جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۱۹
کد خبر: ۹۵۱۷۲
|
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۰
حسین پاینده در نشست راویان اندیشه به نقد و بررسی داستان «غریبه و اقاقیا» اثر علی اصغر شیرزادی پرداخت.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، داستان «غریبه و اقاقیا» از مجموعه کتابی به همین نام نوشته علی اصغر شیرزادی، یکشنبه ۱۴ آبان در نشست «راویان اندیشه» با حضور حسین پاینده نقد و بررسی شد.

كتاب شامل ۹ داستان كوتاه با عناوین: با هم در غربت، یك حادثه كوچك كوچك، چاشنی تلخ، خیال رنگ، مات شده، دلاور، مغول در باران، با سایه‌ها و خاكسترها و  غریبه و اقاقیاست. که در نشست این هفته پاینده به بررسی داستان «غریبه و اقاقیا» پرداخت.

وی در ابتدای سخنان خود گفت: این داستان به نوعی آشنازدایی می‌کند از آنچه ما در داستان‌های کوتاه ایرانی خوانده‌ایم. اما راوی داستان ما درگیر توصیفات نیست. ما با یک فراداستان روبه‌روییم. نویسنده‌ای که نمی‌تواند داستان بنویسد و حالا با آمدن یک شخصیت از داستانی دیگر، سعی دارد تا داستان خودش را بنویسد. 

پاینده اضافه کرد: «غریبه و اقاقیا» مجموعه‌ای از سوالات زیستی و فلسفی است. در این داستان مرزهای وجود شناختی در هم می‌شکند، مرز بین تخیل و واقعیت مخدوش می‌شود. او در این داستان به دعوت ضمنی از خواننده می‌پردازد تا خودِ او در زیست خود نگاهی بیاندازد و ببیند که کجا با واقعیت روبه‌روست و کجا با خیال.

این منتقد نام آشنا افزود: انسان امروز در همین حال به سر می‌برد، در مرز بین واقعیت و خیال. همه روز ما درگیر خبرهایی دورتر از مرز زیستی‌مان درباره جنگ و ویرانی هستیم. درباره دگردیسی انسان‌ها که از هر حیوان وحشی دیگری، وحشی‌ترند، چرا که هیچ حیوانی اینگونه که انسان هم نوع خود را می‌کشد، به کشتن هم نوعان خود نپرداخته است و ما را با یک سوال بزرگ مواجه می‌کنند. «آیا همه این‌ها حقیقت دارد؟». این نوع داستان‌ها این منطق را دنبال می‌کنند که جهان پیرامونمان را برای ما قابل فهم‌تر کنند. 

مروری بر تاریخ ادبیات ایران در داستان «غریبه و اقاقیا»
 
وی با اشاره به اینکه این داستان یک اثر پست مدرن است اضافه کرد: استفاده از فراداستان و درهم شکستن مرز بین واقعیت و خیال دو ویژگی اصلی آثار «پست مدرن» است. ما تلقی درستی از ادبیات پست مدرن نداریم. برای بسیاری از ما پست مدرن یعنی معنا باخته اما در شمار ویژگی‌های ژانر پست مدرن این تنها یک ویژگی است.
 
پاینده تاکید کرد: در دنیایی که پدیده‌های پست مدرن به آن ورود کرده‌اند و به نوعی زندگی ما نیز تحت تاثیر آنها به یک اثر پست مدرن تبدیل شده است، آثار مکتوب و سینمایی پست مدرنیستی بیشتری نیز تولید می‌شود. این روزها اکثر اوقات زندگی ما در فضای مجازی صورت می‌گیرد، فضایی که مابین خیال و واقعیت است. این روزها ما با یک مفهموم پیچیده دیگر مثل «واقعیت مجازی» هم روبه‌رو هستیم.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: در گذشته «نویسنده» فردی بود که ستوده می‌شد، اما این روزها ما با «مرگ مولف» روبه‌رو هستیم. اینکه برای ما هیچ اهمیتی ندارد که مولف چه کسی است و در چه زمانی با چه ویژگی‌های زمانی می‌زیسته، برای ما اثر است که مهم است.

مروری بر تاریخ ادبیات ایران در داستان «غریبه و اقاقیا»
 
از رئالیسم تا پست مدرنیسم 
این منتقد ادبی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: داستان «غریبه و اقاقیا» مروری بر تاریخ داستان‌نویسی ایران است. غریبه پیرمردی است که از داستان دیگری گریخته و به نویسنده ما پناه آورده است تا فکری به حال او بکند و او را در داستانی جای بدهد. در گفت‌وگوی میان این دو، پیرمرد می‌گوید که داستان‌های قدیم چقدر جذاب‌تر از داستان‌های امروزی بوده‌اند. نویسنده هم یکی از داستان‌های قدیمی خود را برای او می‌خواند. داستان «دوچرخه و پسربچه» که یک داستان «رئالیسیتی» است. 

وی افزود: نخستین داستان‌هایی که در ایران نوشته شد، رئالیستی بود. بخشی از واقعیات عینی با جزئیات فراوان. از نوع داستان‌هایی که غلامحسین ساعدی، جلال‌ آل‌احمد و احمد محمود می‌نوشتند. داستان‌هایی درباره مردم حاشیه و زندگی سختشان. در دهه ۳۰ این نوع نگارش مورد توجه نویسندگان ایرانی قرار گرفت. فقر و شکاف طبقاتی دغدغه نویسندگانی بود که خودشان آن را در جامعه احساس می‌کردند. زنده یاد علی اشرف درویشیان و محمود دولت آبادی این ژانر را ادامه دادند و تا به امروز هم داستان‌های رئالیستی نوشتند.
 
این استاد دانشگاه اضافه کرد: غریبه و نویسنده در گفت‌وگوهایشان یک دوره جلوتر می‌روند. وارد دوره ادبیات «رئالیسم سوسیالیستی» می‌شوند. غریبه در جایی از کتاب می‌گوید: «نویسنده من سیبیل کت و کلفتی گذاشته بود، عکس بزرگی از ماکسیم گورکی را چسبونده بود به اتاقش و می‌خواست من را به یک فولاد آب دیده تبدیل کند.» 

وی تاکید کرد: او در این دوره به علاوه بر گورکی به نیکلای آستروفسکی نویسنده کتاب «چگونه پولاد آب دیده شد» و میخائیل شولوخف اشاره می‌کند. نویسندگانی که در آن دوره به دلیل فعالیت حزب توده، آثارشان ترجمه و منتشر می‌شد و به دلیل تبلیغات گسترده مورد توجه نیز قرار می‌گرفت. انجمن ادبی ایران و شوری این کتاب‌ها را در روسیه به زبان فارسی چاپ می‌کرد و در اختیار مردم ایران قرار می‌داد. این تفکرات البته عمر چندانی در ایران نیافتند. آنها قصد داشتند تا در داستان‌های خودشان به تبلیغ ایدئولوژی مارکس بپردازند و این ایدئولوژی را ایدئولوژی رهایی بخش معرفی کنند.

مروری بر تاریخ ادبیات ایران در داستان «غریبه و اقاقیا»

تاثیر ترجمه بر ادبیات ایرانی 
 
حسین پاینده در بخش دیگری از سخنان خود گفت: دوره دیگری که در این کتاب مرور می‌شود، دوره بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است و یاسی که گریبان روشنفکران ایرانی را گرفت. شعر «زمستان» مهدی اخوان ثالث یکی از مهم‌ترین آثار آن دوره است. در این سال‌ها آثار کامو، سارتر و کافکا در ایران ترجمه شد و هنرمندان ایرانی با مفهوم ابسورد «معنا باختگی» و «پوچ‌گرایی» آشنا شدند. اتفاقی که تحت تاثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم در دنیا رخ داد. آل احمد و صادق هدایت نیز به ترجمه این آثار پرداختند چرا که از نظر حال و هوا بر شرایط آن روزگار ایران منطبق بود و منجر به یک موج ترجمه از این نوع آثار شد.

وی افزود: پس از آن با مفهومی به نام ادبیات ناتورالیستی در کشور روبه‌رو شدیم که شاید مهم‌ترین نویسنده این سبک را «صادق چوبک» بدانیم. ناتورالیست‌ها جبرگرا بودند و اعتقاد داشتند که جمله اتفاقاتی که برای انسان‌ها می‌افتد در راستای دو جبری است که زندگی او را احاطه کرده‌اند، «جبر محیط» و «جبر ژنتیکی».
 
این استاد دانشگاه ادامه داد: ما در ادبیاتمان که بسیار تحت تاثیر ترجمه‌ها بود و به نظر من جای دارد تحقیقات وسیعی درباره «تاثیر ترجمه بر ادبیات ایران» صورت بگیرد؛ دوره رئالیسم، رئالیسم سوسیالیستی، اگزیستانسیالیسم و ناتورالیسم را پشت سر گذاشتیم و با ترجمه آثار نویسنده‌های مطرح آمریکا چون فاکنر و همینگوی دور تازه‌ای را آغاز کردیم. دوره ادبیات «پست مدرنیستی» جایی که نویسندگان دست به نوآوری سبکی می‌زنند. 
 
وی در پایان سخنان خود گفت: این کتاب دعوتی است به دوباره نگریستن به زندگی انسان پست مدرن که ابزار پست مدرن همان اندازه که به او خدمت می‌کند، خیانت نیز می‌کند و او را از بسیاری از ملزومات و حقایق زندگی دور کرده‌. هر اثر ادبی که خلق می‌شود باید تاثیری در این جهان بگذارد و تاثیر این داستان این است که خواننده را به فکر وا دارد که چه میزان از زندگیش واقعی و چه میزان مجازی است.

نظر شما