یادداشت
نقد فیلم آبادان یازده ۶۰/صدایی که میشنوید صدای «هویت ایرانی»است
محسن سلیمانی فاخر

آبادان یازده ۶۰ خاطره بازی از دوران وقایعی است که جان بر کف بود و دفاع از میهن اولویت زندگی موعدی که رادیو تنها مجاری اطلاعات بود و ارتباط گرفتن در یک شهر به اندازه ارتباط با آن سوی کشور دشوار بود. این فیلم مببین آنست که دفاع و ایثار مختص خط مقدم نیست و گاه یک رادیو و چند تکنسین میتوانند متعهد وار مردم را از احوال جنگ باخبر میکند و خاموش شدن و ساکت ماندن این صدای بحران یعنی، از دست رفتن شهر و وطن. از این سو همکاری مجدانه اهالی رادیو و تعامل با نیروی جنگی و از خودگذشتگی هر یک از کسانی که چه سمت دار منسبی هستند یا نقش همسر و دوست ایفاگرند، توانستهاند تجلیگر هویت در معنای عام و هویت ملی در معنای خاص باشند. هویتی که جوامع جنگ زده را تقویت میکند و افراد یک جامعه درست مثل کارکنان «رادیوآبادان» از طریق وفاق و وحدت جمعی و ملی، فارغ از احساسات دینی و قومی در کنار هم در برابر دشمن ایستادگی میکنند.
اشاره فیلم به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بهرهگیری از کد «صدای شاهد» یکی از خرده پیرنگهاست که در دراماتیک کردن فیلم نقش شگرفی دارد. الهام گرفتن از رمز این کودتا برای آنکه مدیر رادیو، همسرش را در تهران از حال خودش مطلع کند یکی از درایتهایی است که توانسته به درام شدن فیلم کمک کند.
تلاش این گروه چند نفره برای اطلاع رسانی به مردم که به انجام موفق عملیات ذوالفقاریه منجر میشد، دستمایه تاثیر گذار و دارای بار کافی برای دراماتیزه کردن و همراهی منطقی مخاطبی است که با نگاهی فرامتن و با آگاهی از نتیجه و سرگذشت خرمشهر و آبادان به تماشای فیلم مینشیند. این تم و این انتخاب و برش از یکی از نهادهای مردمی میتواند نمایشی استوار از فداکاری و رشادت مردم در بحبوحه دفاع مقدس باشد. اما بعضا پرداختهای غیر قابل باور، به خصوص در صحنه شهادت این گروه که میتوانست بیشتر از هر بخش فیلم، تأثیر گذار باشد و به نوعی نقطه اوج داستان بود، رضایت از فیلم را نسبی و شرطی میکند.
از سویی دیگر ،درام اصلی فیلم و نقطه ی عطف داستان آبادان یازده۶۰ با تمرکز با شخصیت پردازی های افراطی در نیمه نخست فیلم با تاخیر شروع می شود هر چند که نخستین کشمکش فیلمنامه بین دو شخصیت موثر یعنی رییس رادیو آبادان و یکی از فرماندهان بسیج مردمی شهر شکل می گیرد ؛ جدلی که با دستور فرمانده بسیج به تعطیلی رادیو آبادان و امتناع رییس رادیو از تن دادن به تعطیلی رادیو رقم میخورد.
این تقابل ابتدایی کوتاه ،موقعیت ساز دراماتیک اثر را عهده دار است اما با افت کردن موقعیت و اضافه شدن بی کارکرد شخصیت دلقک وار و جدل های بی تاثیر همچون جدل ماندن یا رفتن نیروی زن رادیو ، در فاز پایانی فیلم ،کشمکش اصلی فیلم آغاز می شود.کشمکشی و تقابلی که نقطه مشترک اتاق خبر رادیو و جنگ است و آن تبدیل استودیوی رادیو به ستاد فرماندهی جنگ است.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر
آخرین اخبار