به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، هشتاد و یکمین نشست راویان اندیشه عصر دیروز ۳ خرداد همزمان با سالروز فتح خرمشهر با معرفی و رونمایی کتابهای «ریحانهایی که مادرم دوست داشت» و «ریختن نور روی شاخههای پایین» نوشته سید اکبر میر جعفری با حضور نویسندگان و اهالی فرهنگ و علاقهمندان در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
این دو کتاب مجموعه داستانهای خیلی کوتاه اما پیوستهای درباره جنگ به قلم سید اکبر میرجعفری است که با عنوان فرعی «جنگ نوشت» در آخرین روزهای سال ۹۴ توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.
جنگ نوشت و زندگی نوشت
در ابتدای این نشست سید احمد نادمی آغاز سخن کرد و گفت: خوشحالم که در اولین جلسهای که برای این دو کتاب در نظر گرفته شده، شرکت کردم. جلسه رونمایی یعنی چرا باید این کتاب را بخوانیم. در مقدمه کتاب «ریختن نور روی شاخههای پایین» نویسنده صحبت میکند که لازم است زندگی نامه بنویسم یا زندگیام را به کلمه تبدیل کنم. با تاکید می گویم که عمدی در انتخاب کلمه است و دلیل موجه من این است که با توجه به اینکه میرجعفری شاعر است، اگر کسی شاعر باشد در انتخاب واژه و مصرف آن جدی است و وسواس را همراه دارد. بدون اینکه زیاد عقب بروم طرح اصلی واژهها و اینکه تبارش کجاست را مشخص میکنم. درباره موضوع جنگ نوشت یا زندگی نوشت در سابقه فرهنگی خودمان چه چیزی داشتیم؟ با چه واژههایی دربارهاش صحبت میشد؟! یکی همین زندگی نامه نویسی که بعد در جاهای مختلف از خاطره نویسی هم صحبت شد. فاصله ظریفی بین زندگی نامه نویسی و خاطره نویسی است. واژه «خود زندگی نامه نویسی» نیز از واژههایی است که به راحتی نمیتوانیم آن را بپذیریم. در واقع یا زندگی نامه را خودمان مینویسیم یا دیگری مینویسد یا خاطره را خودمان مینویسیم یا دیگری. همیشه در سنت این دو نوع نوشته میشده است.
وی ادامه داد: در زندگی نامه نویسی یک شکل منجمد را انتخاب میکنید و خطر را در آن ترسیم میکنید، از نقطهای که عملاً نقطه آغازین زندگی است میتواند ابتدا را قرار دهد یا میتواند از جایی که آدم در جامعه خودش دیده شده، باشد. زندگی نامه تا آنجایی که اکنون هست و آخرین بار بوده، هست. اما در مورد خاطره نویسی ماجرا اینگونه نیست. ماجرا این است که شما که این خاطره را مینویسید لحظه عزیزی را که میتواند نشاط آور یا اندوهگین کننده باشد، به تصویر میکشید. در واقع این بخش را برش میدهید و برش را سعی میکنید عموماً ادبیت را دخالت بدهید. در زندگی نامه نویسی اولویت را در آن اصل نمیبینید که نوع ثابتی است و مثل گزارش نوشتن است که اصل بر آراستگی نیست، اصل بر نمودن یک واقعیت است.
این شاعر و مترجم در ادامه معرفی و نمودن تفاوتهای زندگی نامه نویسی و خاطره نویسی و شیوه نوشتن این کتاب گفت: نوع نوشتن و نگاه در نوشتن به دوره مشخص و متمایز در طول ادبیات ما تقسیم میشود. دورهای که قالبهای خاص داشتیم و قالبهای خاص را مینوشتید و این را در ادبیات مدرن با شکلهایی که مدرنیسم آن را ایجاب میکند، این شکلها را انتخاب کنید. اکنون با دو نوع تقسیم بندی در نوشتن از زندگی برای سید اکبر میرجعفری روبرو هستیم. یکی نوشتهای از آنچه هست از کودکی و فضایی که در آن کودکیاش را گذرانده تا دوران جوانیاش که دارد اجتماع فرهنگ شدن را میخوانید. یکی دیگر جنگ نوشت است. یعنی دو بخش عزیز را از زندگیاش انتخاب کرده و در آن کارهایی برای آراسته کردن آن برش طوری که شما دیگر با خود زندگی نامه نویسی با معنای مرسوم نمیتوانید روبرو باشید، برگزیده است. اما اصرار نویسنده این است که تمام آنچه که گفته از تجربیات زیستیاش است. اما شما باید با شکلهای نوشتاری که مربوط به ادبیات است روبرو باشید با توصیفهای شاعرانه و پرورش شخصیت روبرو هستید. چند کاراکتر را در نوشتهها پیدا کنید که گوشهای از وجود آنها تأیید و شخصیت پردازش شده است.
کتابها را خواندم و لذت بردم
علی اصغر عزتی پاک از نویسندگان دفاع مقدس و کتاب درباره این دو کتاب گفت: نکته مثبت این کتابها این بود که از خواندنش لذت بردم. کار تفریحی و سرگرم کننده که مرا درگیر کرد و علاوه بر لذت بردن از خواندنش به یک درکی هم رسیدم. در اینجا میخواهم به ماجرای خاطره داستان اشاره کنم که گویا این کتاب ماجرای خاطره است و نوع پرداختش باعث شده که این نگاههای زندگی جذابتر به دست ما برسد خاطره جا برای تأویل و تفسیر نمیگذارد. گاهی برخورد با ماجراها ادبی میشود. این کتابها مجموعهای هستند که انسانی را در وضعیت زندگی و انسانی را در وضعیت جنگ نشان میدهد. ولی آرام آرام میر جعفری خودش را در لابه لای کتاب معرفی میکند. پیش از این در داستانها و ماجراهای این کتاب بود تا این که بعد از خواندن کتاب میرجعفری دیگر در این سطرها نماند و این داستانها بدون در نظر گرفتن او نمیتوانست برایم معنا داشته باشد.
وی توضیح داد: نویسنده اشراقهایی که آدمهای داستان با آن مواجهاند و در زندگی معمولی نویسنده اتفاق افتاده به تصویر کشیده است. نکاتی درباره جنگ گ بدون نگاه شعاری مطرح کرده است. وقتی کتاب تمام میشود علی رغم شخصیتهای متنوعی که میبینیم گفتمان گفتمانی است که یک جریانی را میخواهد بدون ضرب و زور حاکم کند. ولی وقتی کار تمام میشود، متوجه میشویم گفتمان همان گفتمان است که در کار ترویج میشود.
عزتی پاک در اشاره به قسمتی از مقدمه کتاب گفت: نویسنده گفته قرار است وقتی آدمها پیر میشوند خاطرات بنویسند اما من فکر میکنم شما پیر نشدی بلکه به بصیرتی رسیدی که از روزگار مینویسی و چه مسیر پر پیچ و خم و شگفتی را گذراندی و تجربه شخصیات شده است. میر جعفری از وقایع نوشته است نه از خودش.
نویسنده لحظات شیرینی را به تصویر کشیده است
نفر بعدی که درباره این دو کتاب آغاز به سخن کرد، رحیم مخدومی از نویسندگان ادبیات دفاع مقدس بود. وی گفت: به نویسنده به خاطر خلق اثری موفق و جذاب و خواندنی که برای من که لحظاتی وقت گذاشتم و قرائت کردم، لحظات شیرینی بود. احساس کردم اثر متفاوتی را میخوانم. یکی از بارزترین علتهای تفاوت این کتاب در نثر و نوع نگاهش است. میر جعفری در این کتاب سعی کرده از حاشیه وارد متن شود و از حواشی کمک بگیرد و این کمک هم باعث جاذبه و ایجاد کشش بوده تا به متن اصلی برسیم. یکی از نکات مورد توجه شناخت بهتر راوی است و اینکه دارد از لحظات، وقایع و افرادی نام میبرد که مخاطب دوست دارد بیشتر آن را ببیند و بشناسد.
وی افزود: دلیل بعدی ویژگی متمایز کتاب نگاه بدون فیلتر و بی پیرایه و واقع بینانه است که به پیرامون خودش دارد. اتفاقات آدمها را همانگونه که هست دیده و فعالانه و صادقانه روایت میکند که بر جذابیت اثر کمک کرده است. در واقع این نوع نگاه باعث شده جمع متضادها شکل بگیرد.
مخدومی با اشاره به گوشههایی از داستان و آوردن شاهد مثالهایی گفت: جدای از شخصیتهای متنوع و متعدد که در این حجم کم خاطرات میبینم در واقع اتفاقات متنوع دیگر هم بر جذابیت کتاب کمک میکند. لحظههای طنز و همچنین لحظات تلخ و جاهای احساس قوی ارائه میشود که باید آدمهای تکلیف محور را ترسیم کند.
مرتضی سرهنگی نویسنده بعدی بود که درباره ارتباط خوب خود با سید اکبر میرجعفری صحبت کرد و گفت: من نود درصد نوشتهها را پیش از چاپ شدن کتاب در روزهای دوشنبه که در مجله رشد همدیگر را میبینیم، خواندهام و لذت بردهام. در اینجا مسئله ولی که لازم است مطرح کنم درباره عنوان زندگی نامه و یا خاطره نویسی است که درباره این کتابها مطرح است.
تولد ژانری تازه در ادبیات
سرهنگی که سعی داشت با مطرح کردن پرسشهایی ذهن مخاطب را برای دنبال کردن کتاب آماده کند، افزود: بعضی اسم اینها را خاطره بعضی زندگی نامه و بعضی یادداشت میگذارند به گمان من این سرگردانی در نام گذاری نشانه این است ژانری تازه در آستانه ولادت است یا متولد شده است. این قصه در حوزه شعر، خاطره و داستان است. یکی از ویژگیهای ادبیات تلفیق است. ما چیزهای جدیدی را میبینیم و نامی برای آنها نداریم. خاطره نیستند که در پی استناد باشیم. زندگی نامه هم نیست و هم هست. نمیتوانیم آن را زندگی نامه به طور قطع بدانیم. نامی دقیقاً بر اینها وجود ندارد. آیا یادداشت بدانیم؟! گاهی میشود و گاهی نمیشود. میرجعفری مادر این ژانر است که باید یک نامی برای این ژانر گذاشت.
این نویسنده و روزنامه نگار ادامه داد: اگر در حوزه شعر کلاسیک دقت کنیم شاعرِ نویسنده کمتر میبینیم. عمده شاعران بزرگ ما کمتر اثر نثر دارند، در روزگار ما نیز تقریباً همینطور است. نکته دیگر سیری است که در آثار این نویسنده میتوانیم به بنیم. این گزینشها جای تأمل و درنگ دارد. صراحت و جرئت نویسنده در گفتن از دیگر ویژگی بارز اوست. خودش راحت و روشن مینویسد. همانطور که انتخاب میکند، حذف میکند و تغییر میدهد. آیا این کم و زیادها به کمال اثر کمک میکند یا باعث نزول آن میشود؟! این چند اثر انتقال اطلاعات نیست بلکه طرح تجربههاست. آنچه اینجا میبینیم برزیده های میر جعفری است.
آثار شیرین و نزدیک به زندگی روزمره است
حمیدرضا شکارسری شاعر و منتقد ادبی در اشاره به صحبتهای سرهنگی و رد آن گفت: در این آثار با مجموعهای از انواع مختلف نوشتن رو برو هستیم. خودمان را خیلی عذاب ندهیم که با چه ژانری روبرو هستیم. گاهی میرجعفری داستان میگوید و ویژگیهای داستان نویسی را رعایت میکند وگاهی خاطره که با نقطه شروع و تاریخ دقیق مشخص میکند. شاید در گزینش این متنها خیلی دقت نشده یعنی میتوانیم با مراجعه به متن داستان و فرمهای داستان آن را از خاطرات جدا کنیم. در واقع مجموعهای داریم که خاطره و داستان کوتاه دارد و دلیلی ندارد ژانر تازهای برایش پیدا کنیم.
وی درباره جذابیت این آثار گفت: آثار شیرین است چون به زندگی روزمره نزدیک است و همه لمس کردیم و قابل درک است. یک طنز موقعیتی در آن هست که به جذابیت اثر کمک کرده است. لحن سردی هم که از شهادتها دارد، به نظر میرسد مثل تماشاچی دارد برای ما تعریف میکند. لطیفه گویی نکرده و شخصیتها اصلاً اغراق شده نیستند.
قصههایی که قابلیت تبدیل به فیلم شدن را دارد
سید ناصر هاشم زاده محقق، نویسنده و فیلمنامه نویس آخرین فردی بود که درباره این آثار صحبت کرد و گفت: در گذشته دورههایی داشتیم که نویسندهای ظهور کرده که فیلسوف نبوده ولی فلسفه گفته و متونی به وجود آورده که خارج از ژانرهای رایج نوشته شده است. آنچه که هست این که نوشتنها شیرین و صمیمی است و راحت خوانده میشود و روان است. این موضوع باعث شد که من درخواست کنم قسمتهایی را که قابلیت تصویری شدن دارد به صورت فیلمهای کوتاه عرضه شود. در این آثار نویسنده سعی نکرده بگوید کجایش خاطره است و کجایش قصه. داستان باورمندی دارد و من به راحتی آن را باور میکنم. شخصیتهایش اغراق نداشته و قابل دسترسیاند. قهرمان پروری هم به شیوهای که در دوران سنتی وجود دارد، نیست. همچین انتظار کار خارق العاده از آن نداریم. اینها دلایلی بود که موجب شد سریع این اثر را بخوانم. نکته آخر هم درباره پراکندگیهای آن بگویم که شاید برای این باشد که ما هم گاهی خاطرهای را به یاد میآوریم و در جای دیگر همان خاطره از زاویه دیگر یادمان میآید.
در پایان پس از صحبتهای کوتاه نویسنده و ابراز تشکر او رونمایی از دو کتاب «ریحانهایی که مادرم دوست داشت» و «ریختن نور روی شاخههای پایین» صورت گرفت.