جمعه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۳۹
کد خبر: ۶۰۳۹۶
|
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۹
کارگردان فيلم «تنهاي تنهاي تنها» معتقد است که اين فيلم به انرژي هسته اي نپرداخته و تنهايي همه ادم ها را نشان مي دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگي شهر، فيلم «تنهاي تنهاي تنها» از جمله فيلم هاي قابل توجه جشنواره فيلم فجر امسال شناخته شد. البته ابتدا به ساکن مخاطبان اهالي هنر و رسانه چنين انتظاري از يک فيلم ساخته شده در شهرهاي ديگر ايران از جمله بوشهر نداشتند اما زماني که به ديدن اين فيلم نشستند حيرت همه برانگيخته شد و فيلم را مورد تحسين قرار دادند. البته گرچه در اين جشنواره جايزه خاصي به اين فيلم اختصاص پيدا نکرد اما فيلم سيمرغ هاي خود را از طرف مردم دريافت کرد.

 

اين روزها هم فيلم «تنهاي تنهاي تنها» از سوي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در سينما آزادي اکران خصوصي شد و با استقبال مواجه گشت، در ادامه هم عوامل فيلم مذکور مورد تقدير اين سازمان قرار گرفتند تا کمي جبران کم توجهي جشنواره امسال نسبت به اين دست اندرکاران شده باشد.

 

با کارگردان فيلم  «تنهاي تنهاي تنها» احسان عبدي پور به گفت و گو نشسته ايم که در ادامه مي خوانيد.

 

فيلم «تنهاي تنهاي تنها» کار اولتان است که ساخته ايد؟

 

نه قبلا هم کار ساخته ام.

 

کار قبلي تان کدام فيلم بود؟

 

«افسانه نود و هشت و همسِنگار و توريست.

 

در زمينه همين فيلم بود يا ...؟

 

اولي و سومي کار کودک بودند و وسطي ولي نه، کار جنگ بود.

 

چطور شد موضوع اين فيلم را انتخاب کرديد و به آن پرداختيد؟

 

خيلي جواب جذابي ندارم براي اين سوال. البته ناگهاني هم نبود. نمي دانم چه طوري شد اما بالاخره با اين موضوع برخورد داشتم و تکه پاره هاش در ذهنم سايش داشته و کم کم يک روز فايلش باز شد و شروع به نوشتن کردم .خيلي نمي دانم تلنگرش از کجا شروع شد بالاخره ما با يدک کشيدن اسم هنرمند کار ديگري که نمي توانيم بکنيم به جز اينکه بازتابي باشيم از خلا ها، برآمدگي ها و فرورفتگي هاي زندگي اجتماع مان.

 

اين فيلم را تنها نمي توان در ژانر اجتماعي تلقي کرد؟

 

د رمواجهه اول بي شک اسمش را ژانر کودک مي گذارند؛ يک لاو استوري کودکانه است به هر حال.

 

از روند ساخت فيلم توضيح بدهيد؟

 

فيلمنامه اش را پنج بار بانويسي کرديم.يک تيم خوب از دوستهاي خوش فکر داشتم که اساسي کمکم بودند براي رفع و رجو کردن مشکلات فيلمنامه. 45 روز هم فيلمبرداري کرديم، سه ماه کارهاي فني فيلم طول کشيد. 

 

در مورد انتخاب بازيگران اين فيلم بگوييد؟

 

يک سري از بازيگرانم را از روسيه آوردم روسي هاي کارمند و مهندسين نيروگاه و بقيه هم بازيگران ايراني اند که من در همه کارهايم يک سري بازيگر دارم که براي اولين بار دوربين و سه پايه اش را مي بينند. يک فضا و حال و هواي خاصي بين من و بازيگرانم هست و تا حالا هم خدا را شکر بد نبوده و جواب داده است.

   

در طي اين جشنواره فيلم هاي بومي (استاني) و استفاده از نابازيگر زياد بوده اما به نظر مي رسد پرداخت فيلم شما متفاوت مي باشد و بازيگرهاي فيلم «تنهاي تنهاي تنها»هر کدام به جا ودرست انتخاب شده بودند!

  

من کار خاصي انجام ندادم؛ تنها اينها را اوردم به زندگي واقع شان نزديک کردم. اين راحتي را که مي گويم اين نيست که هر چه دم دست هست را جلوي دوربين مي گذارم . کسي درباره همينگوي ميگويد « تفسير زندگي را چنان در قالب تکه اي از زندگي به تو نشان مي دهد که تو آن را با خود زندگي اشتباه مي گيري! در اصل اين يک تفسير از زندگي به شما ارايه ميدهد منتها اين را اينقدر شبيه زندگي به شما مي گويد که شما ان را با تکه اي از زندگي اشتباه مي گيريد»

 

اين چيزي که مي گويم نکته ظريفي است؛ بايد آن را فهميد اين چيزي که دارم از ان حرف مي زنم به ساده انگاري و مانند ان اشتباه گرفته نشود.

 

در رابطه با انتخاب بازيگران خارجي بگويد و همچنين بخشي از فيلمبرداري فيلم که در کشورهاي ديگر انجام شده است؟

 

من يک سکانس از ارمنستان دارم و بقيه اش را در ايران گرفتم.  آن بچه روس را در کلاس هاي اوقات فراغت ايروان پيدا کردم، پدر اولگ را هم که در حين ساخت فيلم به ما پيوسته بود تا به ما بازيگر معرفي کند و در واقع خودش فيلمساز بود که يکهو گفتم خودت بيا و اين نقش رو بازي کن. از سکناتش و چهره اش خوشم آمد و براي بازي در اين فيلم انتخابش کردم.

 

تم فيلم تان در مورد صلح بود درست است، در موردش بيشتر بگوييد؟

 

فکر مي کنم مثلا اگر نادر را از تاريخ ايران بيرون بياوريم ، در تاريخ ايران ما کي به کشورهاي ديگر حمله کرده ايم کي سر مساله اي سر کشور ديگر را کلاه گذاشته ايم بالاخره اين روند تاريخي است که در ژن ما ايراني ها هم توليده شده و من هم در اين جامعه دوست داشتم تصويري نشان دهم که به اشتباه فکر نکنند طالبان بين ايران و افغانستان ييلاق قشلاق مي کند. خواستم که تصوير بهتري از وضعيت اين وطن که نامش ايران است ارائه بدهم.

 

اين تصوير سازي شما به نظر مي رسيد که سعي شده که دور از شعار باشد.

 

من از خدا مي خواهم که زير کوپني کسي نروم و براي کسي فيلم نسازم و حالا اگر فيلمي را مي سازم و بعدش کسي آن را دوست مي دارد و موافق با اهدافش مي بيند اين اتفاق خوبي است و دوست دارم که کل کره زمين فيلم را دوست داشته باشند اما خودم آن چيزي را مي سازم که شعور و با نبض خودم همه اشکال فيلمم نوسان پيدا مي کند. اين فيلم را هم هيچکس سفارش نداده است؛ اگر خوب هست يا بد. خوشحالم آن بالادستي ها ببينند که سينما يک عنصر خيانت کار و مانند آن نيست.

  

به نظر مي رسد که اين فيلم زبان بين المللي دارد و قابليت حضور در جشنواره هاي خارجي را داشته باشد!

 

من هم چنين فکري مي کنم و اميدوارم اين اتفاق بيفتد. مطمئن نيستم اما فقط دلم مي خواهد که اينطور باشد.

  

از کشورهاي خارجي اين فيلم را ديده اند؟

  

نه هنوز ولي درگير کارهايش هستيم و زيرنويس و کارهايي از اين قبيل انجام شود تا بفرستيم براي جشنواره هاي خارجي.

 

شما به فيلم هاي خارجي ديگري در ساخت اين فيلم توجه داشته ايد؟ از نظر فني به نظر مي رسد استاندارد فيلم هاي خارجي در آن مستتر بود.

   

نمي دانم، من يک فيلم بين حرفه اي هم نيستم که در آرشيو فيلم خانه ام هر چه بخواهيد پيدا کنيد و فکر نمي کنم در اين حد هم باشد.

 

از لحاظ تدوين و فني اين فيلم چه روندي را طي کرده تا به اين درجه رسيد؟

 

پشت دوربين اين فيلم افراد حرفه اي حضور داشتند؛ فيلمبردار، صدابردار، تدوين گر و بقيه عوامل آدمهاي امتحان پس داده اي بودند، آنها خودشان خيلي خوب بودند و درباره آنها حرفي وجود ندارد و همه حرف ها در فيلم گفته شده بود.

 

با ديدن اين فيلم به نظر من فيلم «ساز دهني» در ذهن مخاطب تداعي مي شود!

   

من در کل فيلمي ساخته ام که حاصل ذهن خودم است اما آن چيزي که شما مي گوييد احتمال زيادش بالاست؛ مگر ذهن ما يا من غير از سابقه سينمايي فيلمهاي ديگر و کتابهايي که خوانده ام و تجربيات زندگي ام از چه تشکيل شده است؟ البته هر چند هم که سينماي مورد علاقه ام مثلا جايي ست ما بين سهراب، شهيد ثالث و هانکه.

 

از انتخاب بازيگران کودک بخصوص براي شخصيت رنجرو بگوييد؟

 

4 ، 5 سال يش در يکي از فيلم هام نقش فرعي داشت ولي در اين فيلم هم انتخابش کردم و خوشحالم از انتخاب دوباره اش؛ نقش بدي از آب درنيآمد.

 

نمي توان پايان بندي فيلم شما را آرماني و غيرقابل باور عنوان کرد و آيا غير از اين پايان بندي نوع ديگري هم در ذهن تان بود؟

 

بله، پايانش خوب بود البته پايانش را وسط فيلمبرداري نوشتم البته پايان ديگري هم در ذهن داشتم اما در نهايت همين را عملي کرديم.

  

در حال حاضر ساخت کدام فيلم را در نظر داريد؟

 

دارم درموردش فکر مي کنم و به حول و حوش فيلم اينده ام فکر مي کنم و هنوز رويش تمرکز نکرده ام.

 

نظرتان در مورد فيلم «آرگو» چيست که اينها روزها بحث داغ سينماي دنيا بخصوص ايران است؟

   

يک فيلم کاملا متوسط امريکايي با همه انتظارهاي کلاسه شده اي از اين سينما. 

 

فيلم «تنهاي تنهاي تنها» با توجه به اينکه به انرژي هسته اي پرداخته است، آيا بخاطر اين موضوع در ورود به کشورهاي ديگر با مشکل مواجه نمي شود؟

 

انرژي هسته اي در فيلم من يک مستمسک براي گفتن خيلي حرف هاست اما واقعا من به انرژي هسته اي نپرداخته ام.


نظر شما