پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۲۱:۲۴
کد خبر: ۹۱۲۹۷
|
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۳
در نشست «روز روشنایی» فرهنگسرای ابن سینا مطرح شد

جمهوری اسلامی الگوی تازه‌ای از مردم سالاری ارائه داد

آیت‌الله قائم‌مقامی با حضور در نشست «روز روشنایی» فرهنگسرای ابن سینا مشارکت‌های مردمی در انقلاب اسلامی را بررسی کرد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست روز روشنایی با موضوع «مشارکت‌های مردمی در انقلاب اسلامی» روز یکشنبه ۱۷ بهمن ماه با حضور آیت‌الله سید محمد قائم‌مقامی در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد. آیت‌الله قائم‌مقامی با تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفت: در نشست امروز می‌خواهیم یک واکاوی مجدد انجام دهیم و ببینیم انقلاب اسلامی چه ویژگی‌هایی دارد و نقش مردم را بررسی کنیم. این انقلاب بر دو پایه استوار است، چه در هنگام حدوث و چه در ادامه. یک پایه الهی، خدایی و دینی است که مراد از دین امکان حضور خداوند در صحنه است. امکانی فراهم می‌شود که خداوند در صحنه جهان حضور پیدا می‌کند و منظور حضور تکوینی نیست، بلکه حضور تشریعی مد نظر ماست. حضوری که مبتنی بر تمنای مخلوق است و با تجلی وصفی از خداوند همراه است که آن را وصف جمال و لطف می‌نامیم. این حالت علت و حکمت آفرینش بوده و آنچه که تمام پیامبران به دنبالش بودند، تحقق این حاکمیت بوده است. 

وی ادامه داد: پایه دیگری که انقلاب بر آن استوار شده، حضور مردم به عنوان یک رکن است. حاکمیت تشریعی خداوند مبتنی بر دو پایه خدا و انسان است. مثلاً نماز را ببینید، نماز یک پدیده تشریعی است که دو رکن خداوند و خلق را دارد، خلقی که خودش می‌خواهد نماز بخواند. در حکومت دینی و الهی در تمام مقاطع مردم نقش رکنی دارند. همان طور که خدا نقش رکنی دارد. مادامی که قبول دارند و پای کار هستند، حکومت الهی برقرار است. اگر خدایی ناکرده مردم نباشند، چه می‌شود؟ ولی فقیه که سهل است، پیامبر اکرم هم نمی‌تواند حکومت کند. یعنی حکومتش فعلیت پیدا نمی‌کند. بنا بر این تحقق حکومت دینی مبتنی بر اکثریت بدون واسطه انسان‌هاست. چون برخی فکر می‌کنند در دین چیزی به نام اکثریت و اقلیت نداریم، اینطور نیست. در اصل دین چیزی به نام اکثریت و اقلیت نداریم، ولی در فعلیت دین اکثریت و اقلیت داریم. اگر اکثریت نباشد، دین وجود دارد، اما مخفی و باطنی می‌شود. 

آیت‌الله قائم‌مقامی با بیان اینکه رابطه دین و سیاست غیر قابل انکار است، تصریح کرد: در همین دنیای مدرن که ادعا می‌کنند دین از سیاست جداست، ببینید خودشان در سیاست چه کار کردند. آیا خود شما دولت اسرائیل را تشکیل ندادید؟ دولت اسرائیل صد درصد دینی است، اما دین باطل. در بعضی جهات آنها مقیدتر از ما به دین هستند، شاید ما هنوز نتوانیم بگوییم مجلس شورای اسلامی ما مسجد است، اما اسرائیل به مجلسش می‌گوید کنست، یعنی کنیسه. آن را مقدس می‌دانند. یعنی اینقدر مقید هستند، اما دینشان باطل است. این آمیختگی بین دین و سیاست همیشه بوده، اما دین حق هیچ وقت حضور نداشته است. 

وی افزود: انقلاب اسلامی به لحاظ تاریخی پیشینه ویژه‌ای دارد. در پیشینه انقلاب اسلامی دو دوره مشخص را می‌بینیم، یکی دنیای قدیم و قبل از رنسانس است. در این دنیا شعار این است که خدا حکومت می‌کند و قله مشروعیت‌های حاکمیتی خداست. کسانی دارند حکومت می‌کنند و اگر از آنها بپرسید علت حکومت شما چیست؟ می‌گویند خدا. اما خوب که دقت کنی، می‌بینی خدا نیست. مثلاً معاویه خود را نماینده خدا می‌داند، اما خدا در حکومتش وجود ندارد. یک دوره جدید و مدرن هم داریم که شعار این است که مردم حاکم هستند. دنیای غرب ادعایش این است که حکومت ما مبنای مردمی دارد. اما واقعاً مردم در حکومت غرب حضور دارند؟ بخشی از مردم هستند، اما دقیقاً مانند ساختار دنیای قدیم بخش بسیار قلیلی هستند و اکثریت سرکوب می‌شوند. نمونه‌اش را همین الان در آمریکا می‌بینید. آیا واقعاً اکثریت حاکمیت را پذیرفته‌اند؟ قطعاً اینطور نیست. 

آیت‌الله قائم‌مقامی تصریح کرد: انقلاب اسلامی اختراعی نیست، انقلاب به دنبال تجربه‌های عظیم تاریخی گذشته آمد و یک حرکت اصلاحی را در جهان آورد. کار انقلاب اسلامی اصلاح است و اینطور نیست که بگوید ما هم خدا را کنار می‌گذاریم و هم مردم را و یک حرف جدید می‌آوریم. انقلاب اسلامی دیدگاه دموکراسی را اصلاح کرد و الگو ارائه داد. الگویی که چطور می‌شود در یک حکومت اکثریت حضور داشته باشند. 

وی اضافه کرد: حال بررسی کنیم که در طی این سال‌ها حقیقت حکومت خداوند و مردم چقدر در جزئیات تحقق پیدا کرده است. نه می‌توانیم بگوییم کاملاً با آثار برکات حکومت خداوند و مردم رو به رو بوده‌ایم، نه می‌توانیم بگوییم هیچ دستاوردی نداشته‌ایم. در یک کشمکش و چالش به سر می‌بریم که این اساس باقی بماند یا برطرف شود. اساس همچنان با قدرت محفوظ است و کسی در صدر نظام قرار دارد که عالی‌ترین مقام روحانی و دینی را دارد. از طرف دیگر حضور مردم همیشه بوده و هست. در جزئیات باید گفت مقداری محقق شده و مقداری محقق نشده است. اینکه چه مقدار محقق شده جای بحث دارد. جایی که موفق نبودیم هم دو علت دارد، یک علت قصوری که یعنی فعلاً بیش از این نمی‌شود، بخش دیگر آن تقصیری است، یعنی به این بر می‌گردد که کسانی می‌توانستند درست عمل کنند و نکردند. در اینجا باید افراد را به توده مردم و خواص تقسیم کنیم و با شرمندگی می‌گوییم توده مردم وظیفه‌شان را انجام داده‌اند و مشکل در خواص است.

آیت‌الله قائم‌مقامی با بیان اینکه در نظام جمهوری اسلامی نقص‌های زیادی می‌بینیم و حتماً هم باید نقد کرد، عنوان کرد: دو نوع می‌توان نقادی کرد. نوع اول این است که انسان اساس را تشخیص داده باشد و بعد با تمام وجود خواهان بقای اساس باشد. اساس حضور دین اولیای خدا، ولی فقیه و مردم است که باید از آن دفاع کنیم و خواهان ابقای آن باشیم. مبنای الهی و مردمی را در نظر داشته باشیم و با تکیه بر این دو مبنا مقابل زشتی‌ها قرار بگیریم. چنین نقادی اجر هم دارد. نوع دوم نقد این است که فرد فکر می‌کند تمام این اشکالات به آن اصل‌ها و اساس‌ها بر می‌گردد. از اول انقلاب چنین نقادانی داشتیم و هنوز هم داریم؛ روشنفکرنماهایی که می‌گویند اگر می‌خواهید درست شود، اساس را تغییر دهید. حضور دین و جمهوریت را هم بردارید. هر چند در ظاهر ادعای جمهوریت دارند، اما وقتی ولایت فقیه برداشته شود، جمهوریت هم از بین می‌رود.  
 
سلسله نشست‌های «روز روشنایی» با موضوع تبیین انقلاب اسلامی در فرهنگسراهای شهر تهران در حال برگزاری است و تا ۲۱ بهمن ماه ادامه دارد.  
 

خبرهای مرتبط
نظر شما