به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، «حکیم توس» ویژه بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی روز گذشته در این فرهنگسرا برگزار شد.
صادق کرمیان، رییس فرهنگسرای عطار نیشابوری، ضمن خیرمقدم گفت: این روز که به درستی در تقویم ملی کشورمان به نام حکیم ابوالقاسم فردوسی نام گذاری شده است، بهانهای برای یادآوری این موضوع بود که ما وظیفه داریم با ادبیان کهن و پیشینه غنی کشورمان آشنا باشیم. وظیفه داریم که به ریشههایمان توجه کرده، به زبان شیرین فارسی اهمیت داده و جایگاه بزرگانی چون فردوسی را بلند بداریم.
کرمیان افزود: افسوس بر دوستداران فرهنگ این سرزمین که جایگاه رفیع، تلاشها و ارزشهای فرهنگی چنین بزرگانی برای نسل جوان جامعه ناشناخته مانده است. این در حالی است که آنها باید با این پیشینه ی غنی کشورشان آشنا باشند. جای تأسف است که نوجوانان و نسل امروز ما با قهرمانهای امروزی و فانتزی جامعه غرب در قالب فیلم و انیمیشن آشنا باشند، اما اسطورههای کشور خود را نشناسند. این موضوع وظیفه قشر پژوهشگر و دغدغه مند را سنگینتر میکند. چرا که باید برای زنده کردن این ارزشهای فرهنگی تلاش کنند.
او همچنین اظهار کرد: ما در فرهنگسرای عطار نیشابوری سعی کردم که روزهایی را که به نام بزرگان سرزمینمان نام گذاری شده را قدر بدانیم و از شاعران و پژوهشگران حوزه ادبیات دعوت کنیم.
علیرضا بهرهی، مجری و کارشناس این برنامه، حکیم توس را قله نشین شعر فارسی دانست و گفت: تمام شعرای ما وامدار این شاعر بزرگ پارسی سرا هستند و به جرئت میتوان ردپای این شاعر بزرگ را در دیوان تمام شعرای بعد از او یافت.
او فردوسی را بزرگمردی خواند که از ۱۰۰۰ سال پیش تاکنون به یمن این نابغه، زبان و ادب فارسی پایدار مانده است. به طوری که از میان ۷۵۰۰ زبان زنده دنیا، تنها چهار یا پنج زبان است که با گذشت هزار سال از آن زبان، تغییری در دستور زبانشان رخ نداده و فارسی از جمله این زبانها است. اکنون ۱۰۰۰ سال از آخرین تغییر در دستور زبان فارسی میگذرد و ما همچنان با دستور زبانی که پدرانمان سخن میگفتند، صحبت میکنیم.
بهرهی همچنین ادامه داد: سخن گفتن از فردوسی کار سادهای نیست و باید در قد و قواره این حکیم بود تا بتوان از او صحبت کرد. باید توجه کرد که نهضتی که فردوسی ایجاد کرد، نه تنها در زمینه سرایش دیوان حماسی، بلکه گونهای از ادبیات عمدتاً حماسی را تقویت کرد که برگرفته از تواریخ قهرمانانه ملتی بود که میتوانستند بر دشمنان درونی و بیرونی خود فائق آیند. اگر فردوسی همت نمیکرد، اکنون از هزاران واژهای که افتخار زبان فارسی هستند، چیزی جز واژههای ترکیبی فارسی-عربی باقی نمیماند.
حکیمی که زندگیاش را برای ایران صرف کرد
در ادامه این مراسم دکتر پرویز عباس داکانی، استاد زبان و ادبیات فارسی درباره جایگاه اسلام، زن، سیاست و پادشاهی در شاهنامه فردوسی سخن گفت و معنای شاعر را فراتر از کسی دانست که به الفاظ اشتغال دارد، بلکه آنها را کسانی دانست که به نوعی لسانالغیب است. به قول سپهری هجوم واژه به فک شاعر. حال باید پرسید که برای اینکه فردوسی چند بیت را منظوم کرده، برایش بزرگداشت میگیریم؟ خیر. ما در ابیات فردوسی در شاهنامه میبینیم که گفته است «بسی رنج بردم در این سال سی». یعنی او کسی است که تمام زندگی خود را برای ما گذاشته است. زمانی از حسنی مبارک پرسیدند که چرا کشور مصر فرهنگ غنی خود را بعد از اسلام حفظ نکرده است و او پاسخ داده بود؛ زیرا ما اعراب مصر فردوسی نداشتیم.
«شاهنامه»، «شه نامه» نیست
داکانی به دو طرز تلقی از نام شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی اشاره و اظهار کرد: برخی می گویند «شاهنامه» منتسب به شاهان است، اما این اثر فردوسی اصلاً ربطی به شاهان ندارد، بلکه به معنی نامهای شاهانه است. حتی میبینیم که در قسمتی از این کتاب آمده است که رستم در نبرد با سهراب دیر آمده و کیکاووس شاه او را تهدید میکند و از زبان رستم این ابیات بیان میشود «برون شد به خشم، اندر آمد به به رخش/ منم گفت شیوا یل تاجبخش/ چو خشم آورم شاه کاووس کیست؟/ چرا خشم گیرد به من، توس کیست؟/ چرا قهر گیرد نه من بندهام/ یکی بنده آفرینندهام». همچنین فردوسی درباره شاه محمود غزنوی میگوید "الا شاه محمود کشورگشا/ ز کس گر نترسی، بترس از خدا". یک اندیشمند آلمانی 100 سال قبل گفته است که فردوسی درباره خلفا سکوت کرده است. حال خود فردوسی در بیان دلیل سرایش شاهنامه گفته است «به نام علی و نبی گفتهام».
برای فردوسی رستم یعنی ایران
او ادامه داد: این بیان صریح فردوسی در حالی بود که در همان زمان شاه محمود غزنوی به ری که منطقهای شیعه نشین بود لشکر کشید و علما را به میخ کشید، اما در آن زمان فردوسی میگوید به نام علی و نبی گفتهام. فردوسی در شاهنامه در بخشهایی که رستم اشتباه میکند، به رخش میکشد و از او انتقاد میکند. وقتی که رستم در داستان سیاوش به مرزها حمله میکند و زن و بچه را از دم تیغ میگذراند، فردوسی به رستم انتقاد میکند. برای فردوسی رستم یعنی ایران. اصلاً برای فردوسی ایران مرز نیست، بلکه ایران یک جغرافیای رمزی و سرزمینی مثالی است. از نظر فردوسی ایران یعنی خوبیها و سرزمین مدافع نیکیها و غیر ایران یعنی اهریمنی و ضد اخلاق. بنابراین برای فردوسی ملیت با عرفان پیوند میخورد. البته این ملی گرایی به معنای ناسیونالیسم سخیف امروزی نیست.
نگاه فردوسی به «زن»؛ از خردورزی شاهنامه عقب ماندهایم
داکانی میگوید: در شاهنامه میبینیم که در داستان "فریدون" که پدرش توسط ضحاک کشته شده بود، مادرش، یعنی شخصیت "فرانک" که میدانسته فرزندش قهرمانی آرمانی است او را حفظ میکند و به فریدون میآموزد که برای نبرد با "ضحاک" باید حکمت و قلم زدن یاد بگیرد. فرانک میگوید زمانی ضحاک و ضحاکیت از بین می ّرد که نبرد تو شخصی نباشد، بلکه برای آرمانها و فرهنگت باشد. از نظر فردوسی دست به شمشیر بدون حکمت در جهان حماسی راهی ندارد. متأسفانه ما هنوز به آرمانهای شاهنامه نرسیدهایم و از خردورزی شاهنامه عقب ماندهایم. یک استراتژیست بزرگ آمریکایی میگوید "ایرانیان فرهنگی دارند که همه دنیا به آن نیازمندند. البته نمیخواهم که فقط به گذشته افتخار کنیم، بلکه فرهنگ باید در اکنون هم حضور داشته باشد.
بعد از این سخنرانی، ادامه مراسم با شعر خوانی شاعرانی چون سیف الله خادمی، احمد فولادی طرقی، رضا محبی راد، عابدین پاپی و ... همراه بود که سرودههای خود را در این جمع ادب دوست ارائه کردند.
در این مراسم محمد باقر برزویی، دبیر بازنشسته زبان و ادبیات فارسی، سخنانی را درباره تاریخ تولد و زندگی فردوسی تشریح کرد و گفت: فردوسی نامدار، زنده کننده زبان فارسی ایرانیان است که در قرن چهارم میزیسته و ۳۰ سال از عمر خود و تمام داراییهایش را در مسیر تحریر شاهنامه صرف کرده است. به طوری که در دهههای پایانی عمر، به طور کل از نظر مالی ناتوان شده بود.
او ادامه داد: به قول کتاب چهار مقاله عروضی سمرقندی، زادگاه این حکیم بزرگ قریه باژ در توس بوده و اولین اقامتگاهش نیز در طابران توس بوده است.
گفتنی است که در هنگام درگذشت فردوسی، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن این حکیم و شاعر ایرانی، از خاکسپاری او در گورستان مسلمانان جلوگیری میشود و به ناچار فردوسی در باغ خودش که در طابران توس بوده است، آرام میگیرد.