يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۰۹
کد خبر: ۸۶۰۹۳
|
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۷
مهدی تقی‌نژاد
نزدیک به هزار و چهارصد سال پیش بود که خانه‌ای را آتش زدند و کسی میان در نیم سوخته و دیوار خانه چنان قرار گرفت که ناله مظلومیت او هنوز به گوش می‌رسد. آن روز حرمت بانویی را شکستند که پیغمبر گرامی اسلام (ص) در باره‌اش فرموده بود: 
 «فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت می‌شنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گرو رضای فاطمه است، رضای خدا در گرو رضای فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.» 
هنوز چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که فدک، ملک شخصی آن بانوی بزرگ و میراث به جا مانده از پدر را به زور غصب می‌کنند تا بی‌حرمتی‌ها به ‌‌نهایت خود برسد. 

فاطمه دختر پیامبر اسلام است و همسر علی علیه السلام و این اتفاقات پس از رحلت رسول خدا (ص) صورت می‌گیرد. این اتفاقات از یک سو و گرفتن حق حکومت از حضرت علی از سوی دیگر، دختر پیامبر را سخت آزرده و رنجور ساخت به حدی که او را نالان در بستر بیماری انداخت. 

پیش از این رسول خدا، به او وعده داده بود که اول کس از خاندان من که به من می‌پیوندد تویی؛ و این آرامش خاطری برای او بود. وعده رسول خدا، دیری نپایید که تحقق یافت. حضرت علی علیه السلام، او را شبانه دفن کرد و آثار قبر او را از میان برد. فقدان دختر پیامبر بر علی سنگین و طاقت فرسا بود. مداینی گوید چون امیرالمومنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه، از دفن حضرت فاطمه فراغت یافت بر سر قبر او ایستاد و این دو بیت را انشاء کرد: 

جمع هر دو دوست را پریشانی است و هر چیز جز مرگ ناچیز است. 
اینکه من یکی را پس از دیگری از دست می‌دهم نشان آن است که هیچ دوست جاوید نمی‌ماند. 
و این اولین سوگ سروده بر بزرگ‌ترین بانوی جهان است و آغازی برای شاعران شیعی که عشق و ارادت خود را به خاندان پیامبر گرامی اسلام و به ویژه حضرت زهرا (س) ابراز دارند. 
کمیت بن زیاد اسدی (۶۰-۲۶۰ق) در سوگ حضرت زهرا چنین سرود: 
امیرالمومنین علی را دوست دارم/ لیکن ابوبکر و عمر را سرزنش نمی‌کنم/ اگر آنان فدک را به دختر پیغمبر ندادند/ و میراث او را از وی باز گرفتند نمی‌گویم کافر شدند/ خدا می‌داند آن دو، در روز رستاخیز چه عذری خواهند آورد. 
و سید اسماعیل حمیری (۱۰۵-۱۷۳ ق) چنین: 
فاطمه، علی و مقداد را وصیت کرد که شب هنگام با آرامی، در خاموشی و پوشیده از دیده‌ها، او را به خاک سپارند/ و آن دو تن (که از آنان ناخشنود بود) بر وی نماز نخوانند و به قبر او نزدیک نشوند. 

همچنین منصور نمری شاعر قرن دوم، دعبل خزاعی (۱۴۸-۲۴۶ ق)، سلامه الموصلی، صنوبری (م ۳۳۴ ق)، ناشیء صغیر (۲۷۱-۳۶۵ ق)، ابن حماد شاعر قرن چهارم، مهیار دیلمی (م ۴۲۸ ق)، ابن العودی (۴۷۸-۵۵۸ ق) و علاءالدین حلی شاعر قرن هشتم سوگ سروده‌ها و مدیحه‌هایی در منقبت حضرت فاطمه زهرا (س) گفته‌اند. 
این سوگ سروده‌ها و مدیحه‌ها، به شاعران عرب محدود نمی‌شود؛ بلکه شاعران پارسی گوی نیز، عشق و ارادت خود را به خاندان نبوت و حضرت فاطمه، در قالب اشعار زیبا بیان کرده‌اند که از آن جمله است: 
 
ناصر خسرو (۳۹۴-۴۸۱ ق) که این گونه می‌سراید: 
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع 
پیش شهدا دست من و دامن زهرا 

تا داد من از دشمن اولاد پیمبر 
بدهد به تمام ایزد دادار تعالی 
و سنایی (م ۵۱۸ ق): 

نشوی غافل از بنی هاشم 
وز یدالله فوق ایدیهم 

داد حق شیر این جهان همه را 
جز فطامش نداد فاطمه را 

پس از سنایی، قوامی رازی و اثیر اخسیکتی، شاعران قرن ششم نیز مظلومیت فاطمه و اولاد او را می‌سرایند. 
 
 
و خواجوی کرمانی (۶۸۹-۷۵۳ ق) محبت زهرا را چنین می‌سراید: 
منظومه محبت زهرا و آل او 
بر خاطر کواکب ازهر نوشته‌اند 

دوشیزگان پرده نشین حریم قدس 
نام بتول بر سر معجر نوشته‌اند 
ابن یمین شاعر قرن هشتم و ابن حسام شاعر قرن نهم نیز ستایشگران حضرت فاطمه زهرا و خاندان عصمت و طهارت بوده‌اند. 

پس از این نیز، با آغاز رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران، بخش مهمی از شعر فارسی را مدیحه‌ها و مرثیه‌های اهل بیت، به خصوص حضرت زهرا (س) تشکیل می‌دهد.
برچسب ها: یادداشت
نظر شما