جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۲۹
کد خبر: ۹۹۲۰۶
|
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۷
آیین رونمایی از کتاب جام باقی، نوشته امیرحسین مدرس، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر، ۲ مهرماه در فرهنگ‌سرای اندیشه برگزار شد.
«جام باقی» در فرهنگ‌سرای اندیشه رونمایی شدبه گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، جام باقی نوشته امیرحسین مدرس، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر، ۲ مهرماه در فرهنگ‌سرای اندیشه رونمایی شد.

در ابتدای آیین رونمایی این کتاب دکتر مهدی امیر فروغی، پژوهشگر موسیقی آیینی برای سخنرانی دعوت شد و با معرفی موضوع این کتاب یعنی مناسب خوانی گفت: مناسب خوانی هنری است که از دیرباز سخنوران و شعرا به آن توجه داشته اند که سخنی یا شعری را در کلام خود بگنجانند، سخن خود را بیارایند و در انتقال پیام توفیق ییشتری بیابند. وی در ادامه صنعت تضمین را نوعی مناسب گویی دانست و گفت که مناسب خوانی زمینه را برای گسترش مثل ها فراهم کرده است. او در ادامه به دو مورد از استفاده هنر مناسب خوانی در کلام امام علی (ع) و امام حسین (ع) اشاره کرد.

سپس، از احمد بابایی، شاعر، دعوت شد تا شعر خود برای حضرت زینب (س) را بخواند.

بعد از آن، دکتر اسماعیل امینی، پژوهشگر، شاعر و نویسنده ضمن انتقاد از برخی باورهای غلط گفت: در این سال ها در فرهنگ شیعی و به خصوص ادبیات عاشورایی تعابیر تکراری و غلطی سرزبان افتاده که از فرط تکرار شدن کسی به آنها شک نمی کند. مثلا گفته می شود هر چیزی که سنتی باشد ناکارآمد است و باید به روز شود. موضوع این است که در بخش عمده سنت عاشورایی نمی شود تغییری ایجاد کرد. 

وی افزود: کاری که مدرس در کتاب جام باقی انجام داده، نگهداری از بخشی از سنت است که به تدریج به خاطر نگاه نو کردن هر چیز، در حال از بین رفتن بود و آن سنت مناسب خوانی است. او در ادامه بیان کرد که در سال های اخیر کارهایی با موضوع عاشورایی منتشر می شوند که از نظر صورت ‌و محتوا خجالت آور هستند؛ دکتر امینی هم چنین به بلاغت اشاره کرد و آن را تطابق کلام با مقتضی حال دانست و گفت: کسانی که در ادبیات دینی کار می کنند باید در نظر داشته باشند که با هر لحنی نمی شود در مورد موضوع مقدس صحبت کرد که متاسفانه در میان آثار مربوط به عاشورا انبوهی از تولیدات دچار این مشکل هستند.

در ادامه، افشین اعلا، شاعر دیگری بود که برای شعر خوانی دعوت شد. 

خجل گشت دنیا چو دین گفت: زینب

خرد نعره زد چون یقین گفت: زینب

بنازم به نامش که در واپسین دم

ز گودال، سلطان دین گفت: زینب

چه وقت وداع و چه بعد از شهادت

چه بر نی چه بر روی زین گفت: زینب

بیارند تا انبیا تاب معنا

به هر وحی، روح الامین گفت: زینب

بشر آیتی جست در فهم هستی

زمان گفت: زهرا ، زمین گفت: زینب

بسوزاند آفاق را آن مضامین

که در خطبه ی آتشین گفت زینب

دوا شد به داغ اباالفضل ، رازی

که در گوش ام البنین گفت زینب

عطش، آب شد از خجالت ز شکری

که با تشنه کامی عجین گفت زینب

«ندیدیم در کربلا جز نکویی»

به آن قوم، آری چنین گفت زینب


وی سپس شعری را به حضرت ام البنین (س) تقدیم کرد. 

زن ، رشک حور بود و تمنای خود نداشت 

چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت 

اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر 

در خانه ی علی سر افشا شدن نداشت 

ام البنین (س) کنایه ای از شرم عاشقی است 

کز حجب تاب نام دل آرای خود نداشت 

در پیش روی چهار جگرگوشه ی بتول(س) 

آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت 

زن ؟ نه ! همای عرش نشینی که آشیان 

جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت 

در عشق پاره های جگر داده بود و لیک 

بعد از حسین(ع) میل تسلای خود نداشت 

عمری به شرم زیست که عباس(س) وقت مرگ 

دستی برای یاری مولای خود نداشت 

در ادامه، مهدی بوشهریان، مدیر نشر ستاک نیز ضمن تشکر از همکاران خود، از امیرحسین مدرس به خاطر سپردن زحمات چندین ساله اش به این نشر، تشکر کرد. 

پس از آن، قاسم صرافان به روی صحنه آمد و شعری را به امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) تقدیم کرد.

مثل من هیچ‌کس در این عالم؛ وسط شعله‌ها امام نشد

در شروع امامتش چون من؛ این‌قَدَر دورش ازدحام نشد

لشکری از مغیره می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت

غیر زهرا به هیچ معصومی این‌قَدَر گرم احترام نشد

روضه از این شدیدتر هم هست: لحظه‌ای که حسین یاری خواست

و علی بود اسم من اما... خواستم پا شوم ز جام، ... نشد

به لب تشنه‌ علی‌اصغر، به لب تیز ذوالفقار قسم

تا به امروز هیچ شمشیری؛ این‌قَدَر تشنه در نیام نشد

رفتن شاهزاده‌ای چون من به اسیری به یک طرف، اما

در سفر این‌قَدَر غُل و زنجیر؛ گردن  بنده و غلام نشد

تلّ و گودال و نعل و علقمه ...آه! ذوالجناح و لب و گلو... انگار

مثل زینب کسی دلش این‌قدر؛ خون ز تکرار حرف لام نشد

آه! زینب کجا و بزم یزید، او کجا و جواب ابن زیاد

باز هم صد هزار مرتبه شکر اینکه با شمر هم‌کلام نشد

این چهل سال گریه‌ام شاید از همان روز اربعین باشد

هر قدر عمّه سعی کرد صبور به حسینش کند سلام نشد

دیدم از زیر چادرش زینب گفت طوری که نشنود عباس

رنج‌ها دیده‌ام حسین! اما؛ هیچ‌جایی شبیه شام نشد

چه مسلمانی عجیبی بود که در آن بر عیال پیغمبر

نان و خرما حلال بود، اما سنگ‌ انداختن حرام نشد

غل و زنجیر و رشته بر گردن، یک‌نفس باده‌ بلا را من

سرکشیدم تمام، اما شکر! سفر عشق ناتمام نشد


بعد از آن، خانم افشاریان غزلی را از زبان حضرت رباب و حضرت علی اصغر خواند.

باید از هجمه غم پدرت را می رهاندی

پسرم را نیامد به دلش دل نگرانی

اگر امروز شنیدی که کسی نیست

 تو باید بروی سوی خطر زود خودت را برسانی

سپری باش برایش پسرم در دل میدان

ز دو دست پدر سایه تیری ز کمانی

پدرت بوسه زنات بر لب اجشام تو می گفت

که تو مظلوم ترین کودک مظلوم جهانی

شده شش گوشه فراهم که تو آرام بخوابی

که‌در آغوش پدر تا ابدالدهر بمانی

پس از آن، مجید لشکری، شاعر، شعر خود را به امیرالمومنین (ع) و سیدالشهدا (ع) تقدیم‌کرد و سپس، با حضور امیرحسین مدرس، میثم‌میثمی، مدیر فرهنگسرای اندیشه، دکتر امینی، رسول نجفیان و دکتر امیرفروغی از کتاب جام باقی رو نمایی شد و از طرف فرهنگسرا از مدرس قدردانی به عمل آمد.

در انتها، امیرحسین مدرس به روی سن آمد و در مورد کتاب خود توضیح داد: این ایده از حدود ۱۳ سال پیش در ذهن من شکل گرفت و به این نتیجه رسیدم که اشعار زیادی درباره‌واقعه عاشورا سروده شده است اما این کتاب برگزیده ای از تذکره های مختلف در ادوار مختلف از سرایندگان غزل فارسی_ چه قدیم و چه جدید_ است با نگاه عاشورایی که می توانند در موقعیت هایی به عنوان شعر شناخته شوند.
مطالب مرتبط
نظر شما