در نگاه حضرت امام(ره) به عنوان مبتكر اصلي فرهنگ و روحيه جهادي در عصر حاضر، جهاد، شمايل دنياي آزاد و استقلال در عرصه كار و تلاش و پيكار عليه فقر، تنگدستي، رذالت و ذلت است و همين فرهنگ جهادي بود كه بزرگترين آبرو را به انقلاب اسلامي داد. شناخت ابعاد و زواياي گوناگون روحيه جهادي از منظر باني آن، هميشه و خاصه در شرايط فعلي ضرورتي است انكارناپذير. ميتوان گفت ژرفنگري در رهنمودهاي امام راحل و تاكيدات مقام معظم رهبري منشور حركت و تلاش جهادگران را در مسير زندگي شغليشان بهخوبي نمايان ميكند. بررسی فرهنگ جهاد بررسی یک شمایل است که هر آنچه در آن صورت هویدا است نمودی از آرمان قابل طرح در جامعهایی متصور در کمال مطلوب است.
جهتگيري هاي بنيادي فرهنگ جهادي
براساس رهنمودهاي حضرت امام دو جهتگيري اساسي براي فرهنگ جهادي وجود دارد كه جهادگران ميبايست همه فعاليتها و برنامههاي خود را معطوف به آن دو کنند.
1- جهتگيري اعتقادي: در عرصه اعتقادي فرهنگ جهاد در مسير استوار كردن و ترويج و تحكيم اسلام ناب محمدي (ص) پيش ميرود. تا آنجا كه حضرت امام خطاب به فرزندان جهادي خود ميفرمايند به تنها چيزي كه بايد فكر كنيد استواري پايههاي اسلام ناب محمدي (ص ) است.
به همين علت امام بزرگوار به كرات حاملان فرهنگ جهاد را توصيه به خودسازي اخلاص در كارها جهاد با نفس و پرهيز از انحراف کردهاند. بنابراين جهتگيري اعتقادي مهمترين نوع جهت گيري در فرهنگ جهادي است و معيار اصلي سنجش ارزشي بودن و قداست فعاليتها و هر نوع رفتار سازماني بهحساب ميآيد.
2- استقلال واقعي: امام راحل سمت و سوي همه سياستها و برنامههاي فرهنگ جهادي را از بعد اجرايي تنها و تنها نيل به خودكفايي و استقلال ميداند نه چيز ديگر. چنانكه در آخرين پيام خود خطاب به جهادگران فرمودهاند: «اميدوارم كه از سياست صحنههاي سخت نه شرقي و نه غربي جمهوري اسلامي عبور كنيد كه اگر ايران را بر پايه استقلال واقعي پايهريزي نكنيم هيچ كاري نكرده ايم.
بايستههاي فرهنگ جهاد
حال بايد ديد چگونه ميشود هم عناصر اساسي فرهنگ جهاد را حفظ کرد و هم جهت گيريهاي اعتقادي و اجرايي آن را جامه عمل پوشاند. به اين منظور نيز مي توان با غور در گلشن انديشه هاي پر فيض امام راحل بايسته هاي زيادي را استخراج و بهعنوان ملزومات فرهنگ جهادي ارائه کرد كه بي ترديد جهادگران يا حاملان اين فرهنگ تنها با تمسك به اين بايسته ها مي توانند هم بر توفيقات اعتقادي خود يعني استواري پايه هاي اسلام ناب محمدي بيفزايند و هم توفيقات اجرايي خود را كه نيل به استقلال و خودكفايي است افزايش دهند. برخي از اين بايسته ها از منظر امام عبارتند از:
1 ـ توجه داشتن به خدا و اخلاص در كارها
2 ـ خودسازي و جهاد با نفس يا جهاد اكبر در كنار تلاش و سازندگي
3 ـ پرهيز از انحراف تخريب شلوغ كاري و امور خلاف مصلحت اسلام و انقلاب
4 ـ داشتن روحيه اخوت اسلامي و همه با هم براي پيشبرد امور (به عبارت ديگر توجه به اصل مشاركت و مردم گرايي ديني )
5 ـ رعايت قانون و انجام وظيفه و اجتناب از تداخل در ساير امور
6 ـ تلاش بي وقفه و مستمر در كارها
7 ـ داشتن روحيه گذشت ايثار و فداكاري
8 ـ سنگرساز بي سنگر بودن در عرصه جنگ و دفاع (متناسب با شرايط و در عرصه هاي گوناگون )
9 ـ اشتياق خدمت به اسلام و مسلمين بهخصوص محرومان جامعه
10 ـ داشتن روحيه شجاعت و دليري در انجام كارها
11 ـ تلاش و پيكار بر عليه فقر و تنگدستي و رذالت و ذلت
12 ـ كوشش براي نيل به آزادي واستقلال و خودكفايي واقعي
13 ـ داشتن روحيه شور و نشاط اسلامي در كارها
14 ـ آشنايي با علوم جديدي كه براي خدمت به مردم و آباداني مملكت مفيد است
15 ـ الگو و نمونه شدن جهادگران براي ساير جوانان مسلمان و متعهد
16 ـ انجام بيشترين خدمات با كمترين امكانات (خدمت بيشتر توام با صرفه جويي در بيت المال )
17 ـ اطلاع رساني اقدامات ارزنده فرهنگي و عمراني از طريق صدا و سيما
18 ـ بهره مندي از جميع عوامل تاثيرگذار از جمله رسانه ها و نفوذ روحانيون براي جلب توجه و اعتماد مردم
19 ـ تقويت روح ايمان در ميان مخاطبان
20 ـ اجتناب از دلسردي در هنگام بروز كسري بودجه يا مشكل در امور
21 ـ نجات مظلومين از ظلم و گرفتاري
22 ـ كوشش جهت انجام كارهاي بسيار خوب و عالي براي اسلام و مسلمين
23 ـ عبادت شمردن خدمت به مستمندان و محرومان جامعه
(امام خمینی (ره). صحیفه نور،1382
ضرورت فرهنگ از دیدگاه امام خمینی (ره)
فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است... آن چیزى كه ملتها را می سازد فرهنگ صحیح است... اگر فرهنگ درست بشود یك مملكت اصلاح می شود.
فرهنگ از دیدگاه امام خامنه ای مدظله العالی
فرهنگ یك جامعه، اساس هویت آن جامعه است. فرهنگ هم كه میگوییم، اعم از مظاهر فرهنگی – مانند زبان و خط و امثال این ها – یا آنچه باطن و اصلِ تشكیل دهنده پیكره فرهنگ ملی است؛ مثل عقاید، آداب اجتماعی، مواریث ملی، خصلت های بومی و قومی؛ این ها اركان و مصالح تشكیل دهنده فرهنگ یك ملت است اساس هویت یك ملت، این هاست. از این فرهنگ، همه كاركردها و جهتگیریها و تحولات ملت سرچشمه میگیرد. بنابراین، فرهنگ یك ملت، منشأ عمدة تحولات آن ملت است.
فرهنگ به عنوان جهتدهنده به تصمیمات كلان كشور - حتی تصمیمهای اقتصادی،سیاسی، مدیریتی و یا در تولید نقش دارد. وقتی ما میخواهیم ساختمان بسازیم وشهرسازی كنیم در واقع با این كار داریم فرهنگی را ترویج میكنیم یا تولید میكنیم یا اشاعه میدهیم.
فرهنگ مثل روحی است كه در كالبد همه فعالیتهای گوناگون كشورحضور و جریان دارد. فرهنگی كه باید در تولید، خدمات،ساختمانسازی، كشاورزی، صنعت، سیاست خارجی و تصمیمات امنیتی رعایت شود و حدود را معین و جهت را مشخص كند. چیست؟این باید در این جا معین شود
آرمان اصلی ملت ایران رسیدن به جامعه ای رشید، موحد، پرنشاط، پرامید، عدالت طلب، دارای اعتماد به نفس، پركار، پیشرو، پیشرفته، دارای توكل و برخوردار از روح ایثار و گذشت است و «فرهنگ» مهمترین عامل دستیابی به این هدف والاست.
جبهه تفكر لیبـرال دمـوكراسـی غربی از طرح یـك نمونه عملی و موفق همراه شدن معنـویـت و پیشرفت مادی در ایران هراس دارد. دشمنان ملت ایران، بسیار تلاش كردنـد با ترفندهای گوناگون از جمله معرفـی ایـن نظام به عنوان یك نظام بنیادگرا كه دارای جمود است، از طرح واقـعیـت سخـن جـدیـد جمهوری اسلامی ایران جلوگیری كننـد ولـی به موفقیت دست نیافتـه اند و مهم تریـن وظیفه نمایندگان فرهنگی جـمهـوری اسـلامـی ایران, معرفی ابعاد و واقعیات این سخـن نو است.
- توصیه های مقام معظم رهبری برای اجرای مهندسی فرهنگی
توصیه اول تعیین یک متولی و مرکز برای انجام این کار خطیر می باشد که ایشان این وظیفه خطیر را از شورای عالی انقلاب فرهنگی انتظار دارند؛
« یك متولی و یك مركز میخواهد تا از یك طرف(فرهنگ را) مهندسی كند.یعنی با یك فكر كلان،با یك نگاه برتر و بالاتر از همة جریانهای فرهنگی در داخل كشورببیند حقیقت فرهنگی و عنصر فرهنگی چگونه و با چه كیفیتی باید باشد.به كدام سمت باید برود (فرهنگ هدف كدامست؟) كجاهایش ایراد دارد(فرهنگ موجود كدامست؟
اشكالات و نواقصاش چیست؟كندیها و عارضاتش كجاست؟مجموعهای لازم است كه اینها را تصور كند.یك متولی و یك مركز میخواهد كه با یك فكر كلان، با یك نگاه برتر و بالاتر از همه جریانهای فرهنگی در داخل كشور، ببیند حقیقت فرهنگی و عنصر فرهنگی كجاهایش ایراد دارد.» (مقام معظم رهبری -1383)
توصیه دوم نقش دلسوزانه حکومت در اجرای مهندسی فرهنگی در جامعه است
« در مقوله فرهنگ، رفتار حكومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان به هنگام، نهال میكارد به هنگام، آبیاری میكند به هنگام، هرس میكند به هنگام، سمپاشی میكند به هنگام ، هم میوهچینی باید فضای فرهنگی كشور را باغبانی كرد .برای باغ با فنون مهندسی كشاورزی، نقشه مهندسی تهییه ، یعنی مسئولانه و با دقت این مقوله را دنبال كرد.» (مقام معظم رهبری 1382)
« دولت و مجموعه حكومت نمیتواند خود را از این موضوع بركنار بدارد و بگوید بالاخره فرهنگی وجود دارد و مردم به چیزی فكر میكنند. نه، ما مسئولیت داریم این فرهنگ را بشناسیم، اگر ناصواب است، آن را تصحیح كنیم. اگر ضعیف است، آن را تقویت كنیم، اگر در آن نفوذی هست، دست نفوذی را قطع كنیم.» (مقام معظم رهبری 1381)
« آنچه در مقوله فرهنگ بر عهده حكومت است، عبارت است از نظارت هوشمندانه، متفكرانه، آگاهانه، مراقبت از هرزروی نیروها و هرزرویی علف هرزه ها، هدایت جامعه به سمت درست، كمك به رشد و ترقی فرهنگی افراد جامعه.»(مقام معظم رهبری 1382)
« در قبال هجمهای كه امروزوجود دارد، نمیشود بیكار نشست و نظارت را از دست داد. بایستی با دقت مراقب رفتار و حركت فرهنگی جامعه بود و برای آن برنامهریزی كرد.این یكی از مهمترین وظایف حكومت است وحق بزرگی است كه مردم بر گردن حكومت دارند.» (مقام معظم رهبری 1382)
توصیه سوم حدود مهندسی فرهنگی
«ما نه معتقد به رهاسازی هستیم، كه به هرج و مرج خواهد انجامید، نه معتقد به سختگیری شدید، اما معتقد به نظارت، مدیریت، دقت در برنامهریزی و شناخت درست از واقعیات هستیم.» (مقام معظم رهبری 1382)
«نمیشود ما میدان را رها كنیم تا دیگران هر كاری كه میخواهند، بكنند. امروز همان كسانی كه ادعای آزادی میكنند و دم از لیبرال بودن میزنند، پیچیدهترین و دقیقترین و ظریفترین شیوة كنترل را بر روی فرهنگ كشورهای خودشان، بلكه سراسر دنیا، اعمال میكنند و سعی دارند كه فرهنگ خود را به كشورهای دیگر منتقل و تزریق كنند.» (مقام معظم رهبری 1382)
توصیه چهارم بهره بردن از عوامل تاثیرگذار در فرهنگ است
« فرهنگ یك ملت را میشود با عوامل تأثیرگذار به تدریج عوض كرد. یك ملت از لحاظ فرهنگی عزیز را تبدیل كرد به یك ملت توسری خور و ضعیف، متقابلاً یك ملت تنبل را میشود تبدیل كرد به یك ملت زرنگ. این رنگ ثابت لایزالی و لایزولی نیست.» (مقام معظم رهبری 1383)
توصیه پنجم میدان دادن به اراده هاست
« فرهنگ ملی را میشود به مرور در طول زمان تغییر داد،یعنی مثل كوههای عالم كه در قرنهای متمادی جابهجا نمیشوند، جزو ثوابت نیست مجموعهای لازم است كه اینها را( مشخص كنیم كه فرهنگ چگونه باید باشد ، اشكالات و نواقص اش چیست و چگونه باید رفع شود، كندی ها و معارضاتش كجاست ) تصویر كنند و بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشند.نمیگویم به طور كامل كنترل كنند، چون كنترل فرهنگ به صورت كامل نه ممكن است و نه جایز. اصلاً رشد فرهنگی با ابتكار و آزادگی و آزادی و میدان دادن به ارادههاست. در این تردیدی نیست. منتهاهوای كاررابایدداشت.» (مقام معظم رهبری 1383)
توصیه ششم شناخت نقاط ضعف در زمینه فرهنگی و تقویت این نقاط و بهره جستن از نقاط قوت فرهنگی جامعه
« فرهنگ به عنوان شكلدهندة به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. اندیشیدن و تصمیمگیری جامعه بر اساس فرهنگی است كه بر ذهن آنها حاكم است.در داخل كشور، چیزهایی كه در فرهنگ عمومی، ضعیف است، یا جایش كم است، كدام است؟ یكی از آنها انضباط است دیگری اعتماد به نفس ملی واعتزاز ملی است مورد بعدی، قانونپذیری است.مقوله بعدی، تدین و دینباوری است.
موارد دیگر فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگی، فرهنگ خانواده، فرهنگ اداره، فرهنگ لباس است.
توصیه هفتم ارایه یک «الگوی لباس» برای تعیین «فرهنگ لباس» در جامعه است؛
«یكی از موارد فرهنگ عمومی، فرهنگ لباس است. وقتی بنده خودم در این شورا بودم، شورا وزیر محترم آن وقت را - كه جناب آقای خاتمی بودند - موظف كرد تا الگوی لباس بیاورد. ایشان رفتند زحماتی كشیدند. اما به جایی نرسید. من نمی گویم آقایان حتماً كت و شلوار به تن نمایند و همان لباس های پیشنهادی را بپوشند، اما بگذارید ما لباسی داشته باشیم كه بگوییم ایرانی است در موزهها آن را نگه داریم و مال زمان هخامنشیان و ساسانیان و سلجوقیان هم نباشد. باب امروز باشد.» (مقام معظم رهبری 1381)
توصیه هشتم اعلام مواضع شفاف در ابعاد مختلف فرهنگ جامعه از سوی مسئولان ذیربط می باشد؛
« بالاخره جایی باید موضع خود را درباره این ها (فرهنگ ازدواج و فرهنگ خانواده، فرهنگ لباس و الگوی مصرف و ... در فرهنگ عمومی) معین كند. حتی اگر بگوید من الان وقت ندارم و اولویتم تعیین لباس ملی نیست. خیلی خوب، معلوم بشود كه ما تا پنج سال یا ده سال این اولویت را نداریم و میخواهیم آن را كنار بگذاریم. لیكن بالاخره این انبار مجموعه فرهنگی صاحبی داشته باشد.» (مقام معظم رهبری 1381)
- همان طور كه در سخنان رهبر فرهيخته انقلاب مشاهده شد، فرهنگ جهادي را انقلاب به مردم داد. امام راحل نخست جرقة اين فرهنگ را در اعماق جانهاي ملت ايران زد و با رهبري توانمند خود توانست آن را بگستراند و مردم با اين روحيه آماده شدند تا از نو كشور خود را بسازند. از اين رو فرهنگ جهادي از دامن انقلاب برخاست و در همان جا رشد كرد و باليد و همه كساني كه انقلاب را آفريدند و از آن حمايت كردند در هر نهاد و وزارتخانه و در هر شهر و روستايي به سهم خود از آن بهره بردند و در آن سهيم شدند.
از اين رو نميتوان فرهنگ جهادي را به نهادهاي انقلابي از قبيل جهاد سازندگي منحصر ساخت؛ چه آن كه روحيه جهادي در همه جا بوده است و بايد آن را پاس داشت و در حفظ و بالندگي آن كوشيد.
بلكه توان گفت كساني هستند كه در همين نهادهاي انقلابي از اين فرهنگ بيبهرهاند و كساني هستند كه در غير نهادهاي انقلابي، فرهنگ جهادي را روش خود ساختهاند و در چهارچوب آن فعاليت ميكنند.
رهبر معظم انقلاب در اين باره ميفرمايد:
«آن چه انقلاب اسلامي به مردم ما داد، فرهنگ جهادي بود. فرهنگ جهادي در همه عرصهها و صحنهها به كار ميآيد... [اين روحيه] مخصوص جهاد سازندگي نماند. اين روحيه در بسياري از دستگاهها رسوخ كرد. در كمك رساني به بم هم، همين روحيه را مشاهده ميكنيد...»
در پايان لازم است يادآوري شود كه در سخنان رهبر معظم انقلاب مطالب ديگري نيز وجود دارد كه شرح آنها فرصتي ديگر ميطلبد و آنچه در اين یاد داشت آورده شد تنها نكتههايي درباره سخنان ايشان بود.