کهن الگوها(آرکی تایپ) تصورات باستانی هستند که از ناهشیار جمعی حاصل می شوند وعمومیت دارند و محتویات ناهشیار جمعی را تشکیل می دهند. «یونگ» کهن الگوی قهرمان، آنیما، آنیموس، پیر فرزانه ،سایه ،مادر و پرسونا را مطرح کرد . از نظر او کهن الگوی قهرمان در واقع همان بخش « خودآگاه » روان است، قهرمانی که درون یکایک انسان ها حضور دارد و در اشکال مختلف هنری مانند داستان ، موسیقی و نقاشی ظاهر می شود .
کهن الگوی قهرمان در اساطیر و قصه ها به صورت مرد قدرتمندی ظاهر می شود که برای شکست دادن نیروی اهریمنی به شکل اژدها ،هیولا ،افعی یا دیو مبارزه می کند. با این حال ، در نهایت کار قهرمان به وسیله فرد یا رویداد ظاهرا بی اهمیتی ناتمام می ماند از این رو قهرمانان معمولا آسیب پذیرند. یک آدم فنا ناپذیر بدون هیچ نقطه ضعفی نمی تواند قهرمان باشد.«آشیل» قهرمان جنگ تروجان، به وسیله تیری به پاشنه ی پایش کشته شد. نقطه ضعف«مکبث» جاه طلبی او بود. عنصر شیمیایی کرپیتون تنها ضعف «سوپرمن» بود .
قهرمان در آثار هنری و ادبی برای مردم جالبند. هنگامی که قهرمان افراد شرور را شکست می دهد، مخاطب را از احساس عجز و فلاکت می رهاند. در عین حال، او به عنوان الگویی برای شخصیت ایده آل مطرح می شود .
قهرمان کسی است که از هستی خود می گذرد و جانش را فدای جمع می کند مثل چوپانی که خود را فدای امنیت گله می کند. از دید «فروید» قهرمان نوعی تولد از مادر و خطر کردن و رسیدن به استقلال و متمایز شدن از افراد دیگر است، برای همین است که در قصه های اساطیری زندگی قهرمان با یک سفر آغاز می شود. (1)
«رستم» با رخش خود از هفت خوان می گذرد و دربرابر گرسنگی و تشنگی مقاومت می کند تا جادوگران و اژدهای هفت سر را ازپای در می اورد .«اولیس»در اساطیر یونانی و «ادیپ شهریار» نیز این چنین به قهرمان تبدیل شده اند .
قهرمان تجلی آرزوها ،رویاها و امیال ارضا نشده و تجلی «من برتر» یا هویت آرمانی انسانی است از این حیث، قهرمان دارای خصیصه فیزیکی و اخلاقی برجسته ای است.
تارزان، کابوی، جیمزباند ،رمبو ، راکی و اسپایدرمن ،بتمن ، از این گونه اند که در نمایش و سینما خلق شده اند.اما قهرمان به شکل اراده گرایانه خلق نمی شود ، قهرمان محصول یک نیاز عمومی است و در هر دوره ای براساس سازوکارهای درونی جامعه شکل می گیرد تا به خواست و آرمان های مردمی پاسخ بگوید ،از این رو حتی قهرمانان قصه ها و فیلم ها بر اساس کهن الگو های اساطیری موجود در افسانه ها و حکایات کهن شکل می گیرد .«سمک عیار» یکی از این کهن الگوهاست که با خصلت عیاری اش از اغنیا می دزدد و صرف فقرا می کند یا «یعقوب لیث صفاری» با خصلت عیارانه یاور تهی دستان بوده است .
درونمایه قهرمان به قدیمی ترین تاریخ انسان بر می گردد. قهرمان در جریان شکست دادن افراد شرور، به صورت نمادین بر تاریکی ناهشیار غالب می شود . دستیابی به هشیاری یکی از بزرگترین دستاوردهای نیاکان انسان بود و تصویر کهن الگویی قهرمان فاتح بیانگر پیروزی بر نیروهای جهل و نادانی است .(2)
میل به پهلوانی و شکست دادن ظلم و ظالم ،گذر از جان، نترسیدن از مرگ، بی اعتنا شدن به مال دنیا، همراهی بیشتر با سوگ و غم دیگران، نترسیدن از اسارت، شجاعت در بیان زبانی خشم درون، و....از جمله جلوه های قهرمانان مدرن است.
1. کهن الگوی سینمای ایران ،عشقی ،بهزاد،1399، نشر نگاه
2.ناخودآگاه جمعی و کهن الگو، یونگ ، کارل گوستاو،1400،فرناز گنجی ،نشر جامی
با توجه به اينكه ىر بين كارشناسان فرهنگی هنری ، شخص شما شاخصه دارد که متمایز از دیگران می باشد و علاقمندی و نقد های بسیار زیبای شما از سینما ... اهمیت و باور الگو و قهرمان در اذهان عمومی با توجه به فرهنگ و فرهنگ سازی و حضور فرهنگ غربی در اجتماع و خانواده ما ريال یک سوال مطرح می شود..و آن این سوال که با چه برنامه ریزی به الگو سازی فرهنگی ایرانی پرداخته میشود.....
با درود و درود