به گزارش خبرنگار فرهنگي «شهر»، از همان ابتداي ورودي بزرگترين بوستان منطقه 11ـ بوستان «رازي» ـ شور و شوق كودكان را در زمين بازي ميتوان ديد كه با موسيقي عصرگاهي عوامل «بر آستان جانان» آميخته است. اين صداي امير خواجهنوري است كه عصر بوستان را در آغوش گرفته است.
بعضي از غرفهداران سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران، فعاليت خود را زودتر آغاز كردهاند و بعضيها هم بساط هنرهاي خود را كول كرده و به سمت غرفههاي خود رواناند.
از سمت بخش جايگاه جشن که حركت كني، به غرفههاي فرهنگي ميرسي.اين غرفهها با گذرگاه كتابها شروع ميشود. يك سمت اين گذرگاه؛ كتابهاي مخصوص رده سني بزرگسالان ـ از رمانهاي عشقي گرفته تا كتابهاي آموزشي خانوادگي و داستاني ـ است و سمت ديگر گذرگاه كتاب؛ كتابهاي ويژه كودكان. برخي كتابها را برداشته و مطالعه ميكنند. با گذشتن از اين گذرگاه؛ ميرسيم به غرفههاي كودكان از جمله كلاژ ـ قرآن خوانيد ـ هديه بگيريد، عروسك سازي ـ كاشي شكسته، اريگامي ـ بادكنك ـ گريم، نمايش عروسكي و همچنين غرفههاي نجوم، جدولك، خوشنويسي. در غرفه سيرالعارفين هم مشاورين مذهبي حضور دارند كه به سوالات ديني افراد پاسخ ميدهند. در اين ميان كودكي را ميبيني كه روحاني از او در زمينه فعاليتهاي پسر بچه در تابستان سوال ميكند و او را براي بهتر شدن فعاليتهايش تشويق ميكند.
طبق معمول غرفه كودكان شلوغتر از ساير غرفههاست. كودكان همان لحظه كه نزديك غرفهها ميشوند؛ گامهاي خود را تندتر ميكنند تا به اشتياق خود نسبت به اين برنامهها زودتر پاسخ دهند. به نظر ميرسد اين كودكان هر روز به اين غرفهها سر ميزنند. كودك به غرفهدار ميگويد: «دير آمدم يا زود؟»، غرفهدار ميگويد:«پارميدا خيلي هم خوب آمدي».
در واقع اينها هر روز در جشن «برآستان جانان» شركت ميكنند كه به همت سازمان فرهنگي شهرداري برگزار ميشود و اين برنامه فرصتي را براي شهروندان تهراني، در اين روزهاي آسماني قرار داده تا از يك روز خسته كننده، كمي در شب جشن به تفريح و آرامش برسند.
كمي آن طرفتر پدر و پسرها بازي فوتبالدستي را حسابي گرم كردند طوريكه آدم دوست دارد تماشاگرشان باشد. كمي كه سرت را برميگرداني، غرفههاي صنايع دستي را ميبيني. غرفه پر از دستساختههايي است كه علاقهمندان را به خود جلب ميكنند. از اين صنايع ميتوان به منبتكاري، پشينه و چلنگري، قلمزني، نقاشب روي چوب، فيروزه كوبي سفال برجسته، گليم، فرش، برجستهكاري روي مس و برنز، چرم و ميناكاري اشاره کرد.
دارتها بر شوق مينشينند
روبروي سكوي جشن «بر آستان جانان»؛ غرفههاي ورزش، محصولات غذايي و نيروي انتظامي جشن قرار دارند. غرفه ورزش داغتر از بقيه است. بچهها و همينطور بزرگترهايشان مشغول مسابقه دارت اند و دختر و پسرهاي كوچك هم حلقههاي رنگارنگ را در كمر خود ميرقصانند.
كمي آن طرفتر خانوداهها بندوبساط افطاري و شام را در چمنهاي پارك چيدهاند و كودكان را براي ديدن غرفههاي فرهنگي «برآستان جانان» همراهي ميكنند.
در ميانه غرفهها حالت ميداني دارد و در اين ميدان؛ ابزاري در اختيار كودكان قرار داده شده و كودكان به همراه بزرگترهايشان مشغول درست كردن كاردستياند.
درگرماگرم حضور روزهداران در اين جشن، سمت آسمان كه نگاه ميكني؛ هالههاي نور ماه هنوز از پشت پردههاي ابر بيرون نيامده و انگار منتظر اذن دخول قدسي است. هوا بوي مطبوع شامگاهي دارد؛ انگار نه انگار كه روز بسيار گرم تابستاني مرداد را سپري ميكنيم. در واقع هوا كمي خود را به ته آسمان رسانده تا نسيمي شود و در دم روزهداران بوزد.
دعا و مناجات قبل از ربنا در بوستان طنينانداز ميشود و حالت روحاني خاصي به آدم دست ميدهد. بلافاصله «ربنا» خود را به اين دعا ميچسباند تا حالوهواي معنوي اين وقت را دوچندان كند. بعد از اين مقدمات، صداي اذان گوشهاي مومنين را نوازش ميكند،موكتها براي نمازگزاران به روي زمين ميخزند و مشتاق پاهاي نمازگزاراناند.
ديگر زمان درخشيدن قرص ماه درگردن آسمان رسيده است. انگارماه مدت زيادي پيش خورشيد بوده، چون امشب خيلي نورافشاني ميكند و نگاهش را به جشن روزهداران دوخته است.
مجري برنامه عصرگاهي؛ كارش را با قرائت سورهاي از كلامالله مجيد، به پايان ميرساند. با پخش سرود «جمهوري اسلامي ايران»؛ همه صندلينشينان، سكونشينان و ديگر اهالي بوستان «رازي» به پا ميخيزند و تمام قد به مليت خود احترام ميگذارند.
از كنار سكوي «بر آستان جانان» گروه دو نفره موسيقي سنتي آذري از راه رسيدند و نواختند. از ميان انبوه جمعيت مشتاق اين موسيقي گذشتند. همچنان در طبل و فلوت خود كوفتند و دميدند. لبخند بر گوشههاي لب تماشاچيان نشاندند.
«منم مثل تو»
جشن با آهنگي از عليزاده، «منم مثل تو» آغاز ميشود. خانم مجري با بيان تشكر از مجري عصرگاهي اين بوستان، با مردم خوشوبشي ميكند و نويد برنامههاي شاد را به آنها ميدهد. او رمضان را وصف ميكند؛ رمضان ـ ماه خدا، ماه صيام، ماه ايتام، ماه مرهم و ... .
شوخيهاي رفيع
بعد از وصف ماه مبارك رمضان؛ رضا رفيع، شاعر طنزپرداز به روي سن ميآيد و مورد قبول واقع شدن طاعات همه روزهداران را از خدا ميخواهد حتي به مزاح ميگويد كه : «روزه گنجشكي من». در اين ميان مجري از وي ميپرسد كه آيا شما مسكن داريد؟ رفيع، ميگويد: بله؛ از نوع رهن و اجارهاي. او همچنين ادامه داد: مشكل مسكن هم از راه مهرورزي حل ميشود! در همين خصوص شعر معروف مسكن خود را كه براي وزارت مسكن نوشته بود؛ خواند.
در پايان اين بخش صحبت موضوع ازدواج شد و رفيع در اين رابطه گفت: ازدواج سنت حسنهاي است حتي در ماه مبارك رمضان. او همچنين در اين رابطه گفت: در ازدواج بعضيها موفق ميشوند و كساني هم كه موفق نمي شوند؛ فيلسوف ميشوند. در اين جشن؛ از طرف شهرداري منطقه 11 به رفيع لوح تقدير اهدا شد.
نواي «اي ايران» در «رازي»
در ادامه اين برنامه؛ چشمها كه از روي سكو به سمت آسمان رجوع كرد، ماهي در حوض سياه آسمان پيدا نبود اما فانوس دريايي بوستان «رازي» جشن را همراهي ميكرد و زيبايي خاصي را به جشن ميداد. روزبه نعمتاللهي به روي سن آمد و آهنگ «اي ايران» را در دست گرفت، همچنين بعد از اجراي تيتراژ «برنامه بر آستان جانان»، آهنگ غزل مولوي«مرده بدم زنده شدم گريه بدم خنده شدم» و «دريا» را براي مردم بوستان اجرا كرد. در پايان هم قطعهاي از آهنگ «اي ايران» را بدون موسيقي با همراهي اهالي «رازي» طنينانداز كرد.
روحيه قناعت در زندگي
نوبت به بخش سخنراني حاجآقا اخروي رسيد. در اين بخش وي از قناعت، بهترين مردم قانع و مانند آن صحبت كرد. همچنين از مناسبت امشب؛ به نزول اوراق آسماني انجيل بر حضرت عيسي و روز اخوت ميان نبي اكرم، علي (ع) و اصحاب اشاره كرد. سپس از ميان صحبتهاي خود سوالاتي را طرح كرد، سپس سوالات را از مردم پرسيد و به برنده مسابقه، جايزهاي را اهدا كرد.
در بخش بعدي گروه بينالمللي تواشيع «طه» به روي سن آمدند، سرود «سبحانالله» خود را نوا دادند و فضاي معنوي جشن را چند برابر كردند. انگار آواي «طه»؛ مستقيم بر قلبها مينشست. طوريكه تماشاگران با سكوت، در حال چيدن اشعار ملكوتي آنها بودند.
«فوتبال نمايشي» شهروندان را به وجد آورد
در ادامه جشن؛ بخش «فوتبال نمايشي» از راه رسيد؛ در اين بخش فردي رو پايي ميزدکه ركورددار روپايي و قهرمان اين حوزه است. اين بخش هم مانند ديگر بخشها از جذابيت خوبي براي تماشاگران برخوردار بود فقط با اين تفاوت كه پسربچهها و مردان ازاين بخش استقبال بسيار زيادي كردند و به وجد آمده بودن و ميخواستند، خودشان هم اين كار را انجام بدهند.
در قمسمت بعدي هم؛ مسابقهاي ترتيب داده شده بود كه بر اساس معلومات عمومي بود، در نهايت به برنده مسابقه جايزهاي اختصاص داده ميشد و رقابتي را بين جمعيت به وجود آورده بود.
پژواك دعاي فرج در درياچه
انعكاس دعاي فرج دستهجمعي در آب درياچه افتاد و در آسمان كبود بوستان «رازي» طنينانداز شد؛ اين پايان بخش برنامه امشب «بر آستان جانان» سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در بوستان «رازي» بود.
اهالي بوستان «رازي» از كوچك و بزرگ با اميد حضور دوباره در اين مراسم بوستان را ترک ميکردند.