به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ششمین نشست کانون «نوای شاهنامه» در فردهنگسرای فناوری اطلاعات برگزار شد.
در این نشست، بابک سلامتی، شاهنامهپژوه و سردبیر هفتهنامه امرداد، با بیان این که بیش از هزار سال از ورود شاهنامه به تاریخ و ادبیات ایران میگذرد و در این مدت، شاهنامه در بستر این فرهنگ بومی قرار گرفته و بخشی از این فرهنگ شده است، گفت: این روزها فرهنگ بومی در حال از میان رفتن است و لحنهای گوناگون خوانش شاهنامه و داستانهای پیرامون آن، در حال فراموشی است. در حالی که مردمان ایرانزمین، هزاران سال است به گونههای مختلف این فرهنگ را سینهبهسینه انتقال داده و نگهداری کردهاند.
وی هدف کانون نوای شاهنامه را گردآوری نواهای شاهنامه در سراسر ایران دانست و با اشاره به داستان فریدون و شباهت تلاشهای فرانک دوانلو با فرانکِ شاهنامه و مادر فریدون، برای نگاهداری فرهنگ ایرانزمین در شاهنامه، ادامه داد: فریدون با آموزش مادرش از فرهنگ ایران یاری میگیرد و به جنگ با ضحاک میرود. فرانک دوانلو نیز نگاهبان ایران بود چرا که فرهنگ ایران را پشتیبانی میکرد.
رمزآلودترین جانور شاهنامه
سلامتی افزود: گاو برمایه، در داستان فریدون و ضحاک ویژگی خاصی دارد. این گاو از رمزآلودترین جانوران شاهنامه است و در رمزگشایی آن بسیار سخن به میان آمده. گاو برمایه به کودکی که قرار است شهریار ایران شود، خوراک میدهد. به گمان من این خوراک همانا فرهنگ ایران است و گاو برمایه نماد این فرهنگ است. فریدون از فرهنگ ایران تغذیه میکند تا بتواند دودمان ضحاک را درهم بپیچد.
وی گفت: بسیاری از تاریخشناسان و ایرانشناسان در بررسی تمدن ایران، با این شگفتی روبهرو میشوند که چگونه است تمدنی که بر سر چهارراه جهان قرار دارد، این همه تاخت و تاز را از سر میگذراند و همچنان پابرجا میماند. به یاری این فرهنگ است که توانستهایم در این چند هزار سال، تازشِ ترک و تازی را از سر بگذرانیم و خودمان باشیم و همچنان به زبان داریوش بزرگ آنگونه که در کتیبه بیستون سخن میگوید، «آسمان» را «آسمان» بنامیم و زبانمان را حفظ کنیم و فرهنگمان را ادامه دهیم.
سردبیر هفتهنامه امرداد افزود: ایران همیشه یک امپراطوری فرهنگی داشته است. کورش در درازای سی سال، بزرگترین امپراطوری تاریخ بشریت را ایجاد کرد. این امپراطوری نه به قدرت نظامی وابسته بود نه به اندیشه سیاسی، بلکه به عقیده من، وابسته به فرهنگ ایران بود. در زمان داریوش بزرگ هم این امپراطوری بزرگ فرهنگی ادامه یافت و کتیبه داریوش در نقشرستم گواه این سخن است.
وی در پایان با اشاره به شاهنامه گفت: شاهنامه تاریخ ما است و سایه تاریخ خود را میتوان در شاهنامه دید و این تاریخِ برآمده از شاهنامه از آن رو که بر پایه اسطوره است، بسیار معتبر به حساب میآید.
فرشید خدایاری، شاهنامهپژوه، دیگر سخنران این برنامه بود که با اشاره به ویژگی فروتنی، سختکوشی و ایرانیِ راستین بودن فرانک دوانلو برای بالا بردن جایگاه باستانی زن ایرانی یاد کرد و با روایت داستانِ گردآوری بزرگان و دانایان از گوشه و کنار ایران برای رمز گشایی خواب ضحاک به دست ارنواز، از زیرکی آن زن و توان اندیشه و دانش او سخن گفت.
وی با اشاره به نقش زنان بزرگی چون فرانک در پرورش فریدون به عنوان ادارهکننده ایران، سیندخت در جایگاه سفیر و پرهیز دادن سام از جنگ، گردیه و اعمال اقتدار او در جلوگیری از پراکندگی سپاه بهرام چوبینه و تلاش پوراندخت در راستای صلح ایران و روم، گفت: این داستانها نمونهای از تلاش شاهنامه فردوسی برای دگرگون کردن دیدگاه نادرست، نسبت به زنان است.
این نویسنده افزود: فرانک دوانلو جایگاه کنونی زن ایرانی را شایسته او نمیدید و از آنجایی که شاهنامه را نه کتاب دیروز و امروز بلکه کتاب ایرانِ فردا میدانست، در تلاش بود تا با شناساندن ایران باستان، به ویژه درباره نگاه درست به زن در شاهنامه جامعه را برای فردا آماده کند.
یاسر موحدفر، رییس بنیاد فردوسی نیز در سخنرانی خود گفت: به باور من بانو دوانلو بیش از تمام آثاری که در زمینه شاهنامه و فرهنگ ایران منتشر کرده است، کارهای چاپ نشدهای دارد که شاید برای چاپ آنها پشتیبانی نشدند.
موحدفر افزود: چه بسا آثاری در سینه ایشان مانده باشد. سینه آزادگان گورستان آثار و رازها است و امیدوارم بازماندگان و نزدیکان او این همت را داشته باشند که جای اندیشه بزرگ اورا خالی نگذارند و کارهایش را بازچاپ و نوشتههایش را گردآوری کنند.
نقالی فهیمه باروتچی از داستان رستم و سهراب، شاهنامه خوانی کیخسرو دهقان به خوانش فارسی و گویش بختیاری از داستان فریدون و ضحاک، روایتگری آرمان چوبینه از شاهنامه و پخش بخشهایی از واپسین سخنرانی زنده یاد فرانک دوانلو در کانون نوای شاهنامه از دیگر برنامههای این آیین بود.