به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، این مراسم با حضور نظری مدیر مسوول انتشارات نظری، امیر تیمسار محمد مسعود بهمنی (نویسنده)، صدرا شیرازی (نویسنده و منتقد)، دکتر ابراهیم نوریان (نویسنده)، محمدجواد گودینی (نویسنده)، غنچه دماوندی (نویسنده و منتقد) و جمعی از نویسندگان و علاقمندان به ادبیات برگزار شد.
در ابتدای این نشست سعید وزیری، نویسنده کتاب «فرود، اسطوره کلوس دم برف» با اشاره به اهمیت علوم انسانی در فرهنگ و ادب ایران گفت: این کتاب به ارتباط میان علوم انسانی، ریاضی، فلسفه و علوم طبیعی اشاره دارد. در این کتاب عنوان شده که بین همه چیز باید مهربانی برقرار شود.
وی افزود: انسان موجودی است که ذاتا نیاز به یادگیری دارد. اما یادگیری باید از کشور خودمان شروع شود. در این کتاب به شناخت ایران از منظر فرهنگی، ادبی و تاریخی... پرداخته شده است.
وزیری اظهار داشت: بخش عمدهای از آثار من سفرنامه است، در سفرنامه با تاریخ و دین، زبان و جامعهشناسی، معماری، فرهنگ و ادب آشنا میشویم. هر سفرنامه با بخش زبانشناسی کامل میشود زیرا با شاعران و نویسندگان بزرگی برخورد میکنیم و به تبع آن با زبانها و گویشها و تفکرها و فرهنگهای مختلف مردم آشنا میشویم.
وی با اشاره به یکی از آثار خود با عنوان «آشنایی با تاریخ مدارس دختران در ایران» گفت: این کتاب به مبارزه شگفتانگیز زنان با جهل و نادانی اشاره دارد. با نگاهی گذرا به تاریخ متوجه میشویم که هیچ مکتبخانه یا حوزه علمیهای مخصوص زنان در ایران وجود نداشته است؛ ما شاعر یا نویسندهای از قرن سوم تا مشروطه نداشتیم که از شأن و منزلت و شخصیت زن صحبت کند.
غنچه دماوندی، نویسنده و منتقد، در بخشی دیگر از این نشست گفت: نویسنده این کتاب چه در این اثر و چه در دیگر آثار خود از زبان خاصی برخوردار است که مفاهیم عمیق را به بیان بسیار ساده مطرح میکنند. این بیان ساده باعث میشود مخاطب با هر سن و سلیقه و میزان تحصیلاتی ارتباط راحتی با کتاب برقرار کند.
وی افزود: شخصیتهای اسطورهای بسیاری در آثار وزیری به چشم میخورد در این کتاب هم میتوان اسطورههای زیادی را دید. مثلا در این اثر مستقیماً از فرود (شاهنامه) صحبت شده است. چرا که شخصیت فرود در این اثر با فرود شاهنامه شباهت بسیار دارد. هر دوی این شخصیتها به جهل و نادانی قاتل از بین رفتند.
درخت، نماد تداعی امید و مقاومت
دماوندی با بیان اینکه نماد دیگری که در این اثر به چشم میخورد درخت است، افزود: درخت موجودی زنده، سرسبز و دارای ریشه است که از بین نمیرود. درخت در این داستان امید را نیز تداعی میکند و نماد سرسبزی و مقاومت است
وی گفت: در مجموع این داستان به این نکته اشاره دارد که محدود به زبان و مکان خاص نیست و میتواند در هر نقطه از دنیا با آدمهای مختلف این داستان تکرار شود. این داستان در شاهنامه هم بوده و به بیان دیگر با زبان و مکان متفاوت در جای دیگر هم اتفاق افتاده است.
در ادامه این نشست صدرا شیرازی دیگر منتقد حاضر در برنامه اظهار داشت: نویسنده بارها در شخصیتهای داستانیاش با خواننده سخن میگوید و در قالب آنها حلول میکند و از زبان آنان روزگار را نقد میکند، فریاد میزند، مبهوت میشود. گله میکند، میخندد و سعی در تغییر نگرشها دارد.
وی گفت: ما باید مثل خورشید باشیم، به دوست و دشمن گرما بدهیم. زندگی سختیهای بسیار دارد چون زمستان سرد و سنگین است اما وزیری معتقد است که در سختترین کوران حوادث میتوان بالید و رشد کرد. خصوصا آنجا که در داستان از زبان فرود میگوید: در زیر برف دانهها رشد میکنند، سبز میشوند و اگر فاجعه بگذارد میوه میدهند.
شیرازی در پایان، باور استاد را این گونه بیان میکند که بر علیه نادانی مبارزه میکند و مینویسد: صبر و استقامت، مهربانی و گذشت و اینکه در این حال و هوا هم برای مردم کار میکنید، از هر اسلحهای کارآمدتر است. استاد میگوید دیکتاتورها از کار فرهنگی میترسند نه از کار مسلحانه چون مقابله با مبارزه مسلحانه آسانتر است. ایرج و مهین بانو هیچکدام به انتقام اعتقاد نداشتند آنان یک عمر آموخته بودند که باید ریشه نادانی را خشکاند. نادانی را که با گلوله نمیشود از بین برد و پس حاصل معلمی مهربانی است.