وجود دارد كه يكي كتيبه‌اي در مسجد گوهرشاد است و ديگري صفحه‌اي است كه 11 تن از خوشنويسان برجسته هم‌دوره با بايسنقر در آن سطري را نوشته‌اند و سومين سطر در اين صفحه را بايسنقر نوشته و امضا كرده است. ابراهيم‌ميرزا نيز جزء مشهورترين خوشنويسان دوره خود بوده و از هنرمندان و شعرا نيز بسيار حمايت مي‌كرده است؛ چنانچه بخش مهمي از مكتب شيراز در زمان ابراهيم سلطان شكل مي‌گيرد و قرآني نيز به خط او در آستان قدس رضوي موجود است كه به‌زودي منتشر خواهد شد.


  


وي ادامه داد: آمدن حافظ ابرو و نوشتن زبدة‌التواريخ و جامع‌التواريخ نيز مربوط به دوره بايسنقر است و مشهور است كه مقدمه شاهنامه بايسنقري موزه كاخ گلستان كه مقدمه‌اي مستحكم و قابل استناد است نيز توسط حافظ ابرو نوشته شده است. همچنين بايسنقر كتابخانه‌اي بزرگ را در سال 823 ه.ق در باغ سفيد تاسيس مي‌كند كه رياست آن‌را به جعفر بايسنقر، كاتب شاهنامه بايسنقري موزه ملك، مي‌سپارد. باغ سفيد در سال 813 ه.ق توسط شاهرخ در هرات تاسيس شده بود.


  


شريف‌زاده درباره نحوه مرگ بايسنقر گفت: بايسنقر تنها 37 سال عمر كرد. مشهور است كه چند سال قبل از فوتش خوابي مي‌بيند كه معبران آن‌را به جوانمرگي تعبير مي‌كنند و او كه باور مي‌كند در جواني خواهد مرد، شروع به عياشي و شرابخواري مي‌كند و در 37 سالگي به علت شرابخواري در در باغ سفيد فوت كرده و در مدرسه گوهرشاد در هرات دفن مي‌شود. فوت بايسنقر بر هنرمندان عصرش به اندازه‌اي تاثيرگزار بوده كه مرثيه‌هايي را برايش سروده‌اند. برخي از هنرمندان گرد او پس از مرگش به دربار ابراهيم سلطان مي‌روند، برخي به دربار علاء‌الدوله پسرش و برخي نيز هرات را ترك مي‌كنند.




در ادامه اين جلسه شريف‌زاده به ارائه تصاويري از شاهنامه بايسنقري موزه ملك به كتابت جعفر بايسنقري تبريزي و توضيحاتي درباره آن پرداخت. وي گفت: جلد ابتداي اين شاهنامه كه مربوط به دوران قاجار است، جلدي لاكي است كه از بيرون دو نقش گل و مرغ دارد و داخل آن به نقش نبرد رستم و اسفنديار منقش است كه در آن رستم با صورت فتحعلي‌شاهي تصوير شده است.


  


وي ادامه داد: در صفحه اول بعد از جلد كه آغاز نسخه است، دو يادداشت وجود دارد كه يكي داستان فوت بايسنقر، نام پدر، تاريخ وفات، محل فوت و سن بايسنقر در زمان فوت را ذكر مي‌كند و ديگري يادداشتي درباره چگونگي ابتياع اين نسخه در دوره فتحعلي‌شاه است. صفحه اول تذهيبي به‌صورت شمسه دارد.


  


اين نسخه‌شناس درباره يكي از ويژگي‌هاي شاهنامه بايسنقر موزه ملك گفت: اين نسخه درواقع دو كتاب را در خود جاي داده است كه يكي شاهنامه فردوسي است و ديگري خمسه نظامي. از نكاتي كه مورخان در مقايسه اين نسخه با شاهنامه موزه كاخ گلستان به آن‌ها اشاره كرده‌اند، يكي اين است كه اين نسخه از لحاظ متن ضعيف‌تر و كلمات الحاقي در آن بيشتر است و مورخان و كارشناسان نسخه كاخ گلستان را شاهنامه‌اي پاكيزه و عاري از الحاقات مي‌دانند. به همين دليل هم هست كه نسخه موزه ملك تعداد ابيات بيشتري دارد و مقدمه آن نيز چندان قرص و محكم نيست.


  


شريف‌زاده سپس با ارائه تصوير نگاره‌اي كه در پايان شاهنامه در اين نسخه آمده است اظهارداشت: پشت اين تصوير نيز به شيوه‌اي متفاوت نقاشي شده است و اين در نگارگري ايراني سابقه ندارد كه روي هر دو سمت يك كاغذ نقاشي شود. نقاشي روي اين ورق به اصطلاح نگارگري با رنگ‌هاي جسمي كار شده و نقاشي پشت آن با رنگ‌هاي روحي، مثل تفاوت گوآش و آبرنگ. ولي اهميت اين تصاوير كه تنها تصاوير اين نسخه خطي هستند، به‌ويژه تصويري كه با رنگ‌هاي جسمي كار شده، در اين است كه صحنه‌ اهداي اين نسخه به بايسنقر را به تصوير كشيده است. ‌




وي ادامه داد: پس از اين دو تصوير خمسه نظامي آغاز مي‌شود و در نهايت رقم كاتب در پايان صفحه آمده و سپس جلد انتهايي كتاب در داخل، نقشي از داستان رستم و اشكبوس را با خود دارد و در خارج نگاره‌اي گل و مرغي در آن تصوير شده است.




شريف‌زاده در ادامه مشخصا به توضيح درباره نگاره اهداي شاهنامه به بايسنقر پرداخت و گفت: در بخشي از اين نقاشي در كتيبه‌اي سال اهداي اين نسخه به بايسنقر 833 ه.ق درج شده است و در كتيبه‌اي ديگر نام بايسنقر به‌صورت كامل آمده است. همچنين نام ديگر افرادي كه در اين نگاره هستند -به‌جز دو خدمه- در زير بدن هركدام نوشته شده است. اين نخستين بار در نگارگري ايراني است كه يك واقعه كه مربوط به زمان حال نگارگر است، به تصويركشيده شود. ويژگي ديگر اين نگاره نيز اين است كه اسامي افراد در زير بدن آن‌ها نوشته شده است و بر خلاف آن‌چه در نگارگري در نقاشي چهره مرسوم است، در اين نگاره سعي شده است ميان چهره‌‌ها تفاوت‌هايي هر چند جزئي وجود داشته باشد.


  


از مهم‌ترين افرادي كه نامشان در اين نگاره آمده است مي‌توان به كاتب و اهداكننده شاهنامه محمدبن مطهر نيشابوري و سه پسر بايسنقر به نام‌هاي ميرزاركن‌الدين علاء‌الدوله، ميرزا ابوالقاسم بابر و ميرزا سلطان محمد اشاره كرد. از ديگر بزرگاني كه در اين صحنه حضور دارند نيز مي‌توان به نام‌هايي چون مولانا درويش خوافي، مولانا نورالدين لطف‌الله، مولانا اميرقاسم انوار، مولاناجلال‌الدين عبدالرحيم(صدر)، مولانا امير درويش داروغه، مولانا خواجه معين‌الدوله و اميرمظفر ترخان اشاره كرد.


  


شريف‌زاده درباره اين نگاره متذكر شد: در هيچ نسخه ديگري از شاهنامه، چنين ويژگي‌اي را در نوع كار، صورت‌ها، نوشته شدن اسامي و به‌تصويركشيدن واقعه روز سراغ نداريم. نكته ديگر نيز درباره چهره افراد در اين نگاره اين است كه چهره بايسنقر در آن كاملا مغولي است ولي ديگر چهره‌ها خراساني هستند و گويي در دوره‌اي اين نگاره تصوير شده است كه كم كم چهره‌ها از حالت چيني خارج شده و ايراني مي‌شوند و چهره‌گشايي خراساني اتفاق مي‌افتد و تفاوت چهره‌ها با يكديگر با تغييرات اندك و جزئي در نحوه قرارگرفتن سبيل‌ها صورت مي‌گيرد. اين در حالي است كه هنوز چشم‌ها، بيني‌ها و ابروها كاملا در افراد مختلف به هم شبيه است و تفكيكي ميان آن‌ها وجود ندارد.



  

وي افزود: يكي از ويژگي‌هاي نگارگري اين دوره نمادپردازي است. درختان شكوفه‌دار كه در دوسمت بايسنقر آمده‌اند نماد جواني و درخت پربرگي كه در پشت بزرگان و ريش‌سفيدان آمده است، نماد پختگي و باتجربگي است. همچنين حضور پرنده‌هاي در حال پرواز و رنگ‌هاي بسيار شاداب از مشخصه‌هاي نگارگري اين دوره است.




شريف‌زاده همچنين با اشاره به تركيب‌بندي چهارقسمتي و قرارگرفتن بايسنقر در نقطه‌اي طلايي به نقوش روي تخت بايسنقر اشاره كرد كه «واگير گره شش و شمسه» نام دارد و در نقوش مكتب هرات بسيار به چشم مي‌خورد. پس از آن نيز به مقايسه جزئيات در اين نگاره و نگاره‌هاي شاهنامه بايسنقري موزه كاخ گلستان پرداخت و تشابهات آن‌ها در مكان قرارگيري درختان شكوفه‌دار، فرم قرارگيري بزرگان مجلس و سلطان در كادر و همچنين تشابه دو نسخه در تضريب‌ها، سرلوح‌ها، كتيبه‌ها، تزئينات، رنگ‌گذاري‌ها و حتي نوع خط كوفي كتيبه‌ها را برشمرده و توضيح داد.


  


اين كارشناس هنرهاي سنتي همچنين با توضيحاتي درباره نقاشي روحي كه در پشت صفحه نگاره آمده است، به اختلاف نظري كه درباره زمان تصوير شدن آن وجود دارد اشاره كرد و گفت: برخي از مورخان معتقدند كه اين نگاره مربوط به مكتب هرات نيست و به دوره‌هاي بعد از بايسنقر براي مثال مكتب تبريز مربوط است؛ ولي نشانه‌‌هايي از جمله شكل چهره‌نگاري‌ها در آن نشان مي‌دهد كه اين نگاره در مكتب هرات ولي با كمي تاخير و حدودا در دوره دوم مكتب هرات تصوير شده است.




وي در انتها به گزارشي از جعفر بايسنقري خطاب به بايسنقر ميرزا اشاره كرد كه در آن مشخص مي‌شود شاهنامه بايسنقري موزه كاخ گلستان به دست خود جعفر بايسنقر و شاهنامه موزه ملك به كتابت محمدبن مطهر نيشابوري نوشته شده و كتابت نسخه موزه ملك پس از نسخه كاخ گلستان به اتمام رسيده است.

نظر شما