پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۲۲:۳۳
کد خبر: ۱۲۰۴۸۴
|
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۹

گفتگو با نویسنده کتاب دیپورت

راوی و نویسنده کتاب «دیپورت» از ماجرای عجیبی می‌گوید که در این کتاب روایت شده است.
گفتگو با نویسنده کتاب دیپورت
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر ، کتاب «دیپورت»؛ خاطرات پیمان امیری به قلم علی اسکندری، در کمتر از دو ماهی که توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار شده با استقبال خوبی از سوی مردم مواجه شده است. نویسنده این کتاب، داستان زندگی پیمان امیری را از زبان خودش روایت کرده و در صفحات مختلف با روایت داستانی ساده به شکلی هنرمندانه مخاطب را جذب می‌کند. حالا اگر با مطالعه این سطور این سؤال برایتان ایجاد شد که پیمان امیری کیست و مگر چه کار کرده یا داستان زندگی‌اش چه بوده که به صورت کتاب درآمده، «دیپورت» را حتما بخوانید اما به هرحال خلاصه‌وار بدانید که پیمان امیری جوانی کرمانشاهی و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی عمران است که در پی نارضایتی از شرایط کاری و محیطی تصمیم به مهاجرت به اروپا را می‌گیرد اما نه از راه مرسوم اداری بلکه از راه قاچاقی و غیرقانونی! در پی این تصمیم او به جای اروپا سر از سوریه درمی‌آورد و در دام نیروهای جبهه النصره و داعش می‌افتد و در نهایت با رشادت مدافعان حرم آزاد شده و به کشور دیپورت می‌شود. این کتاب در شش فصل نوشته شده و سوره مهر، انتشاراتی است که چاپ و توزیع آن را بر عهده گرفته است. روزنامه جام جم با علی اسکندری، نویسنده این کتاب به گفت‌و‌گو کرده است که قسمتهایی ازآن را می خوانیم .

 برای شروع بگویید  چرا خاطرات پیمان امیری را برای نوشتن انتخاب کردید؟
یکی از دوستان نزدیکم داستان اتفاقاتی که برای  پیمان امیری افتاده بود را برایم تعریف کرد. بسیار تعجب کردم. چرا که تا به حال مشابه آن را از کسی نشنیده بودم و همین نکته یعنی بکر و عجیب‌بودن این اتفاقات، باعث شد تصمیم به نگارش خاطرات ایشان بگیرم. البته موضوع مهاجرت، موضوعی است که در جامعه ما بسیار دیده می‌شود اما وجه تمایز قصه پیمان امیری این بود که هیچ وقت تصور نمی‌کرد سرگذشتش بدین‌گونه رقم بخورد. نهایت چیزی که برای خروج غیرقانونی‌اش از ایران تصور می‌کرد این بود که به ایران بازگردانده شود و نهایتا مدتی را در زندان سپری کند، اما این‌که در خطرناک‌ترین منطقه کره زمین به دام نیروهای جبهه النصره-داعش بیفتد و اسیر کسانی شود که در قساوت قلب شبیه‌شان وجود ندارد، قطعا به ذهنش خطور هم نمی‌کرد. این موضوع برای من به قدری جذابیت داشت که باعث شد تصمیم به نگارش خاطرات پیمان امیری بگیرم.
خاطرات بیان‌شده در کتاب «دیپورت» تا چه اندازه بر پایه واقعیت و چقدر بر اساس تخیل شما استوار است؟
در فضای خاطره‌نگاری نویسنده حق دخل و تصرف در اصل داستان را ندارد. اجازه دارد کمی رنگ و لعاب به داستان بدهد و فضای تصویرسازی ذهنی برای مخاطب ایجاد کند، اما حق دخل و تصور در خاطرات راوی را ندارد و باید به اصل خاطرات وفادار باشد. به همین دلیل به غیر از برخی قسمت‌ها که روایت را به قول معروف رنگی تعریف کردم در باقی موارد خاطرات نگاشته شده در کتاب کاملا منطبق بر خاطراتی است که پیمان امیری آنها را برایم تعریف کرده.
منظورتان از این‌که خاطرات را رنگی تعریف کردید، چیست؟
یعنی طوری تعریف کردم که مخاطب توان تصویرسازی ذهنی نسبت به آن اتفاقات را داشته باشد. خودم شخصا به جزئیات موضوعات ورود کردم که بتوانم از قول راوی بگویم که کجا چه اتفاقی افتاده. نهایت کاری که یک نویسنده در فضای خاطره‌نگاری می‌تواند انجام دهد هم همین است. در غیر این‌صورت هرگونه دخل و تصرفی از جانب نویسنده در روایت راوی مردود است.
خودتان به عنوان نویسنده این اثر چه تاثیری از زندگی پیمان امیری گرفتید؟
کمابیش همه ما در کشورمان با تبعات و چند و چون مهاجرت‌های غیرقانونی آشنا هستیم اما نکته‌ای که شنیدن و البته نگارش این اثر روی من تأثیر گذاشت؛ تصمیم ترسناکی بود که پیمان امیری در جوانی گرفت. این‌که بنشینی پای صحبت‌های کسی که درگیر تبعات مهاجرت غیرقانونی شده و با تجربیات شخصی‌اش همراه شوی با فیلم‌دیدن و کتاب‌خواندن در این رابطه متفاوت است. من خودم به مشکلات کشورمان که از جمله مهم‌ترین آنها بیکاری و فراهم‌نبودن کاری که درخور شأن تحصیلکرده‌هاست واقف هستم اما در یک اهم و فی‌الاهم بعضی از مهاجرت‌های نسنجیده را به نوعی مصداق بارز از چاله‌درآمدن و به چاه‌افتادن می‌بینم. اتفاقی که برای پیمان امیری افتاد شاید به قیمت جانش تمام می‌شد اگر جسارت و شجاعت مدافعان حرم نبود که هموطن‌شان را از چنگال نیروهای داعش نجات دهند.
به نکته خوبی اشاره کردید. مدافعان حرم خارج از مرزهای ایران می‌جنگند و به همین دلیل ابهامات بسیاری برای برخی مردم پیرامون‌شان وجود دارد. به نظر شما کتاب‌هایی از این دست می‌تواند رسالت و اهداف مدافعان حرم و چرایی جنگ‌هایشان را مشخص کند؟
«دیپورت» به هدف تشریح یا رد و جانبداری حضور و عملکرد نیروهای مسلح و مستشاری‌مان خارج از مرزها نگارش نشده. این موضوع باید در حوزه کتاب‌های استراتژیک و موضوعات سیاسی-امنیتی رسیدگی شود. من در این کتاب می‌خواستم مصائب یک مهاجر را به تصویر بکشم که چطور یک‌سری از جوان‌های هم‌سن و سالش جوانمردی و رشادت به خرج دادند و او را از چنگال مرگ بیرون کشیدند. درست است که قهرمانان این کتاب مدافعان حرم هستند، اما فضای کتاب یک فضای عمومی است که برای بسیاری از مردم جذاب و آموزنده است. در طول سال‌ها شاهد بوده‌ایم که جوانان بسیاری به دلیل فشار مشکلات و بیکاری تصمیم خطرناکی چون خروج غیرقانونی از مرز را می‌گیرند و هدف من روایت مخاطرات چنین تصمیمی بود. البته در این روایت، پیمان امیری شانس می‌آورد که هموطنانش او را از مرگ می‌رهانند، اما هر کسی این شانس را نمی‌آورد.
نگارش این کتاب چه مدت زمان برد؟
«دیپورت» اولین کتابم به صورت رسمی در حوزه خاطره‌نگاری بود. فضای خاطره‌نگاری هم کاملا با فضای رمان و داستان متفاوت است. فضای رمان و داستان به تمامی تخیلات و ذهنیات نویسنده داستان است اما در فضای خاطره‌نگاری نویسنده باید وفادار به اتفاق باشد. نزدیک به دو سال مصاحبه‌ها، رفت و برگشت‌ها، نگارش‌های متفاوت، اصلاحات و... زمان ما را گرفت.
به نظر می‌رسد «دیپورت» ریتم خوبی دارد. با فراز و فرودهای داستانی مخاطب را مجاب می‌کند که به چیزی جز اتمام کتاب فکر نکند. خودتان راز موفقیت این کتاب را در چه می‌دانید؟ چرا در مدت کمی که از انتشار این کتاب می‌گذرداینقدر مورد استقبال مردم قرار گرفته؟
من خودم کتابخوان هستم و بنابراین تمام کاستی‌هایی را که به نظرم در کتاب‌های دیگر آزاردهنده بود سعی می‌کردم در کتابم مرتفع کنم. در نگارش این کتاب دو هدف عمده داشتم؛ یکی روان‌بودن متن و دیگری توجه به جزئیات. به قدری به ریزه‌کاری‌ها توجه کردم که مخاطب بتواند تصویرسازی دقیقی از روایت داشته باشد. بدین گونه که وقتی مثلا مخاطب می‌خواند که پیمان امیری برای خرید سلاح به بازار می‌رود، بتواند خودش را در آن بازار احساس کند. ضمن این‌که در نگارش این کتاب بسیار دقت کردم زیاده‌گویی نکنم که هم حجم کمی داشته و هم خارج از حوصله مخاطب نباشد. آن را برای قشر خاصی ننوشته و طوری نوشته‌ام که همه مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
گویا قرار است از کتاب‌تان اقتباس سینمایی هم انجام شود؟
بله، صحبت‌هایی در این مورد شده و امیدوارم بهترین‌ها اتفاق بیفتد. نه به این خاطر که نویسنده این کتاب هستم بلکه به این خاطر که «دیپورت»، یکی از مکتوبات حوزه نشر است و من هم جزء کوچکی از حوزه نشر هستم.  
تا الان که البته زمان اندکی از عرضه کتاب به بازار نشر می‌گذرد، بازخورد خاص و ویژه‌ای از جانب مخاطبان داشته‌اید؟
بازخوردها فراتر از تصور من بود و برایم بسیار ارزشمند است هنرمندانی مانند حبیب احمدزاده، سرهنگی و... آن را مورد تمجید قرار دادند. دلیل اصلی این امر را روان بودن روایت می‌دانم و طبعا برایم بسیار خوشحال‌کننده است.
خبرهای مرتبط
نظر شما