جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۰:۳۷
کد خبر: ۹۸۶۹۳
|
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۰
در جلسه شاهنامه‌خوانی مطرح شد
حمید تجریشی در نشست شاهنامه‌خوانی فرهنگ‌سرای گلستان گفت: داستان «زال و رودابه» را باید یکی از بخش‌های مهم و آموزنده شاهنامه دانست. مباحثی که در این داستان مطرح می‌شود، علاوه بر وجه داستانی و زیبایی خود، نکات آموزنده فراوانی نیز دارد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، هشتمین برنامه حکیم خرد نشست ادبی شاهنامه‌خوانی در فصل تابستان روز یکشنبه ۲۱ مرداد با حضور حمید تجریشی در کتابخانه فرهنگ‌سرای گلستان برگزار شد. در این برنامه که با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با گنجینه‌های اصیل و غنی ادبیات فارسی اجرا می‌شود، حمید تجریشی کارشناس برنامه به شرح و تفسیر ابیات شاهنامه فردوسی پرداخت. 

او در ادامه مباحث جلسه قبل، پیرامون داستان «زال و رودابه» در شاهنامه صحبت کرد و گفت: داستان «زال و رودابه» را باید یکی از بخش‌های مهم و آموزنده شاهنامه دانست. مباحثی که در این داستان مطرح می‌شود، علاوه بر وجه داستانی و زیبایی خود، نکات آموزنده فراوانی نیز دارد که در این جلسه به آن اشاره خواهیم کرد.
 
ایمان و توکل خالصانه بر پروردگار ویژگی اصلی تمام قهرمانان شاهنامه است
وی سپس به مباحث مهم و تعلیمی داستان «زال و رودابه» در شاهنامه پرداخت و گفت: اولین موضوع مهم در شاهنامه و به ویژه در این داستان، موضوع ایمان و توکل خالصانه به پروردگار است. در تمام قسمت‌های شاهنامه، یاد خدا، توکل به او و مدد خواستن از او ذکر دائم و مستمر فردوسی است. در شاهنامه، هر نامه‌ای که یک پهلوان به شاه یا پهلوانان دیگر می‌نویسد مانند نامه‌های سام به منوچهر یا زال به سام و یا هر نامه‌ای که فرزندی به پدر یا مادرش می‌نویسد مثل نامه‌های منوچهر به فریدون، نامه فرانک به فریدون و ... با ابیاتی پرحکمت و شیوا زبان به ستایش پروردگار، قدردانی از نعمت‌های او و نقل حکمت امور در خلقت او گشوده می‌شود. این موضوع در مورد تمام شخصیت‌های مهم شاهنامه نیز صادق است. وجود ابیات این‌چنینی در شاهنامه نشان می‌دهد که فردوسی هم‌چون عارفی راستین از ذکر قلبی عابدانه غافل نیست و از خواننده کتابش می‌خواهد که او نیز همانند خودش، نام و یاد خدا را سرلوحه همه کارهای کوچک و بزرگ زندگی‌اش قرار بدهد.
 
صدق و راستی در عشق، ویژگی بارز عاشقان در شاهنامه
تجریشی به صدق و راستی در شاهنامه اشاره کرد و گفت: موضوع دیگر، نمایش صدق و اخلاص رودابه و زال در پای‌بندی به عشق عفیف و پاک خود و نترسیدن از ملامت دشمنان، تهدید بدخواهان و خیرخواهی تهی از دانش اطرافیان است. اساساً باید به یاد داشته باشیم که اولین مانع در راه وصول به حقیقت و رسیدن به محبوب، احساس ترس در مقابل بدگویان است. چنان که زال با آنکه می‌داند عشق بیدار شده در قلبش، به علت تخالف دو طایفه ایرانی و عرب، یک عشق ممنوع است و احتمال دارد سام و منوچهر به چنین ازدواجی رضایت ندهند، در همان ابتدا سر تسلیم فرود نمی‌آورد و فرمانبرداری از خدای عشق و محبت را به فرمانبرداری از هر قدرت دیگری ترجیح می‌دهد. رودابه نیز در پایداری و دفاع از عشق پاک خود، صداقت و شجاعت به خرج می‌دهد؛ نه از ملامت دوستان و اطرافیان و نه از تنبیه مادرش، ترس به دل راه نمی‌دهد و در نهایت نیز به پاس راستگویی و نیت پاکشان، پروردگار خیرخواه، ایشان را به مراد دلشان می‌رساند. عشق زمانی ارزشمند است که مبتنی بر سست‌عهدی و تزویر و دروغ نباشد. به قول مولانا: عشق‌هایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود

شاهنامه فردوسی با جاهلیت اعراب مبارزه می‌کند
این کارشناس شعر و ادبیات به موضوع اهمیت به زن در شاهنامه اشاره کرد و گفت: موضوع دیگر تقابل با بی‌حرمتی مرد عرب نسبت به زنان است. مهراب که از نسل تازیان جاهل پیش از بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله عیله و آله و سلم است، با اظهار تأسف از اینکه خداوند به او دختری داده است، قصد دارد او را زنده به‌گور کند اما در عین حال، فردوسی شخصیتی مثل سیندخت، همسر مهراب را قرار می‌دهد که شخصیتی خردمند است و در راه نجات دخترش و جلوگیری از ایجاد جنگ و آشوب میان ایران و کابل، چنان درایتی را از خود نشان می‌دهد که سام پهلوان در ستایش او سخنان پر از مدح و تحسین را بیان می‌کند.

او اضافه کرد: موضوع مهم دیگری که در شاهنامه مطرح می‌شود، اعتقاد به تقدیرگرایی و توجه به نقش آسمان در سرنوشت انسان‌هاست. این مطلب یکی از بن‌مایه‌های حکمی شاهنامه و از جمله مسائل مورد توجه فردوسی است. دقت داشته باشید که در شاهنامه هر گاه بزرگان با واقعه‌ای روبه‌رو می‌شدند که از خیر و شر عواقب آن آگاه نبودند، به ستاره‌شناسان و موبدان روحانی مراجعه می‌کردند و از آنان می‌خواستند با تحقیق در علم نجوم از حقیقت ماجرا اطلاع یابند. بنابراین می‌توان گفت که هیچ واقعه مهمی در شاهنامه رخ نمی‌دهد که بزرگان بدون اطلاع از اصحاب نجوم و موبدان آگاه در باب آن دست به کاری بزنند. از قضا پیش‌بینی موبدان هم غالباً صحیح از آب در می‌آید. هلمر رینگرن، نویسنده و محقق سوئدی در کتابی تحت عنوان «تقدیر باوری در منظومه‌های حماسی ایران، شاهنامه و ویس ورامین» که توسط آقای ابوالفضل خطیبی ترجمه شده است، ضمن بررسی علمی دقیق، این موضوع را از جهات مختلف به‌ویژه از جهت تقارن و همسویی با مشکلات بزرگ فلسفی یعنی جبر و اختیار بررسی کرده و به نتایج جالب توجهی نیز دست یافته است. 

فردوسی، روان‌شناسی برای روح انسان‌ها
تجریشی به دیگر آموزه مهم شاهنامه فردوسی اشاره کرد و گفت: یکی دیگر از آموزه‌های مهم شاهنامه را می‌توان دقت نظر فردوسی در ارائه نکات ظریف مربوط به روان‌شناسی انسان‌ها و جست‌وجوی انگیزه‌های روانی آنان برای اقدام در هر کار دانست. در واقع باید گفت که فردوسی مانند یک رمان‌نویس خبره امروزی، طی سامان بخشیدن به جوانب کلی داستان‌ها و صحنه‌پردازی‌های بی‌نظیر بزم و غم و شادی، ضمن توجه در گفتار خود، پرسوناژهای داستانش را بر آن می‌دارد تا به نحوی بسیار عالمانه تأثیر نفسانیات بشری را در اتخاذ تصمیمات نشان بدهد. برای مثال، با نمایش برخی از صفات نیک و ملکات شایسته مهراب او را مورد تحسین زال می‌سازد و بالعکس. فردوسی با چنین کارهای روان‌شناسانه، باطن قهرمانان شاهنامه را به ما نشان می‌دهد. او در انجام چنین امری بسیار دقیق است و آن‌قدر اصرار می‌ورزد که می‌توان گفت هیچ سخنی بر زبان شخصیت‌های اثرش نمی‌رود که فردوسی زمینه روانی-نفسانی گفتن آن را به ما نشان نداده باشد. یکی از موضوعات مهمی که در این داستان دیده می‌شود، استفاده زال از نقطه ضعف پدرش برای بیرون افکندن او از خانه است و البته عذاب وجدانی که بعداً گریبانگریش می‌شود. فردوسی با نقل این ماجرا ما را آگاه می‌سازد که اگر چه استفاده از نقطه ضعف انسان‌ها برای پیش برد کار خویش امری شرافتمندانه و خداپسندانه نیست، اما اگر شخصی در راه امر خیر، با نیتی پاک و برای رضای خدا چنین عملی را انجام دهد گناهی برای او متصور نیست. زال یکی دو بار از حساسیت وجدان سام برای جور و ستمی که در حقش روا داشته استفاده می‌کند و سام با آنکه قلبا راضی به انجام خواسته زال نیست ولی رقت احساسات و رأفت پدری‌اش که همان نقطه ضعف او است، او را وادار به مدارا با فرزند می‌سازد. در قسمت‌های دیگری از شاهنامه نیز چنین نمونه‌هایی مبنی بر استفاده شایسته و ناشایسته شخصیت‌ها از نقطه ضعف‌های یکدیگر نمودار است.

حمید تجریشی به آخرین آموزه از شاهنامه اشاره کرد و گفت: نکات ریز و درشت دیگری هم در همین داستان وجود دارد. برای مثال به ماجرای برخورد سیندخت با زن واسطه‌ای که میان زال و رودابه به خبر بردن و انتقال هدایای طرفین مشغول است، اشاره می‌کنم. فردوسی برای توصیف مواجهه سیندخت با آن زن، فقط در چند بیت موجز نکات بسیار ظریف و قابل تاملی را مطرح می‌کند که ضمن نقل داستان به آنها اشاره خواهیم کرد. 

وی سپس ابیاتی از شاهنامه پیرامون داستان زال و رودابه را خواند و در توضیح این ابیات گفت: همان‌طور که اشاره کردم، خانم واسطه‌ای وجود داشت که پیام‌ها و هدایا را منتقل می‌کرد. آن زن پیش زال آمد تا پیامی را برای رودابه ببرد. زال به او گفت که به رودابه پیام بدهد که اگر چه اوضاع خوب نیست اما به‌زودی کلید خوشایندی این در را به دست خواهد آورد. پدرم، سام در ابتدا راضی نمی‌شد اما اکنون راضی به این ازدواج شده است. وقتی که آن زن این پیام را برای رودابه برد، رودابه از خوشحالی او را روی صندلی زرنشان، نشاند و به او شال و روسری از طلا هدیه داد. سیندخت از کاری که رودابه کرده ناراحت است و قضیه رودابه و زال را به منوچهر می‌گوید و مهراب نیز به شدت ناراحت می‌شود و حتی می‌گوید: ای کاش زنده به گورش می‌کردم اما بعد از مدتی با دیدن دخترش حالش عوض می‌شود و به او می‌گوید چرا با این اهریمن می‌خواهی ازدواج کنی؟ این گفت‌وگوی پدر و دختر ادامه دارد. 

در پایان این جلسه، پرسش و پاسخ مخاطبان از کارشناس برنامه انجام شد. 

نظر شما