جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۳:۲۶
کد خبر: ۵۵۴۹۰
|
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۹
اين روزها اين پرسش وجود دارد که چرا بايد براي خنداندن مردم از سوژه دفاع مقدس استفاده کرد؟

به گزارش شهر و به نقل از عماريون، پس از فيلم سريالي ضد ارزشي اخراجي ها که قداست دفاع مقدس و حرمت بسيج و بسيجي و شوکت و احتشام رزمندگان دلاور اسلام و اقتدار سربازان روح الله و هيمنه نيروهاي ارزشي و حزب اللهي و شأن و جايگاه فرهنگ شهادت را، به بدترين شکل ممکن در هم شکست، و استقبال گروهي خاص از اين فيلمها که صرفاً بخاطر شکسته شدن خط قرمزها و به تمسخر و استهزاء ارزشها و بازي با اصول و مقدسات به تماشاي آن مي نشستند، دست اندرکاران اين فيلم ها را سرمست از فروش خوب فيلمشان کرده بود، باب ارزش ستيزي و عبور از خط قرمز ها و هجمه به اصول و آرمانهاي مقدس انقلاب اسلامي، در سينما و تلويزيون، بدون هر گونه موانعي باز شد.

ننگ و تلخي ماجرا زماني نمک مي شود و بر قلب و روح زخمي پيروان راستين ولايت و انقلابيون اصيل پاشيده مي شود که سازندگان اين فيلم موهن و ضد ارزشي ، بر دولت و نظام و از همه مهمتر ، بر ملت واز آن بالاتر ، بر رزمندگان و جامعه ايثارگران و خانواده شهدا ، منت مي گذارند که فيلم دفاع مقدسي ساخته اند.

متأسفانه اين معظل چنان رشد سرطان گونه اي پيدا کرده که به همه کس و همه جا سرايت نموده است . طوريکه هر فيلم نامه نويس يا کارگردان و تهيه کننده اي که براي پيدايش سوژه طنز و خنده ، دچار کمبود و نقصان مي شوند ، فوراً بدون هر گونه مانعي ، به دفاع مقدس هجوم مي آورند ، و ديواري کوتاه تر از ديوار دفاع مقدس و سوژه اي بي دفاع تر ار بسيج و بسيجي و موردي بي صاحب تر از اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي و بالاخره چيزي خنده دار تر از جبهه و جنگ و دفاع مقدس و رزمندگان اسلام پيدا نمي کنند .

بنده بر اين باورم ، که بدون استثناء تک تک دست اندرکاران فيلمهاي مثل اخراجي ها ، نابرده رنج و اخيراً هم بيدار باش ، با معني و مفهوم واقعي دفاع مقدس ، و راز اينکه چرا به به هشت سال دوران جنگ تحميلي ، دفاع مقدس گقته شده است ، بيگانه هستند . و آنطوريکه بايد ، با اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي وخط قرمز هاي آن آشنا نبوده ونيستند . وهيچ شناختي نسبت به اخلاق ومرام ومشرب بسيجي ومأموريت بسيج وفلسفه تشکيل بسيج نداشته اند . وگرنه هرگز ، به خودشان اجازه نمي داند ؛ با ساختن چينين فيلمهاي توهين آميز ، دل مادران شهداي بسيجي را بشکنند وبا احساسات وعواطف پاک خانواده رزمندگان بازي کنند .

بنده فقط يک سوال ساده از مسئولين سينماي دفاع مقدس وآقاي ضرغامي وآقاي حسيني وزيرفرهنگ و ارشاد اسلامي ، آيا شما ميدانيد که ، امام خميني (ره) آرزو داشت يک بسيجي باشد .

بسيجي که امام خميني (ره) آرزوي آنرا داشت ، در اين فيلمها وسريالها ، بعنوان سياهي لشکر ويا رزمندگان عادي که هيچ نقشي در فيلم ندارند ، انجام وظيفه مي کنند ، نه آن دسته از افرادي که با حقه بازي ونيرنک وبه قصد سوء استفاده وارد بسيج وجبهه شده بودند ودر فيلم ها بعنوان نقش اصلي بازي مي کردند وبعدها عاقبت به خير مي شدند .

بسيجي مورد علاقه امام خميني (ره) که آرزوداشت يک بسيجي باشد ، مثل بسيجي شهيد سيد سيف الله موسوي ( برادر نگارنده ) بوده که در سن 17 سالگي پس از 4 سال حضور مستمر در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل در عمليات ظفرمند کربلاي پنج به درجه درفيع شهادت نائل آمده است ، اين شهيد از سن 12 سالگي با عشق وعلاقه وبا آگاهي کامل ومعرفت وشناخت کافي وارد بسيج شدند . وبراي اعزام به خط مقدم جبهه شناسنامه خودرا دست کاري کرده بودند . وبه رغم مخالفت همه اعضاي خانوداه از جمله شخص خودم ( مخالفت بنده به خاطر صغر سن وعلاقه شديد پدرومادرم به اوواينکه خودم در جبهه حضور داشتم بود . ) چون پدرم بخاطر روحيه ديني ومذهبي بالايي که برادرم داشت از همان دوران کودکي اورا آيت الله صدا مي زد ؛ يعني مي گفت : سيف الله در آينده مرجع تقليد خواهد شد . واز اين رو دوست داشت اورا در لباس روحانيت ببيند . لذا همواره با سعه صدر وحوصله فراوان مي نشست وهمه را متقاعد ميکرد که ، فعلا جبهه به حضور او وامثال او ، بيشتر از هر چيز ديگري نياز دارد . وعليرغم اينکه چهار سال از من کوچکتر وتحصيلاتش هم از من کمتر بود ، در جبهه چنان نامه هايي براي من مي نوشت ، که گويي نامه را يک روحاني بلند پايه با تحصيلات تکميلي واستاد دانشگاه نوشته است . طوريکه هنوز هم از نامه هاي او استفاده مي کنم .

بنده خودم نيز از سن 13 سالگي با بسيج وجبهه وجنگ آشنا بوده ام وچند ماهي افتخار حضور در جبهه را داشته ام ، ولي هرگز با بسيجياني با خلق وخوي افرادي که بناحق ، در فيلمهاي ضد ارزشي موردبحث ، بعنوان بسيجي معرفي مي شوند ، مواجه نشده ام .

بيسجي مورد نظر امام خميني ، بسيجياني چون شهيد فهميده ، شهيد باکري ؛ شهيد همت ، شهيد کاوه ، شهيد احمد کاظمي ، شهيد باقري ، شهيد زين الدين ، بوده اند . نه شخصيتهاي ترسو و فرصت طلب وسوء استفاده کني که در فيلم ها وسريالها بعنوان بسيجي معرفي ميشوند.

اصلاٌ چرا وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي ، وصدا وسيما وستاد حفظ آثار دفاع مقدس واز همه مهمتر ؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي وبسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اجازه مي دهند ، اينگونه با بسيج وبسيجي شوخي کنند ؟ پس از مجموعه فيلم طنزي که در آن نگاهي متفاوت به مقوله جبهه وجنگ ودفاع ومقدس شده بود ُ ُ معروف بهاخراجي ها ، که فعلا قًصدندارم در اين يادداشت به اين فيلم بپردازم ودرباره آن اظهار نظري بنمايم ، اما متأسفانه پس از اکران اين مجمومه در سينما وسپس پخش آن از رسانه ملي ،صرف نظر از خوب يا بد بودن آن ، بعلت اينکه خيلي از همکاران آقاي مسعود دهنمکي و حتي جمعيت زيادي از تماشاگران ومنتقدان سينمانتوانسته بودند ، اهداف ونيّات اورا در ساختن چنين مجموعه اي درک کنند ، و بالتبع قراعت ها وبرداشتهاي گوناگوني از اين فيلم طنز آميز که ، براي اولين بار در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با مقدساتي چون ، فرهنگ شهادت ، دفاع مقدس ، بسيج وبسيجي ونيروهاي حزب اللهي شوخي شده بود ؛ ناباورانه راه براي شکستن قداست دفاع مقدس و هتک حرمت بسيج وبسيجي و سبک شمردن شوکت واحتشام رزمندگان دلاور اسلام وبازي با اقتدار سربازان روح الله وهيمنه نيروهاي ارزشي وحزب اللهي و ناديده انگاشتن شأن وجايگاه واقعي فرهنگ شهادت باز شد.

چيزهايي که اصلاً شايد در مخيله سازندگان اين فيلم خطور نکرده بود . وفکرش را نمي کردندکه شايد بعد از آنها ، هرکس با هر منظوري بتواند ، بااين مقدسات که روزي جزو خط قرمز هاي نظام بودند ، بازي کند وآنهارا به راحتي دور بزند . در فيلمهاي طنز دفاع مقدس که بعداز مجموعه اخراجي ها ساخته شده ، باعث گرديد که خيلي ها با همان نگاه ، به مجموعه اخراجي ها بنگرند و آنرا نقد کنند .

اقبال عمومي که از اين فيلم شد ، وخبر فروش ميلياردي آن که همه جا پخش گرديد ، هرکسي را وسوسه کرد که ، براي تجارت وسرگرم نمودن مردم وخنداندن آنها ، به شوخي وبازي با دفاع مقدس وايثارگران و تخطئه نمودن اصول وارزشهاي انقلاب اسلامي روي بياورد . تا شايد آنها نيز يک شبه ميليادر شوند . ومتأسفانه تسامح وتساهل مجموعه هاي نظارتي موجب گرديد که ، آنچه نبايد در اين فيلمها اتفاق بيفتد ، اتفاق افتاد .

البته نبايد اين حقيقت را انکار کرد که گروهي از اقشار مختلف مردم نيز ، که از دير باز با نظام ولايي مشکل داشته ودارند ، صرفاً بخاطر شکسته شدن خط قرمزها وبه تمسخر واستهزاء کشاندن ارزشها وبازي با اصول ومقدسات در اين فيلم ها ، به تماشاي آن مي نشستند ، .

ننگ وتلخي ماجرا زماني نمک مي شود وبر قلب وروح زخمي پيروان راستين ولايت وانقلابيون اصيل پاشيده مي شود ، که سازندگان فيلم هاي ضد ارزشي وموهني که بعد از مجموعه طنز اخراجي ها ساخته شد، بر دولت ونظام واز همه مهمتر ، برملت واز آن بالاتر ، بررزمندگان وجامعه ايثارگران وخانواده شهدا ، منت مي گذارند که ، فيلم دفاع مقدسي ساخته اند.

متأسفانه اين معظل چنان رشد سرطان گونه اي پيدا کرده که به همه کس وهمه جا سرايت نموده است . طوريکه هر فيلم نامه نويس ويا کارگردان وتهيه کننده اي که ، براي پيدايش سوژه طنز وخنده ، دچار کمبود ونقصان مي شوند ، فوراً بدون هر گونه مانعي ، به دفاع مقدس هجوم مي آورند ، وديواري کوتاه تر از ديوار دفاع مقدس ، وسوژه اي بي دفاع تر ار بسيج وبسيجي وموردي بي صاحب تر از اصول وارزشهاي انقلاب اسلامي وبالاخره چيزي خنده دار تراز جبهه وجنگ ودفاع مقدس ورزمندگان اسلام پيدا نمي کنند .

بنده بر اين باورم ، که دست اندرکاران فيلمهاي طنزي که در باره دفاع مقدس ساخته شده است ، از جمله اخراجي ها ، نابرده رنج واخيراً هم بيدارباش ، آنطوريکه بايد وشايد ، با معني ومفهوم واقعي دفاع مقدس ، وراز اينکه چرا به به هشت سال دوران جنگ تحميلي ، دفاع مقدس گقته شده است مأنوس نيستند . وآنطوريکه بايد ، با اصول وارزشهاي انقلاب اسلامي وخط قرمز هاي آن آشنا نبوده ونيستند . شناختي کاملي نسبت به اخلاق ومرام ومشرب بسيجي ومأموريت بسيج وفلسفه تشکيل بسيج نداشته اند . وگرنه هرگز ، به خودشان اجازه نمي دادند ؛ با ساختن چينين فيلمهاي توهين آميزي ، دل مادران شهداي بسيجي را بشکنند وبا احساسات وعواطف پاک خانواده رزمندگان بازي کنند .

بنده فقط يک سوال ساده از مسئولين سينماي دفاع مقدس وآقاي ضرغامي وآقاي حسيني وزيرفرهنگ و ارشاد اسلامي دارم مبني بر اينکه ، آيا شما ميدانيد که ، امام خميني (ره) آرزو داشت يک بسيجي باشد ؟

بسيجي که امام خميني (ره) آرزوي آنرا داشت ، در اين فيلمها وسريالها ، بعنوان سياهي لشکر ويا رزمندگان عادي که هيچ نقشي در فيلم ندارند ، انجام وظيفه مي کنند ، نه آن دسته از افرادي که با حقه بازي ونيرنک وبه قصد سوء استفاده وارد بسيج وجبهه شده بودند ودر فيلم ها بعنوان نقش اصلي بازي مي کردند وبعدها عاقبت به خير مي شدند .

بسيجي مورد علاقه امام خميني (ره) که آرزوداشت يک بسيجي باشد ، مثل بسيجي شهيد سيد سيف الله موسوي ( برادر نگارنده ) بوده که در سن 17 سالگي پس از 4 سال حضور مستمر در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل در عمليات ظفرمند کربلاي پنج به درجه درفيع شهادت نائل آمده است ، اين شهيد از سن 12 سالگي با عشق وعلاقه وبا آگاهي کامل ومعرفت وشناخت کافي وارد بسيج شدند . وبراي اعزام به خط مقدم جبهه شناسنامه خودرا دست کاري کرده بودند . وبه رغم مخالفت همه اعضاي خانوداه از جمله شخص خودم ( مخالفت بنده به خاطر صغر سن وعلاقه شديد پدرومادرم به اوواينکه خودم در جبهه حضور داشتم بود . ) چون پدرم بخاطر روحيه ديني ومذهبي بالايي که برادرم داشت از همان دوران کودکي اورا آيت الله صدا مي زد ؛ يعني مي گفت : سيف الله در آينده مرجع تقليد خواهد شد . واز اين رو دوست داشت اورا در لباس روحانيت ببيند . لذا همواره با سعه صدر وحوصله فراوان مي نشست وهمه را متقاعد ميکرد که ، فعلا جبهه به حضور او وامثال او ، بيشتر از هر چيز ديگري نياز دارد . وعليرغم اينکه چهار سال از من کوچکتر وتحصيلاتش هم از من کمتر بود ، در جبهه چنان نامه هايي براي من مي نوشت ، که گويي نامه را يک روحاني بلند پايه با تحصيلات تکميلي واستاد دانشگاه نوشته است . طوريکه هنوز هم از نامه هاي او استفاده مي کنم .

بنده خودم نيز از سن 13 سالگي با بسيج وجبهه وجنگ آشنا بوده ام وچند ماهي افتخار حضور در جبهه را داشته ام ، ولي هرگز با بسيجياني با خلق وخوي افرادي که بناحق ، در فيلمهاي ضد ارزشي موردبحث ، بعنوان بسيجي معرفي مي شوند ، مواجه نشده ام .

بيسجي مورد نظر امام خميني ، بسيجياني چون شهيد فهميده ، شهيد باکري ؛ شهيد همت ، شهيد کاوه ، شهيد احمد کاظمي ، شهيد باقري ، شهيد زين الدين ، بوده اند . نه شخصيتهاي ترسو و فرصت طلب وسوء استفاده کني که در فيلم ها وسريالها بعنوان بسيجي معرفي ميشوند .

اصلاٌ چرا وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي ، وصدا وسيما و بنيادحفظ ارزشهاو آثار دفاع مقدس واز همه مهمتر ؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي وبسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اجازه مي دهند ، اينگونه با بسيج وبسيجي شوخي کنند ؟

نظر شما