جمعه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۳۴
کد خبر: ۹۰۳۰۷
|
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶
در برنامه «یار مهربان» مطرح شد که مولانا یکی از بزرگترین و تواناترین گویندگان شعر فارسی و از عارفان و خداشناسان نام‌آور و ستاره درخشنده و آفتاب فروزنده آسمان ادب فارسی است.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، برنامه آموزشی «یار مهربان» با هدف آشنایی با فعالیت‌های کتابخانه کودک و نوجوان، جذب مخاطب، گامی مؤثر در سلامت اجتماعی، ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در سنین کودکی با حضور دانش آموزان مدرسه اندیشه پویا در واحد کتابخانه خانه فرهنگ فرزانگان برگزار شد.
 
در ابتدای برنامه مسئول کتابخانه در مورد مشخصات کلی و بخش‌های مختلف کتابخانه از جمله سال تأسیس، فضای کتابخانه شامل مخزن کتاب، بخش امانت و سالن مطالعه و... برای دانش آموزان توضیح داد.
 
کارشناس برنامه نیز درباره زندگینامه مولانا از بچه‌ها سؤال کرد: مولانا کیست؟ در کجا زاده شده و در کجا از دنیا رفت؟ مشهورترین آثارش چیست؟ مضامین نوشته‌های او چیست؟ درباره زندگی او چه می‌دانید؟
 
مولانا جلال‌الدین محمد، معروف به سلطان‌العلما، فرزند بهاءالدین ولد بلخی است. او در ششم ربیع‌الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در شهر بلخ (واقع در افغانستان امروزی) به دنیا آمد. از او با نام‌های مولانای روم، مولوی و ملای روم هم یاد کرده‌اند. مولانا یکی از بزرگترین و تواناترین گویندگان شعر فارسی و از عارفان و خداشناسان نام‌آور و ستاره درخشنده و آفتاب فروزنده آسمان ادب فارسی است. 

حدود پنج، شش ساله بود که با عطار، شاعر پرآوازه ایران ملاقات کرد. پدر مولانا علاقه زیادی به عطار داشت و عطار یکی از کتاب‌های خود به نام اسرارنامه را به مولانا هدیه داد و بعدها در نگارش مثنوی می‌بینیم که مولانا از این کتاب زیاد استفاده می‌کند. بعد از این ملاقات، عطار در حمله مغولان توسط یکی از سربازان مغول کشته می‌شود.  
 
مهم‌ترین اثر نظم مولانا مثنوی شریف است که در ۶ دفتر نوشته‌شده و در حدود ۲۶ هزار بیت دارد و شامل مسائل عرفانی، اخلاقی و دینی است و مولانا در نوشتن آن از مثال‌ها و قصه‌های معمول با مهارت خاصی استفاده کرده است.

دومین اثر منظوم او دیوان کبیر یا دیوان شمس است که مولانا به احترام شمس در ابیات آخر و پایان غزل‌هایش نام او را آورده است و حدود ۳۶ هزار و ۳۶۰ بیت دارد.

آثار نثر مولانا فیه ما فیه، مکاتیب یا نامه‌ها و مجالس است که مجالس توسط شاگردانش نوشته شده است.

در ادامه کارشناس برنامه یکی از داستان‌های مثنوی با عنوان «غلام حق‌شناس» را برای دانش آموزان حاضر در کارگاه خواند.

لقمان برده سیاه‌پوست بود که در خدمت یکی از پادشاهان  بزرگ بود. روزی برای پادشاه خربزه‌ای آوردند. پادشاه به خاطر علاقه زیادی که به لقمان داشت از او خواست تا در خوردن خربزه او را همراهی کند. شاه برش‌های زیادی از خربزه را به لقمان داد و او با اشتهای زیاد انگار که عسل می‌خورد خربزه‌ها را می‌خورد. آخرین برش خربزه را شاه با میل زیاد گاز زد و متوجه شد که بسیار تلخ است. او از کار لقمان شگفت‌زده شد و از او خواست علت با اشتها خوردن خربزه را برایش توضیح دهد. لقمان به او جواب داد شما در حق من بسیار خوبی کرده‌اید من هر چه دارم از شما دارم درست ندیدم که به خاطر تلخی خربزه در حضور شما شکایتی بکنم. شاه از شیندن این سخن بسیار خوشحال شد و او را در مقامی بالاتر قرار داد. 
نظر شما