بهگزارش «شهر»، حفظ و اشاعهي ميراث و دستاوردهاي فرهنگي و هنري گذشتگان بي شك يكي از مهمترين عوامل حفظ هويت فرهنگي و عامل تضمين سلامت زيست فرهنگي يك جامعه است. در دورهي معاصر كه رشد فزايندهي وسايل ارتباط جمعي از يك سو و فراگير شدن فرهنگ و نحوهي زيست مغرب زمين از سوي ديگر باعث شده است تا فرهنگهاي غير غربي به سرعت رو به افول نهاده و يا در فرهنگهاي غربي حل شوند، اين مهم بيش از پيش ضرورت مييابد. در دورهاي كه فرهنگهاي غير غربي در حال بلعيده شدن در روند پر سرعت جهاني شدن هستند هر روز بيشتر شاهد سطحي شدن و تقليدي شدن و مصرفي شدن محصولات به ظاهر فرهنگي هستيم.
در اين ميان موسيقي دستگاهي ايران در دهههاي اخير يكي از تأثير پذيرترين حوزههاي فرهنگي بوده است كه به سرعت در حال از دست دادن اصالتها و ارزشهاي گذشتهي خود و جايگزين كردن آنها با نمونههاي غير اصيل و عاريتي از فرهنگهاي غير ايراني بوده است. اين روند عليرغم تلاش برخي استادان شناخته شده همچنان ادامه دارد.
گروه موسيقي دستگاهي «نقش» در پي تلاش براي يافتن پاسخي درخور به نارساييهاي مطرح شده تشكيل شد. محور كار گروه در دو حوزه قابل بررسي است. ابتدا استفاده از امكانات بسيار وسيع موسيقي دستگاهي ايران كه آن را محتوا ميناميم و دوم به كارگيري شيوههاي نوازندگي و خوانندگي اساتيد انتهاي دورهي قاجار و اوايل دورهي پهلوي كه آن را شيوهي اجرا ميناميم.
در مورد حوزهي اول ميتوان چنين توضيح داد كه با توجه به گرايش عمدهي نوازندگان و خوانندگان نسل حاضر به خلق امكانات و فضاي جديد و گشودن راههايي نو براي موسيقي كلاسيك ايران، بخش عمدهاي از امكانات بسيار وسيع و ناب موسيقي دستگاهي در سالهاي اخير مغفول مانده است. از سوي ديگر سالهاي نسبتاً طولاني آموزش موسيقي دستگاهي و كمبود معلمين متخصص در اين حوزه باعث ملال و دلزدگي اكثر هنرآموزان و دانشجويان ميشود، چرا كه به خاطر نارساييهاي آموزش در اكثر اوقات درك عميق همراه با اعتقاد براي هنرآموزان ايجاد نميشود.
لاجرم اكثريت آنها جذب شيوههاي زود بازده و مصرفي شده و اين عمل خود را با بهانهي دست و پا گير بودن قواعد و انضباط نهاده شده در موسيقي دستگاهي و يا منطبق نبودن آن با نيازهاي زمانه يا به سر آمدن دورهي اين موسيقي توجيه ميكنند. از آنجايي كه شيوههاي معاصر صداي زمانهي خود هستند و براي تبحر يافتن در آن به زحمت و زمان كمتري نياز است، امكانات پيچيده و اصيل موسيقي دستگاهي را ميگذارند و از آن ميگذرند. البته در اين ميان اساتيد مبرز فن در حوزههاي آموزش و اجرا فعاليت ميكنند اما متأسفانه كليت جريانات موسيقي دستگاهي همسو با تلاشهاي صورت گرفته نيست.
از اين نكته نيز نبايد غافل بود كه شيوههاي معاصر امكانات ارزشمندي به موسيقي كلاسيك ايراني افزودهاند. اما گاهي اوقات هزينههاي آنها به فراموشي سپردن امكانات قديم اين موسيقي بوده است. از سويي ديگر اين روند با سياستهاي نادرست و غير كارشناسي و عدم حمايت عميق مسئولان تشديد ميشود.
در مورد حوزهي دوم نيز ميتوان چنين توضيح داد كه گروه نقش سعي در احياي بخشي از شيوههاي نوازندگي و خوانندگي اساتيد اواخر دورهي قاجار و اوايل دورهي پهلوي دارد. اساتيدي نظير درويشخان، ميرزاحسينقلي، فروتن، هرمزي، صبا، اميرقاسمي، نكيسا تفرشي، اقبال آذر و ... اساتيدي كه از سال 1284 كه ضبط موسيقي در ايران آغاز شد نمونههايي از اجراي آنها به جا مانده است.
با توجه به مباحث مطرح شده در بالا و تغيير جهت عمدهي نوازندگان و خوانندگان از محتواي موسيقي دستگاهي، بخش عمده اي از ابزارها و شيوههاي پرداختن به آن محتوا نيز به آرامي و در سكوت به فراموشي سپرده شده است. اگرچه شيوههاي برخي اساتيد دورههاي معاصر در پارهاي موارد در تداوم شيوههاي اساتيد گذشته است و در جاي خود قابل توجه و تأمل، اما حفظ و اجراي شيوههاي قديمي فراموش شده ميتواند بسيار به اصالت و امكانات موسيقي معاصر بيافزايد. اساس اين شيوهها تزئينات بسيار ظريف پيچيده نغمات و پرهيز از ساده نواختن و ساده خواندن نغمات است.
نكتهي قابل توجه و مهم در اين مورد آن است كه در گروه «نقش» توجه خاصي به زنده بودن و پرهيز از اجراي موزهاي و بازسازي صرف است، بدين معنا كه گاهي ممكن است يك شيئي باستاني يا اثري هنري بدون در نظر گرفتن كاربرد اجتماعي و هنري آن در دورهي معاصر صرفاً جهت نگهداري در يك موزه بازسازي شود.
بر خلاف اين برخورد در گروه «نقش» سعي نوازندگان و خواننده بر آن است كه درك خود از محتوا و شيوههاي اجرا يك دورهي تاريخي را در دورهي معاصر به اجرا بگذارد. به زعم نگارنده اين موضوع ميتواند تا اندازهاي ضامن زنده ماندن وتأثير گذار بودن محتوا و شيوههاي اجراي منظور نظر باشد. در واقع نگاه اين گروه به گذشته جهت اصالت قائل شدن به گذشته نيست، بلكه براي به كارگيري آن در دورهي معاصر و انتقال آن به آينده است. شاهد اين مدعا كمي تصرف در قطعات قديمي انتخاب شده در كنسرت اخير گروه است.
اين تصرفات بر پايهي درك مباني و زيباييشناسي دورههاي مذكور صورت گرفته است. با بررسي اجراي اساتيد اين دوره به طور عام، يا به طور خاص با بررسي چند اجرا از يك قطعه توسط استادي شناخته شده ميتوان پي به ميزان انعطافپذيري قطعات و توان بالاي منعطف نواختن استادان دورهي مذكور برد. اين ويژگي در اجراي خوانندگان و نوازندگان و ضربي خوانان دورهي مورد نظر به وفور شنيده ميشود. كه به فراخور حال لحظهي اجرا تصرفاتي در جملات و تزئينات مينمودند. از سويي ديگر ساخت قطعاتي ملهم از متن رديف دستگاهي و ساخت تصانيفي منطبق با اصول تصانيف دورهي قاجار از اهم تلاشهاي صورت گرفتهي اين گروه است.
پشتوانهي نظري و عملي اين فعاليتها مطالعه و تمرين عملي مستمر سرپرست گروه در طول ده سال گذشته بر روي محتوا و شيوههاي ياد شده بوده است. از طرفي خواننده گروه نيز با مطالعهي عميق و طولاني در آواز اساتيد ياد شده و درك عميق از امكانات موسيقي دستگاهي با توان فني بالا و آوازي پر احساس و قدرتمند و پرهيز از تن دادن به جريان مسلط و ملال آور آواز دستگاهي امروز بسيار نزديك به اهداف گروه نقش عمل نموده است.
در آخر گروه «نقش» ميكوشد با توجه به امكانات وسيع موسيقي دستگاهي، فراتر از رديفهاي درسي و معمول امروز اجراهايي روان، پرتحرك و تأثيرگذار مبتني بر شيوههاي اجراي اساتيد دورهي قاجار و پهلوي اول داشته باشد كه از سويي توجه فراوان به اصالتها و از سويي ديگر زنده بودن و جاري بودن آن در زمان حاضر مورد توجه خاص است.
* گروه نقش به سرپرستي امير شريفي نوازندهي تار و سه تار و خوانندگي مهدي امامي و به همراهي 4 تن از نوازندگان كه از دانشجويان ممتاز مقطع كارشناسي هنرستان عالي موسيقي تهران هستند در آبان ماه سال 89 كار خود را آغاز نمود. حاصل كار اين گروه ضبط دو آلبوم در دستگاه ماهور و آواز افشاري است كه تا پايان امسال به بازار خواهد آمد. اين گروه از تابستان امسال اقدام به برگزاري كنسرتهايي در شهرستانها و تهران نمود. آخرين آنها جمعه 27 آبان در خانهي هنرمندان ايران، با حمايت و سخنراني دكتر حميدرضا اردلان و استاد داريوش پيرنياكان برگزار شد.
يادداشت: امير شريفي