یادداشت
وقتی خانه حرف نمیزند- مهرداد شفق
مهرداد شفق
خانه، نخستین رسانهی انسان است. جایی که پیش از گفتن، شنیدن را میآموزیم و پیش از نوشتن، نگاه را. خانواده همیشه در طول تاریخ، سنگر آرامش و هویت بوده است، اما در عصر جدید ـ عصری که دیوارهای خانه با سیگنالهای دیجیتال سوراخ شدهاند ـ نقش آن به چالشی تازه کشیده شده است.
نوجوان امروز، در میانهی دو جهان زندگی میکند: جهانی درون خانه که هنوز با واژههایی سنتی سخن میگوید، و جهانی بیرون از خانه که با تصویر، صدا و لمسِ بیمرز ارتباط برقرار میکند. این دو جهان اگر به هم نپیوندند، نوجوان در هیچکدامشان آرام نمیگیرد. خانه اگر جای امنی برای گفتوگو نباشد، خیابان و شبکهها جایش را میگیرند. نوجوان اگر نشنود، دیگران به جای ما با او حرف میزنند.
زبانهایی که یکدیگر را نمیفهمند
شاید مشکل از گوشها نیست، از زبانهاست. والدین با زبان تجربه سخن میگویند و نوجوان با زبان احساس. پدر از آینده میگوید، از اضطراب روزگار، از رقابت و خطر. فرزند اما در جستوجوی اکنون است؛ در پی درک، نه دستور.
در هر خانواده، گفتوگو میان نسلها شبیه ترجمه است؛ ترجمهی دو دنیای متفاوت از واژههای مشترک. یکی در جستوجوی امنیت است، دیگری در پی آزادی. یکی با خاطرات گذشته حرف میزند، دیگری با رؤیاهای فردا.
نوجوان امروز در جهانی به دنیا آمده که مرزهای آگاهی در آن شکسته است. او با یک لمس، جهانی را میبیند که پدر و مادرش شاید تا پنجاهسالگی هم ندیده بودند. همین وسعت تجربه، او را بیقرار میکند؛ گاهی درکناپذیر.
اما اگر خانه، جایی برای گفتوگو نباشد، این آگاهی به بیاعتمادی بدل میشود. به گفته لارنس استاینبرگ در کتاب دوران طلایی نوجوانی، نوجوانی نه دوران بحران، بلکه فصل گفتوگوست. والدینی که گوش میدهند، به فرزندان خود اجازه میدهند تا «تفکر انتقادی» را پیش از ورود به جامعه تمرین کنند.
این تفاوت زبان، اگر به رسمیت شناخته شود، به زیبایی منجر میشود. خانوادهای که در آن گفتوگو وجود دارد، به نوعی «کارگاه ترجمهی متقابل» بدل میشود؛ جایی که والدین زبان احساس را میآموزند و نوجوانان، زبان تجربه را.
خانهای که خاموش است
در پژوهشی از نهاد کتابخانههای عمومی کشور (۱۴۰۰) مشخص شد بیش از نیمی از نوجوانان ایرانی گفتوگو با والدین خود را «کم یا بسیار کم» توصیف کردهاند. این عدد، فقط یک آمار نیست؛ نشانهی یک زنگ خطر فرهنگی است.
علتها گوناگوناند:
خستگی والدین از روزمرگیهای شغلی
اضطراب اقتصادی و معیشتی
تغییر سبک زندگی شهری
حضور پررنگ رسانههای شخصی و تلفنهای هوشمند
در ظاهر، خانوادهها با هم هستند، اما در باطن، هرکس در اتاق ذهن خود زندگی میکند. به تعبیر شری تورکل، استاد MIT، خانوادهها در عصر فناوری دچار نوعی «تنهایی جمعی» شدهاند؛ یعنی با هم زیر یک سقفاند، اما ذهن و دل هرکس جای دیگری است. او مینویسد:
«فناوری ما را همیشه در دسترس کرده، اما نه همیشه در کنار هم.»
خانهها روشناند، اما گفتوگو خاموش شده است. پدر در سکوت خبرها را میخواند، مادر میان کار و پیامها نوسان دارد، و فرزند در دنیای بیپایان کلیپها و چتها غرق است. هیچکس از دیگری نمیپرسد: «حالت چطور است؟» یا اگر بپرسد، پاسخ کوتاه و بیاحساس است.
خانهای که گفتوگو در آن نمیچرخد، دیر یا زود به مکانی بیروح تبدیل میشود. سکوت، اگر طولانی شود، اعتماد را میخورد؛ و جایی که اعتماد از میان برود، حتی محبت هم بیاثر میشود.
بازسازی پلهای عاطفی
در روانشناسی معاصر، گفتوگو یکی از اصلیترین ابزارهای ترمیم رابطه است. کارل راجرز، نظریهپرداز بزرگ ارتباط انسانی، بر سه ویژگی گفتوگوی مؤثر تأکید میکند: صداقت، همدلی و پذیرش بیقید و شرط.
در خانوادههای امروز، گفتوگو زمانی معنا دارد که نوجوان احساس کند شنیده میشود، بیآنکه قضاوت شود. نوجوان اگر بترسد که هر حرفی توبیخ میشود، سکوت میکند. سکوتی که آرامآرام به دیواری بلند بدل میشود.
اما اگر والدین با او نه به نیت نصیحت، بلکه برای شناخت حرف بزنند، دیوار فرو میریزد. در حقیقت، گفتوگو یعنی دیدن، نه قانع کردن.
در پژوهشهای اریک اریکسون نیز آمده است که بحران هویت نوجوانی تنها زمانی حل میشود که فرد بتواند میان «خود واقعی» و «انتظارات بیرونی» گفتوگویی درونی برقرار کند. خانواده، نخستین میدان این گفتوگوست.
نقش رسانهها و فناوری در سکوت خانه
رسانهها و فضای مجازی، قدرتی دوگانه دارند. از یک سو، ابزارهایی برای آموزش و سرگرمی و پرورش خلاقیت نوجواناناند. از سوی دیگر، اگر خانه نتواند مکانی برای گفتوگو و تحلیل تجربه باشد، این ابزارها جای والدین را میگیرند. نوجوان در دنیای بیوقفه شبکههای اجتماعی، هویت خود را با الگوبرداری از دیگران میسازد و این گاه به تضاد با ارزشهای خانواده منجر میشود.
اگر والدین و خانوادهها نتوانند در این فضای گسترده حضور فعال داشته باشند، نوجوانان به طور ناخودآگاه به دنبال شنیده شدن و دیده شدن بیرون از خانه میروند. این روند میتواند فاصله عاطفی نسلها را عمیقتر کند و زمینه بیاعتمادی و سرخوردگی را فراهم سازد.
فرصتها برای گفتوگو
با همه این چالشها، هنوز فرصتهای زیادی برای بازگرداندن صدا به خانهها وجود دارد:
ایجاد زمان مشخص روزانه برای گفتگو با نوجوانان بدون حواسپرتی
پرسشگری فعال و شنیدن بدون قضاوت
تشویق نوجوان به بیان دغدغهها و احساسات واقعی
استفاده از هنر و داستانگویی برای انتقال تجربه و ارزشها
بهرهگیری از فناوری به عنوان ابزار همراه و نه جایگزین
این فرصتها نه تنها خانواده را به هم نزدیک میکند، بلکه نوجوان را برای ورود به جامعه با مهارتهای اجتماعی و تفکر انتقادی آماده میسازد.
تهدیدهای جدی
اگر سکوت و عدم گفتوگو ادامه یابد، چند تهدید جدی وجود دارد:
از دست رفتن اعتماد میان نسلها
افزایش آسیبهای روانی مانند اضطراب و افسردگی در نوجوانان
فاصله فرهنگی و هویتی نوجوانان از خانواده و جامعه
کاهش مهارتهای اجتماعی و توانایی حل مسئله
گسترش نفوذ رسانههای خارجی و فرهنگهای بیگانه در شکلدهی به ذهن و ارزشهای نوجوان
این تهدیدها نشان میدهد که خانه به عنوان نخستین رسانه و نخستین مدرسه زندگی، نیازمند بازنگری و فعال شدن است.
خانه به عنوان کارگاه تجربه
خانه باید به مکانی برای تجربه و تمرین زندگی بدل شود. والدین میتوانند با گفتگو، مشارکت در تصمیمگیریهای روزمره و ایجاد فضایی امن برای اظهار نظر نوجوانان، خانه را به کارگاه تربیت انسانی و اجتماعی تبدیل کنند.
این مشارکت نه تنها اعتماد نوجوانان را تقویت میکند، بلکه مهارتهای حل مسئله و مدیریت احساسات را در آنها تقویت میسازد. نوجوانانی که در خانواده تجربه شنیده شدن و احترام به افکار خود را داشته باشند، در جامعه نیز فعال و مسئولانه عمل میکنند.
خانه، هنوز نخستین رسانه و مهمترین مدرسه زندگی است. اگر این رسانه خاموش شود، نوجوان به جستوجوی صدا و معنا در بیرون میرود. گفتوگو، پل عاطفی و آموزشی میان نسلهاست و هرگونه کوتاهی در آن، خسارت فرهنگی و انسانی به همراه دارد.
نوجوان امروز، میراثدار فردای ایران است. اگر خانه حرف بزند، او با اعتماد، خلاقیت و توانایی به سوی آینده حرکت میکند. اگر خانه سکوت کند، آینده نیز با فاصله و بیاعتمادی شکل میگیرد.
صدای خانه، صدای زندگی است. خانهای که حرف میزند، نسلها را به هم نزدیک میکند و ایران فردا را به سرزمینی با همدلی و فهم تبدیل میکند.
منابع و مآخذ
استاینبرگ، لارنس. دوران طلایی نوجوانی: شناخت علمی سالهای شکلگیری هویت. ترجمهی محمد پارسا. تهران: نشر دانژه، ۱۳۹۹.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور. گزارش ملی بررسی وضعیت ارتباطات خانوادگی نوجوانان ایران. تهران: معاونت فرهنگی، ۱۴۰۰.
راجرز، کارل. رواندرمانی مراجعمحور (انسان در جستوجوی خویش). ترجمهی مهدی قرهداغی. تهران: انتشارات رشد، ۱۳۹۵.
اریکسون، اریک. هویت و چرخه زندگی. ترجمهی فرخنده مفیدی. تهران: انتشارات نی، ۱۳۹۲.
باندورا، آلبرت. نظریه یادگیری اجتماعی. ترجمهی علیاکبر سیف. تهران: انتشارات دوران، ۱۳۹۷.
تورکل، شری. تنهایی در کنار هم: چرا از فناوری بیشتر و از یکدیگر کمتر انتظار داریم. ترجمهی حمیدرضا صدیقی. تهران: نشر کرگدن، ۱۳۹۸.