شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۹:۰۳
کد خبر: ۵۷۲۰۵
|
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۳
يک کارشناس فرهنگي معتقد است فروش کتاب نمي‌تواند کاذب باشد و اختصاص بودجه به خريد کتاب از هر نوع آن، امري مطلوب است.

فرشاد مهدي‌پور در گفت‌وگو با خبرنگار شهر درباره آمار کاذب فروش برخي کتاب‌ها گفت: به نظر من اگر کتابي مي‌فروشد، فروخته، پس نمي‌توان گفت فروش آن کاذب است؛ البته مي‌توان درباره محتواي آن بحث کرد. براي مثال زماني کتاب‌هاي فهيمه رحيمي يا ر.اعتمادي پرفروش بودند؛ ولي به هر حال اين داد و ستد انجام شده و نمي‌توان حتي درباره اين کتاب‌ها نيز لفظ فروش کاذب را به‌کار برد.



اين دانشجوي دکتراي سياست‌گذاري فرهنگي ادامه داد: علاوه بر آن، نفسِ فروشِ کتاب مطلوب است. حال گاهي بحث درباره خودرو و بازار کاذب آن است و مي‌توان درباره اين‌که چرا مردم با وجود افزايش قيمت آن و با وجود ترافيک شديد، باز هم خودرو مي‌خرند سخن گفت؛ اما درباره يک کالاي فرهنگي مثل کتاب، به‌کار بردن لفظ کاذب چندان مطلوب من نيست. وي تاکيد کرد: دستگاه‌هاي فرهنگي موظفند بخشي از بودجه خود را صرف کالا يا برنامه‌هاي فرهنگي کنند و چه بهتر که به‌جاي برگزاري جشنواره‌ها و سمينارها و نشست‌هاي بي‌نتيجه، يک کالاي فرهنگي مشخص مثل کتاب با اين بودجه خريداري شود. ضمن اين‌که چنين خريدي به معناي مصرف کالاي فرهنگي است و در اعتلاي فرهنگ جامعه قطعا موثر خواهد بود. اين کارشناس رسانه با اشاره به تاثير حمايت ارگان‌هاي دولتي بر فروش بالاي برخي کتاب‌ها اظهار داشت: دولت موظف است از کالاي فرهنگي حمايت کند. از طرفي ناشران نيز از تيراژ و فروش بالا استقبال مي‌کنند و ممکن است درصدي تخفيف را نيز براي دستگاه‌ها و ارگان‌هايي که کتابي را به تعداد بالا خريداري مي‌کنند، در نظر بگيرند؛ زيرا وقتي در چرخه توليد، تعداد توليد افزايش مي‌يابد، هزينه‌هاي تمام‌شده کاهش خواهد يافت. بنابراين براي يک ناشر فروش 300 هزار نسخه از يک کتاب با قيمت ارزان‌‌تر، بهتر از فروش 100 هزار نسخه با قيمت بالاست.



مهدي‌پور در تاييد حمايت ارگان‌ها از برخي کتاب‌ها تاکيد کرد: اولا اگر دولت يا هر نهاد مسئول فرهنگي بودجه‌ا‌ي را صرف خريد کتاب مي‌کند موظف به اين کار است، ثانيا اين کار از هزاران کار عبث در حوزه فرهنگ بهتر است؛ ثالثا اين يک کار فرهنگي است و در جايگاه خود ارزشمند است. وي در پاسخ به اين‌که چرا از ميان صدها کتاب چاپ‌شده در يک مقطع زماني، تنها برخي کتاب‌ها اين‌چنين تبليغ مي‌شوند و به فروش مي‌رسند گفت: ده‌ها فيلم در ايران ساخته مي‌‌شود؛ ولي همه آن‌ها فروش نمي‌کنند و مورد توجه قرار نمي‌گيرند. حتي فيلم‌هايي که به دلايلي پس از اکران توقيف شده‌اند نيز آن‌طور که انتظار مي‌رود مورد توجه قرار نگرفته‌اند؛ ولي برخي فيلم‌ها به فروش‌هاي بالا مي‌رسند به همين دليلِ ساده که فيلم‌هاي خوبي هستند. اين کارشناس فرهنگي ادامه داد: البته اين که چه کسي يک محصول فرهنگي را تاييد مي‌کند نيز بسيار تاثيرگذار است. جوايزي که يک کتاب يا فيلم مي‌گيرند نيز بر فروش آن‌ها تاثير به‌سزايي دارند. همچنين تبليغاتي که براي يک اثر صورت مي‌گيرد، بر آشنايي مردم با آن اثر و کنجکاويشان براي خريد آن تاثيرگذار مي‌گذارد. وي همچنين گفت: ولي سالانه بيش از 700 فيلم در هاليوود ساخته مي‌شود؛ اما مگر ما چند فيلم از اين همه را مي‌بينيم؟ حرف من اين است که وقتي محصولي توليد شد و مورد توجه قرار گرفت، اين اتفاق مطلوبي است و فکر مي‌کنم چندان ربطي به جهت‌گيري تبليغ‌کنندگان آن ندارد. پيش از انقلاب اسلامي نيز، کتاب «شوهر آهو خانم» علي‌محمد افغاني بسيار مورد توجه قرار گرفت؛ ولي پس از آن کتاب ديگري از همين نويسنده، با اقبال مواجه نشد. مهدي‌پور افزود: حتي نسخه سينمايي «شوهر آهو خانم» نيز چندان مورد توجه قرار نگرفت. همچنين کتاب «دايي جان ناپلئون» پيش از آن که سريال آن ساخته شود، اصلا ديده نشده بود و پس از آن هم چندان به آن توجه نشد و نسخه سينمايي‌اش بود که مورد اقبال قرار گرفت. اين دانشجوي دکتراي سياست‌گذاري فرهنگي گفت: سوال من اين است که اگر يک کتاب، به تيراژ و فروش بالا مي‌رسد، چه امر نامطلوبي است و اساسا اشکال آن چيست؟ در جامعه روشنفکري نيز همين امر جريان دارد. کتاب‌‌هايي فروش بالاتري دارند که مهر فلان جايزه بر آن خورده باشد يا فلان نويسنده آن را تاييد کرده باشد. اين في حد ذاته بد نيست.



وي ادامه داد: ضمن آن‌که خريد کتاب يک امر کاملا سليقه‌اي است. در دوره‌اي شاهد اين بوديم که کتاب‌هاي فهيمه رحيمي و حتي مبتذل‌تر از آن به فروش‌هاي بالا مي‌رسند. چنين کتاب‌‌هايي جزء کتاب‌هاي زردند و توليد فرهنگي زرد خوب نيست؛ اما چون به خواندن کمک مي‌کند، خوب است. مهدي‌پور تصريح کرد: البته برخي از کتاب‌هاي پرفروش فعلي بسيار جذابند. براي مثال مخاطب با خواندن 300 صفحه ابتداي کتاب «دا» کاملا جذب آن مي‌شود و از همان ابتدا اين خاطره-داستان به‌شدت جذاب است.



اين مولف با اشاره به تاثير تبليغات و سفارش‌ها بر بالا رفتن آمار مطالعه در کشور، اظهار داشت: خواندن امر خوبي است و با افزايش شمارگان، آمار مطالعه نيز تحت تاثير قرار مي‌گيرد. البته متاسفانه در آمار مطالعه در کشور ما، مطالعه قرآن، نهج‌البلاغه،‌ مفاتيح و ديگر کتاب‌هاي مذهبي عام، محاسبه نمي‌شود و از اين رو آمار مطالعه پايين اعلام مي‌شود. وي ادامه داد: به هر حال مردم اين کتاب‌ها را مطالعه مي‌کنند؛ ولي ما آن را جزء آمار مطالعه محسوب نمي‌کنيم. بدي اين محاسبه نکردن اين است که آمار پايين مطالعه کتاب را اعلام مي‌کنيم و نتايجي که از آن مي‌گيريم اين است که مردم ايران مطالعه نمي‌کنند، ملت بي‌فرهنگي هستند، بي‌سوادند، عقب‌مانده‌اند و بسياري انگ‌هاي ديگر. اين کارشناس فرهنگي افزود: از طرف ديگر نيز برخي کتاب‌ها را که اتفاقا فروش بالايي هم دارند، از اين آمار حذف مي‌کنيم و مي‌گوييم فروش اين کتاب‌ها دلايل سياسي داشته، قرآن و مفاتيح را هم که حذف مي‌کنيم، بعد به اين نتيجه مي‌رسيم که ايرانيان مطالعه نمي‌کنند.



وي درباره نقش رسانه‌ها بر فروش کتاب گفت: اگر به خاطر داشته باشيد کتاب «کافه پيانو» نوشته فرهاد جعفري، پيش از انتخابات سال 88، فروش بالايي داشت؛ ولي در جريان انتخابات، اين نويسنده از يکي از کانديداها حمايت کرد و رسانه‌هاي کانديداي رقيب، شروع کردند به تبليغات منفي عليه اين نويسنده و از مردم خواستند کتاب‌هاي او را به ناشر برگردانند.



مهدي‌پور ادامه داد: اين جريان که رسانه‌ها به‌شدت در آن تاثيرگذار بودند، سبب شد عده‌اي کتاب «کافه پيانو» را براي ناشر پس بفرستند. نقش رسانه‌ها گاه بسيار موثر است. رسانه‌ها مي‌توانند يک کتاب را تبليغ يا آن را نفي کنند. گاهي هم در يک منازعه، ميان‌دار ماجرا هستند. وي تاکيد کرد: رسانه‌ها گاه يک متغير قابل محاسبه در يک ماجرا محسوب مي‌شوند. البته من به جنبه غيرفرهنگي اين جريان کاري ندارم، ولي رسانه‌ها در جريان کتاب «کافه‌پيانو» به عنوان عمل‌گر وارد صحنه شدند. ضمن اين‌که در بسياري از رسانه‌ها، چه رسانه‌هاي وابسته به دولت و چه رسانه‌هاي جريان روشنفکري، اين را به وضوح مي‌بينيم که برخي کتاب‌ها اصلا ديده نمي‌شوند. اين بسيار طبيعي است؛ زيرا رسانه بدون جهت، يک رسانه مرده است.



اين دانشجوي دکتراي سياست‌گذاري فرهنگي درباره مد شدن يکباره مطالعه و خريد يک کتاب در جامعه گفت: در دوره مدرن، اين يک پديده مشترک و جهاني است. ما شاهد اين هستيم که مردم براي خريد نسخه جديد گوشي اپل، مقابل فروشگاه‌‌ها صف‌هاي طولاني تشکيل مي‌دهند. همين مردم زماني که هري پاتر مطرح بود نيز مقابل کتاب‌فروشي‌ها صف مي‌بستند تا جديدترين نسخه آن را زودتر از ديگران بخرند.



وي افزود: اين طبيعت پديده‌ها در جهان مدرن است. مد يک پديده فرهنگي است و آفتي است که در فضاي مدرن وجود دارد. ما هم گهگاه دچار اين تب مي‌شويم و اگر بتوانيم آن را در جهت رفع مسائل خودمان هدايت کنيم و به‌صورت موردي آن را در جهات مطلوب به‌کار بنديم، خوب است. مهدي‌پور خاطر نشان کرد: البته تاثير خريد ارگان‌هاي دولتي در ساختن اين جريان و مد کردن يک اثر، اجتناب ناپذير است. ولي وظيفه دولت اين است که از محصولات فرهنگي حمايت کند و طبيعتا از محصولي حمايت مي‌کند که با آن همنوايي بيشتري دارد يا آن را اثر فاخر مي‌داند. حال چه بهتر که اين هزينه‌ها صرف خريد کتاب شود که يک محصول آزمايش‌ پس‌داده، امتحان‌شده و مناسب است و از برگزاري نشست‌ها و سمينارها و جشنواره‌ها تاثير بسيار بيشتري دارد.

در همين زمينه بخوانيد:

کتاب بد بر سر مخاطب خراب مي‌شود

فروش‏ها بالا نتيجه خريدهاي زيرميزي‏ست 

شمارگان بالا دليل برتري کتاب نيست 



نظر شما