به گزارش "شهر" در یادداشت رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران می خوانید:
14 آبان ماه بر مبنای تقویم، روز فرهنگ عمومی نامگذاری شده است. همانطور که می دانیم نامگذاری یک روز خاص برای یک مناسبت نشان از اهمیت آن موضوع داشته و به گونه ای توجیه کننده سیاست های کلان یک نظام محسوب می شود و نظام در صدد است با بزرگ نمایی این مناسبت ها در روزهای خاصی از سال به گونه ای آن را برای افراد جامعه مطرح و بارز جلوه دهد.
چهاردهم آبان ماه که از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان روز فرهنگ عمومی معرفی گردیده است ، فرصتی است برای بازخوانی پرونده فرهنگ و فرهنگ عمومی . پرونده ای که هیچگاه بسته نشده و نخواهد شد و اصولا توسعه وتعمیق آن موضوعی است که همیشه داغ و تازه است و هیچگاه سرد و کهنه نمیگردد.
فرهنگ عمومی شبکه به هم تنیده ای ، قدرتمند و مؤثر از دانش ها ، گرایش ها و منشهای عمومی جامعه است که در عین ابهام و نامرئی بودن ، وجود و حضورش در جامعه احساس می شود و با قدرت خویش در سرتاسر زندگی ، ما را تابع خود می سازد .
«فرهنگ عمومی عبارت است از مجموعه منسجم و نظام یافتهای از اهداف، ارزشها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردم متعلق به یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت» ؛ بنابراین فرهنگ عمومی، شامل تمامی فعالیتهای مبتنی بر اندیشه و عادت است که در جهت برآوردن نیازهای بشری بسته به انواع جوامع از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، رفتارهای عمومی مردم را شکل میدهد. همه انسانهایی که از گذشتههای دور تا کنون در اقصی نقاط دنیا زندگی کردهاند؛ فرهنگ داشتهاند. پس فرهنگ یک پدیده عام است و هیچ گروه یا فردی در جامعه انسانی نمیتوان یافت که فرهنگ نداشته باشد؛ اما از آنجایی که اقوام و جوامع مختلف به نحو یکسانی در برآوردن نیازهای خود و برخوردشان برای رفع نیازها یکسان نبوده است، طبیعتاً فرهنگ خاص خود را ساخته و پرداختهاند و از این رو است که در جوامع مختلف، تنوع فرهنگی به چشم میخورد. لیکن در یک جامعه بزرگ، قوم یاملت، بسیاری از ارزشها، باورها، هنجارها، معیارها و الگوهای رفتاری هستند که گذشته از تکثر فرهنگی قومیتهای مختلف جامعه، جنبه عام داشته، همگان آن را پذیرفتهاند و در یک کل اجتماعی از آن پیروی میکنند. همین جنبههای عام در یک جامعه بزرگ یا ملت را به عنوان «فرهنگ عمومی» آن جامعه میتوان مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
کشور ما، ایران که یک کشور اسلامی است و از دیر باز دارای تمدن غنی ایرانی و ارزشهای اصیل میباشد، به مقوله فرهنگ و تعامل افراد با یکدیگر نه تنها به عنوان اعضای یک جامعه، بلکه به عنوان یک فرهنگ ویژه و شناخته شده اهمیت خاصی میدهد. فرهنگ عمومی در کشور ایران مبتنی بر اصول و معارف اسلامی است. در دین مقدس اسلام غیر از اینکه افراد به یک سلسله مبانی فردی از نظر مسائل اخلاقی و فرهنگی معتقد هستند، یک سلسله قوانین و برنامههایی وجود دارد که بر اساس روابط اجتماعی افراد را به یکدیگر پایبند میسازد. اما برنامه ریزیهایی که اسلام برای هر فرد دارد، جدا از برنامههایی نیست که برای فرهنگ عمومی یک جامعه پیش بینی کرده است؛ به عنوان مثال وقتی اعتقاد به یک سلسله مبانی فردی اخلاقی و فرهنگی مثل پاکی، درستی و حق گویی و بسیاری دیگر اصول اولیه برای هر فرد در نظر گرفته میشود، این امر میتواند ریشه و پایه برقراری روابط و مناسبات اجتماعی درستی را بنا نهد. بدیهی است که در چنین دینی، فرهنگ عمومی نیز بر پایه همزیستی، مودت، محبت، همکاری، همیاری و کمک و دستگیری از یکدیگر است. مهرورزی و عدالت اجتماعی و ظلم ستیزی از محوری ترین اصول اسلام در فرهنگ عمومی جامعه است. در غرب وقتی فرهنگ عمومی تعریف میشود، رفتارهای عرفی مبنا قرار میگیرد. اما در جامعه ما، الگوهای رفتاری منبعث از لایههای زیرین است که همانا اندیشههای دینی بر آن حاکمند. کلیه سطوح یعنی باورها، ارزشها، هنجارها، رفتار، عرف و شئون اجتماعی که عناصر فرهنگ عمومی هستند، بر اساس تعالیم اسلامی شکل گرفتهاند. بنابراین اصلیترین مسأله فرهنگ عمومی در ایران، کمال جویی است. و اندیشههای دینی که وجه ارزشی دارند و بر رفتارها و مناسبات اجتماعی حاکم هستند.
فرهنگ درعین حال که ثابت بوده، تغییر پذیر نیز هست. بنابراین میتوان برخی از بنیانهای فرهنگ عمومی را که مطابق دین مبین اسلام نیستند، طراحی کرد و تغییر داد. به منظور اصلاح و توسعه تکاملی فرهنگ عمومی کشور باید سطوح و زیربناهای فرهنگی و اصول بنیانی رفتارهای فرهنگی را شناخت و زیر بناها و ارزشهای نامطلوب غیراسلامی را حذف کرد. به منظور ایجاد تغییرات مطلوب در فرهنگ عمومی جامعه ایران توجه به ابعاد سه گانه ارزشها، حوزه قوانین و ضوابط و حوزه اجرای قوانین در سطح جامعه ضروری است.
در پایان اساسیترین نکته آن است که برای اجرای قوانین اسلامی در فرهنگ عمومی کشور و بازسازی و اصلاح فرهنگ عمومی؛ وزارتخانه ها، سازمانها و نهادها باید بیش از آنکه خود را متولی فرهنگ مردم و هدایت فرهنگی آنان بدانند؛ خود را متولی تهیه امکانات و زیر ساختها، به ویژه ساختها و ابزار لازم برای تولید و ابداع و اجرای اصول و ارزشهای اسلامی در فرهنگ عمومی و اشاعه آن در میان مردم بدانند.