شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۲:۵۸
سواد رسانه‌­ای؛ شاخصی برای نشر یک رویداداین روزها معمولاً شاهد پخش تصویری خشن در صفحه شخصی افراد و یا دریافت یک پیام خشن ­تر از طرف یک دوست یا یک کاربر هستیم و یا هر از گاهی در فضای مجازی، پیامی و یا خبری خشونت­ بار دست به دست می­ چرخد و از آن بدتر گاهی حریم خصوصی افراد عیان و در کوی و برزن دریافت و ارسال می شود و در مدل مدرن شده و امروزی رسانه‌­های اصلی در ابتدا هشداری برای تصاویر خشونت بار داده می­‌شود و باز داستان همان است که پخش می­‌شود و گه گاه کنجکاوی مخاطب را هم بیشتر می­‌کند برای دیدن.

بخشی از این چرخش اطلاعات و تصاویر که اتفاقاً قسمت کوچک آن نیز هست، توسط رسانه‌های نام و نشان‌دار انجام می شود و بقیه البته که توسط کاربران معمولی و در صفحات شخصی.

اولین سئوال برای عبور از این همه تصاویر و اخبار دل‌آزار و ذهن خراب کن، این است که چگونه باید با این پدیده مواجه شد و چگونه باید آن را کنترل کرد؟ چه باید کرد که مثلاً تصاویر خصوصی­‌ترین لحظات زندگی یک شخص ملعبه دریافت و ارسال افراد نباشد و چه باید کرد که روزنامه‌­ها و رسانه‌­های زرد برای بالابردن تعداد مخاطب و به دنبال آن درآمد بیشتر از آگهی به سراغ این همه ابتذال نروند؟

در طول تاریخ معاصر ایران موضوع نظارت بر رسانه‌­ها چالش همیشگی بوده است که این روند البته در بازه زمانی یک و نیم قرن گذشته بیشتر در قالب برخورد با مطبوعات نمود پیدا کرده، اما با بروز و ظهور رسانه‌­های نوین و شبکه­‌های اجتماعی، فضای نظارت بر رسانه­‌ها نیز دچار تغییرات جدی و متفاوتی شده است.

این یادداشت به دنبال بررسی چگونگی و نحوه نظارت بر رسانه‌­ها نیست و تنها بر این نکته اشاره دارد که دیگر دوره نظارت بر محتوا رو به زوال است و این روش هم، آفتاب لب بوم. امروزه دیگر تبادل اطلاعات و اندیشه درکمترین زمان و بی واسطه تحقق می‌­یابد که البته طعم آن را در فضاهای نوین رسانه­‌ای چشیده‌­ایم. پس با وجود رسانه و فناوری‌­های نوین که دیگر اجازه کنترل سلبی را نمی‌دهند برای آرامش جامعه و سلامت روانی افراد در مواجهه با خشونت چه راهی باقی مانده است؟

از سال ۱۲۵۳ قمری که روزنامه میرزا صالح منتشر شد تا اولین محاکمه مطبوعاتی برای روزنامه روح القدس (سلطان العلمای خراسانی) و همچنین سایر وقایع تاریخی در این عرصه، همه و همه با فکر مقابله برای هماهنگ کردن رسانه و صاحبان رسانه با نگاه حاکم و هنجارهای موجود جامعه بوده است. اما در سال‌­های اخیر روند نظارت و کنترل فضای رسانه‌­ای متفاوت شده و اگر واقع‌بینانه‌­تر به موضوع بنگریم انجام آن بسیار مشکل و دور از دسترس به‌­نظر می‌­رسد، در معنا می‌توان گفت با وجود سه وجه قدرتمند در دنیای رسانه‌­های نوین یعنی تکثر رسانه‌­ای، تنوع وسایل ارتباطی و تنوع محتوایی، عملاً حذف رسانه‌­ها و نظارت بر آنها غیرممکن و یا بسیار دشوار می­‌کند.

زیرا امروزه با وجود فناوری­‌های نوین ارتباطی و صاحب رسانه شدن همگان به واسطه فضای مجازی،که هم محتوا و هم مقصد پیام را تعیین می‌­کند و به طور همزمان افراد هم فرستنده و هم گیرنده جریان چند وجهی پیام هستند، مخاطبان، تنها گیرنده پیام نیستند، بلکه فرستنده هم هستند، به طوری که همه افرادی که به فضای مجازی دسترسی دارند به شکل بالقوه فعالان جدید ارتباطی و شاکله اصلی سپهر رسانه‌­ای هم می‌­باشند.

به سخن دیگر امروزه ارتباطات با فعال کردن اذهان برای به اشتراک‌­گذاری معانی ایجاد می­‌شود و فرستندگان پیام و مخاطبان جمعاً اهداف مشترک دارند. در حال حاضر دوران قرار گرفتن افراد در انتهای مسیر رسانه‌­ها به عنوان دریافت کنندگان پیام پایان یافته است و آنها دیگر در فرایند ارتباط، شرکای فعالی هستند.

بنابراین ما در جهان امروز، از ارتباطات جمعی که گروهی از مخاطبین را هدف قرار می داد، به مخاطبان فعالی که معانی مختلف را در تقابل با تجربیات شخصی خود دچار تغییر و تحول می­کنند و صرفاً دریافت­ کننده جریانی یک طرفه از اطلاعات نیستند گذار کرده ­ایم و شاهد ظهور تولید تعاملی انگاره ­ها و معانی هستیم.

راسل نیومن (Russell Neuman) استاد فناوری رسانه در اوایل دهه ۹۰ میلادی گفته است «مخاطبان در زمان واحد هم فعال و هم منفعل هستند. ذهن به گونه‌­ای است که اطلاعات، ایده‌­ها و برداشت­‌های جدید در آن جذب می­‌شود و سپس در پرتو مدل­‌های شناختی و اطلاعات انباشته شده از تجربه­ های گذشته ارزیابی و تفسیر می‌­شود» که این خود گویای اهمیت مفهوم مخاطب یا استفاده­‌کنندگان و با کلامی دقیق‌­تر بازیگران و کنشگران اصلی صحنه رسانه‌­ای امروز است. کنشگرانی که موتور محرکه و چرخ دنده  اصلی این فرایند بزرگ رسانه‌­ای را تشکیل می­‌دهند.

در این فرایند هرچقدر آگاهی عمومی بالاتر رود کار سهل­ تر خواهد شد، برای تبیین این مفهوم نیز می­‌توان به سراغ واژه سواد رسانه‌­ای رفت زیرا سواد رسانه‌ای تابعی از افزایش آگاهی عمومی جامعه است. از این ­رو در جامعه اطلاعاتی، به ­نظر می‌رسد با این توصیف تنها یک جواب می­‌تواند راه ما را در دنیای شبکه‌­ای امروز مشخص کند و آن چیزی جز موضوع ارتقاء سواد رسانه‌­ای بین استفاده‌­کنندگان و بازیگران همین صحنه نخواهد بود. به عبارتی به همان دلیل بی زمانی و بی­ مکانی و گستردگی محتوا راهی جز خود کنترلی وجود ندارد.

باید توجه داشت که مخاطبان، گیرندگان منفعل پیام­‌های رسانه‌­ای نیستند. اعتقادات، نظام‌­های ارزشی، نیازها و شبکه­‌های ارتباطی افراد همگی بر نحوه ادراک آن­ها از پیام‌­های رسانه‌­­ای تأثیرگذار است و ما پیام رسانه­‌ها را از صافی اعتقادات و باورهای­مان گذر می‌­دهیم و درک می­‌کنیم، چیزی که شامل دامنه تجربیات افراد از دوران کودکی، تربیت خانوادگی، اعتقادات دینی، آموزش­‌های دوران مدرسه، گروه‌­های هم­سال و غیره می­‌شود.

هدف سواد رسانه‌­ای هوشیار کردن و اختیاربخشی به مخاطب است. یکی از پیامدهای تحلیل و درک صحیح پیام­‌های رسانه‌­ای، بالا رفتن سطح آگاهی است که می­‌تواند منجر به ایجاد ارتباطات اجتماعی سالم‌­تر با رسانه‌­ها شود و شهروندان می‌توانند از این طریق به مشروع سازی گزینه‌­های سالم­‌تر در رسانه کمک کنند؛ در نهایت باید بدانیم تعمیم اهداف سواد رسانه‌­ای در گرو داشتن نگاهی دقیق، عمیق و تفکری منتقدانه در جهت انتخاب صحیح گزینه‌­های رسانه­‌ای است. جهانی که رسانه­‌ها نشان می­‌دهند در واقع تصویری گزینشی است که ویژگی­‌ها و شرایط لازم برای نمایاندن واقعیت کل جهان را ندارد، اما واقعی به نظر می­‌رسد و این فقط و فقط شامل رسانه­ های جریان ساز و اصلی نمی شود و همه استفاده کنندگان، فعالین و حتی افراد را شامل می­
شود.

منبع ایرنا

نظر شما