جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۲:۴۷
کد خبر: ۹۳۵۸۴
|
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۹
در برنامه «بشنو از نی» مطرح شد:
کارشناس برنامه «بشنو از نی»، شادی، آرامش و امید را سه ویژگی انسان معنوی دانست و افزود: دین و مذهب ربطی به شادی و آرامش و امید ندارد و فرد ممکن است در هر دین و مذهبی انسان شاد و آرامی باشد.
شادی، آرامش و امید سه ویژگی انسان معنوی استبه گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سومین اجرا از نشست ادبی«بشنو از نی» در فصل تابستان که به شرح و تفسیر اشعار مثنوی می‌پردازد، عصر روز دوشنبه ۲۶ تیرماه با حضور کارشناس برنامه دکتر عبدالحمید ضیایی و جمعی از علاقه‌مندان به ادبیات و شعر فارسی برگزار شد.

ضیایی، در ابتدای جلسه به سه ویژگی انسان معنوی (شادی، آرامش و امید ) اشاره کرد وگفت: نکته مهمی که وجود دارد این است که دین و مذهب ربطی به شادی و آرامش و امید دارد. فرد ممکن است در هر دین و مذهبی انسان شاد و آرامی باشد و یا بالعکس. نکته دوم اینکه دانش‌ها و معارف بشری نیز ربطی به شادی، آرامش و امید ندارد. ممکن است فرد عالم بزرگی باشد ولی آرامش نداشته باشد و یا عالم باشد و دارای آرامش و شادی نیز باشد. نکته سوم اینکه نظام‌های اجتماعی نیز ربطی به شادی، آرامش، و امید ندارد. اگر به تاریخ بشری نگاه کنید متوجه می‌شوید که بسیار کسانی بودند در یک نظام سیاسی و اقتصادی  واحد زندگی کردند که زندگی با آرامش داشتند و بعضی از اینها نیز دارای آرامش نبودند.

کارشناس برنامه «بشنو از نی» با طرح یک پرسش گفته‌های خود را ادامه داد و بیان کرد: حال این پرسش مطرح می‌شود که برای رسیدن به این سه ویژگی و انسان معنوی بودن چه باید کرد و چگونه زیست؟ اولین ویژگی انسان معنوی این است که این پرسش برایش مطرح شود که چه باید بکنم؟ تا زمانیکه جواب این سوال به دست نیاید دنبال سوالات دیگر نباشد. دومین ویژگی انسان معنوی،  زندگی اصیل است. یعنی  هر کسی بر اساس فهم خودش زندگی کند. در واقع مبنای تصمیم گیری عملی و موضع گیری را درک و فهم خودش قرار بدهد. اکثر آدمها زندگی اصیل ندارند یعنی مبنای تصمیم گیری خودشان  نیستند و همیشه  تحت تاثیر القائات افکار عمومی قرار می‌گیرند.

ضیایی در ادامه، عواملی که در رفتار و کردار ما تاثیر می‌گذارند و ما را از زندگی اصیل دور می‌کند:۱- تقلید ۲- تعبد(در‌ مورد افراد غیر معصوم ) ۳- القاء  ۴- تلقین ۵- افکار عمومی ۶-هیجانات پیرامون. عرفا وانسان‌های معنوی زندگی اصیلی دارند آنان در خلاء تصمیم می‌گیرند و به دیگران کاری ندارند چه خوشایند دیگران باشد یا نباشد. زندگی اصیل یعنی فقط عقاید و احساسات خود من مشارکت داشته باشد و دخالت دیگران در آنها تاثیری نداشته باشد. انسان معنوی از دیگران چیز می‌آموزد و از تجربیات دیگران استفاده می‌کند و از تاریخ درس می‌آموزد ولی همه اینها را با سنجه خودش مورد امتحان قرار می‌دهد و برمی‌گزیند. ما از تجربیات دیگران استفاده می‌کنیم ولی باید ببینیم کدام تجربه پاسخگو هست یا نیست  و خود آنها را  می‌سنجیم تا به این معیار نرسیم ما از درون به هیچ آرامشی نخواهیم رسید. آرامش درونی ما مستلزم این است که زندگی اصیل داشته باشیم. زندگی اصیل یعنی سنجه، معیار و استانداردهای درونی داشته باشیم که با آنها بسنجیم و همین طوری عقیده و باور در ذهن ما شکل نگیرد و اینها را به فرزندانمان منتقل کنیم.

ضیایی همچنین بیان کرد: فرد در زندگی غیر اصیل چرا آرامش ندارد مثلا کلاس مختلف می‌روید تا دیگران از شما تعریف کنند و رضایت دیگران را بدست آورید. امام علی (ع) می‌فرماید: رضایت مردم هدفی است که هیچ وقت بدست نمی‌آید. آیا حیف نیست که زندگی خود را بر اساس رضایت مردم پایه گذاری کنیم. شخصا شاید رضایت دیگران را جلب کند ولی از خود بیزار می‌شویم به فرض من بجای کلاس معنوی که به‌دردم نمی‌خورد کلاس دیگری می‌روم که این بیزاری باعث از بین رفتن شادی، آرامش و امید در فرد می‌شود. انسان معنوی در ساحت باورهایش فقط به دنبال حقیقت است. انسان معنوی انسانی است که مشتاق زیبایی و طالب زیبایی است و هرجا زیبایی ببیند به سمت آن کشیده می‌شود. نکته مهم این است که ما باید زیبایی پسند باشیم و از زیبایی لذت ببریم. زیبایی یک امر ورزیدنی است نه ذاتی. روانشناسان به این نتیجه رسیدند که بسیاری از مجرمان خطرناک کسانی بودند که از درک زیبایی محروم بودند. خیلی پدیده‌ها زیبا هستند ولی ما آنها را نمی‌پسندیم چون روح ورزیده ‌ای نداریم خیلی از پدیده‌ها زشت هستند ولی ما آنها را می‌پسندیم چون روح ورزیده زیبایی شناسی  نداریم. انسان معنوی انسانی است که در ساحت اراده و عملش خداوند و قبله اش خیر است. خیر به سه معنا است: ۱- عدالت ۲- احسان ۳- محبت.
وی ادامه داد: ما نسبت به انسان‌های دیگر باید عادلانه رفتار کنیم . احسان یعنی نه تنها عدالت داشته و حقی را ضایع نمی‌کنیم بلکه از حق خودم هم می‌بخشیم. محبت یک پله بالاتر از احسان است یعنی علاوه بر عدالت احسان به دیگران، نسبت به وی تعلق باطنی هم داشته باشیم. عرفا می‌گویند: نه تنها به دیگران با عدالت و احسان بورزید بلکه با آنان با محبت رفتار کنید همانند آنچه نسبت به نزدیکان خود عمل می‌کنید و در ادامه  ابیات ۲۹۲۰ تا ۳۰۱۵  خوانده و به طور کامل شرح و تفسیر داده شد.

نظر شما