پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۷:۵۴
کد خبر: ۸۴۸۵۶
|
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۷
مرتضی سرهنگی در یادواره «مرواریدهای اروند»:
مرتضی سرهنگی ،مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در مراسم گرامیداشت یاد و نام شهدای غواص عملیات کربلای ۴ با اشاره به برخورد درست و انسانی رزمندگان اسلام با اسرای عراقی گفت: اگر تاریخ اسیرداری کشورمان منتشر شود، سرمان را بالا خواهیم گرفت.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، یادواره «مرواریدهای اروند» با هدف گرامیداشت یاد و نام شهدای غواص عملیات کربلای ۴ شامگاه روز گذشته، شنبه پنجم دی‌ماه با حضور مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری و چهره بر‌تر هنر انقلاب در سال ۹۳؛ بیژن نوباوه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی؛ یاحا کاشانی، سراینده ترانه «آغوش امن» در رثای شهدا غواص؛ علی طادی و محمدمهدی فکریان، کارگردانان این نماهنگ؛ جمعی از بازیگران و طراحانی که به مناسبت بازگشت شهدای غواص آثاری برجسته خلق کردند، در فرهنگسرای فردوس برگزار شد. 
 
مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری با بیان خاطره‌ای در باب اسارت عبدالکاظم، فرمانده تیپ ۱۱۱ عراق به دست رزمندگان ایرانی گفت: تابستان سال ۶۴ در اردوگاه اسرای عراقی در اهواز با یک سرهنگ عراقی صحبت می‌کردم که فرمانده تیپ ۱۱۱ عراق در فاو بود. ۱۵ روز نزد سرهنگ عبدالکاظم حسین‌الاسدی بودم و به من گفت صبح بیستم بهمن ماه ۶۴ ساعت ۱۰ تا ۲۰: ۱۰شب نیروهای ایرانی از آب رد شدند و از تیپ ما گذر کردند. صبح ۶ نفر از وزارت دفاع عراق آمدند تا اطلاعات آن‌ها را جمع کنند که برای حمله چه کنیم. او به من گفت سرهنگ به سمت شرق بصره نیرو‌هایت را منتقل کن زیرا ایران می‌خواهد حمله کند.
 
وی افزود:‌‌ همان شب ایران حمله کرد و ما اسیر شدیم. آن هم کسی مثل من که اگر یک دمپایی در خاک ایران جا به جا می‌شد، متوجه می‌شدم. من به محافظان خود سپرده بودم که اگر نزدیک بود من اسیر شوم، مرا زنده‌‌ رها نکنید زیرا اگر دست ایرانی‌ها به من برسد، رهایم نخواهند کرد.‌‌ همان شب ایرانی‌ها قرارگاه من را رد کردند و ظهر روز بعد ۱۰ نفر بازگشتند در حالی که ما ۴۰ نفر بودیم و اسیر شدیم.

سرهنگی در ادامه گفت: ایرانی‌ها داخل قرارگاه شدند و من را از دیگر اسرای عراقی جدا کردند و از آب عبور دادند و به قرارگاه ایرانی‌ها آوردند. خاطرم هست که من را در یکی از چادر‌ها بردند و یک بشقاب عدس‌پلو با یک کاسه ماست به من دادند. من تعجب کردم و با خود گفتم: حتما می‌خواهند بلایی سرم بیاورند. اما در‌‌ همان لحظات یک نفر با یک بشقاب عدس‌پلو وارد شد و کنار من نشست. از من پرسید: من را می‌‌شناسی؟ گفتم: خیر. گفت: من محسن رفیق‌دوست وزیر سپاه پاسداران هستم. بعد از وی فرد دیگری باز هم با یک بشقاب عدس‌پلو وارد شد و کنار ما نشست. او از من پرسید: من را می‌‌شناسی؟ که من باز هم آن فرد را نمی‌شناختم که گفت من علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه هستم. من در آنجا حیرت کردم که اینجا چه خبر است که اسیر و وزیر هر دو یک غذا می‌خورند.

چهره بر‌تر هنر انقلاب در سال ۹۳ به خاطره‌ای دیگر اشاره کرد و گفت: ما در اتاقی که می‌نشستیم و با آن سرهنگ صحبت می‌کردیم، یک پاسدار وظیفه داشتیم که پسر محترمی بود. سرهنگ عراقی می‌گفت: کشتن کسانی که ما به آن‌ها می‌گفتیم «حرس‌الخمینی» برای ما شق‌القمر بود و به این کارمان افتخار می‌کردیم. این سرهنگ و تمام عراقی‌ها نفهمیدند که با چه کسی جنگیده‌اند! بعد‌ها در ذهن خودم گفتم اگر ما هم نفهمیم چه کسانی برای ما جنگ کرده‌اند‌‌، همان سردرگمی سرهنگ عراقی را خواهیم داشت. 
 
سرهنگی با بیان اینکه اگر تاریخ اسیرداری کشورمان منتشر شود، سرمان را بالا خواهیم گرفت، خاطرنشان کرد: جغرافیای ایران تقریباچهار برابر و جمعیت ما سه برابر عراق است. صدام با کشوری می‌جنگید که هفت برابر بزرگ‌تر از او بود او این خلأ را با حضور سی و چند کشور پر کرد. به همین دلیل، ما در دوره جنگ هشت ساله از ۱۹کشور جهان اسیر داشتیم اما رفتارمان کاملا با عراقی‌ها متفاوت بود. ما حتی در کمیسیون نگهداری از اسرای عراقی را برای ملاقات این اسرا با خانواده‌هایشان وضع کردیم. 
 
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری تصریح کرد: سربازان زمان جنگ اعم از سپاهی، ارتشی و بسیجی خاطرات خود را نگارش می‌کنند و خوشبختانه آثار فاخری در حال انتشار است. چهره زن‌ها در جنگ در حال نمایان شدن است این‌که گفته می‌شد صدام از مادران ایرانی شکست خورد، حرف درستی است. 
 
وی با بیان این‌که در تمام دنیا و ملت‌ها برای سربازان و قربانیان زمان جنگشان احترام ویژه‌ای قائل هستند و با جدیت تاریخ جنگ را مطالعه می‌کنند، گفت: یکی از زیبا‌ترین ادبیاتی که در تمام دنیا خوانده می‌شود و مورد توجه همگان است، ادبیات جنگ است. 
 
سرهنگی در بخش دیگری از سخنانش گفت: من خجالت می‌کشم که این‌جا بخواهم حرف بزنم. ما ۳۶ هزار شهید دانش‌آموز داریم که واقعاً رقم کمی نیست، خب با این اعداد من چه طلبی باید داشته باشم؟ 
 
امنیت ایران را مدیون شهدا هستیم
در بخشی دیگر از این مراسم، بیژن نوباوه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه امنیت موجود در کشورمان را مدیون شهدا هستیم، گفت: تمام دنیا همچون آتش و ما مثل یک کاسه آب خنک میان آن هستیم که این فقط به واسطه قدرت شهدا است. 
 
وی افزود: در حالی که دشمن یکپارچه درصدد نابود کردن ما است باید قدر جوانان کشورمان را بدانیم. در میدان عمل حریف کشورمان نیستند بنابراین، از طریق سنگر فرهنگی وارد شده و تمام هویت ما را نشانه گرفته‌اند. 
 
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، برپایی یادواره‌ای برای گرامیداشت یاد و نام شهدای غواص از سوی فرهنگ‌سرای فردوس را اقدامی ارزشمند ارزیابی کرد و افزود: این برنامه بسیار مقدس است و موج آن از سوی میهمانان یادواره اشاعه می‌یابد و قطعا اثرات اجتماعی چشمگیری به دنبال خواهد داشت. 
 
ترانه «آغوش من» دو ساعته سروده شد
یاحا کاشانی، ترانه‌سرای نماهنگ «آغوش امن» در این یادواره گفت: هنگامی که موضوع ماجرای شهدای غواص و تفحص ۱۷۵ شهید اتفاق افتاد من هم مانند بقیه مردم متاثر شدم و دوست داشتم کاری انجام بدهم تا این‌که نخستین عکس‌ها در این رابطه منتشر شد و بر روی من تاثیر بسیاری گذاشت و طی دو ساعت ترانه این نماهنگ را نوشتم. 
 
محمدمهدی فکریان و علی طادی که کارگردانی این نماهنگ را بر عهده داشتند نیز با حضور در این مراسم از نحوه تولید این نماهنگ و دغدغه تولید اثری برای پاسداشت جانفشانی‌های شهدای غواص سخن گفتند. 
 
تجلیل از هنرمندان عرصه دفاع‌مقدس
در پایان با حضور بیژن پورمند، رئیس فرهنگسرای فردوس و مدیر فرهنگی هنری منطقه ۵؛ مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری؛ و بیژن نوباوه، وطن نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، از مقام هنری یاحا کاشانی، سراینده ترانه «آغوش امن»؛ علی طادی و محمدمهدی فکریان، کارگردانان این نماهنگ؛ جمال رمضانی و محمدرضا شیخ رضایی، خالق طرح‌های شاخص بازگشت شهدای غواص تجلیل و قدردانی شد.
نظر شما