سه‌شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۲۱
کد خبر: ۱۳۳۲۷۵
|
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۳
حمید هنرجو*
ما و یک پرسش بزرگ!مواخذه «نوجوان» ممنوع! اما یادمان باشد قبل از رسیدن به این نقطه، حتماً از اصولی تخطی کرده و پایبندی به آنها را مد نظر نداشته‌ایم...
امروز در دنیا، سلبریتی‌ها و حتی چهره‌های درجه ۲ مشهور سینما، موسیقی، تلویزیون و... خواسته یا ناخواسته محبوب می‌شوند، این اتفاق جایی اوج می‌گیرد که بعضاً شاهد الگوسازی و گاهی هم اسطوره نمایی از آنها هستیم! شوربختانه مصداق‌ها در این زمینه کم نیستند!

فارغ از اینکه در جوامع مختلف، چه تعریف مشخصی از «اسطوره» و «الگو» وجود دارد، باید پذیرفت که غلبه تمام‌قد عواطف و احساسات بر فکر و اندیشه مخاطب در موضوع سلبریتی‌ها یک واقعیت انکارناپذیر است و بازیگردان اصلی «رسانه»!

جادوی رسانه به حدی است که می‌تواند القاگری غلط نیز داشته باشد و «سیاه» را «سفید» معرفی کند! به‌خصوص در زمانه کم‌کاری دستگاه‌های فرهنگی و غفلت جبران‌ناپذیر در حوزه نهادسازی‌های اجتماعی.

بنابراین در وهله اول، «رسانه» است که نخستین چراغ را در این صحنه روشن می‌کند و ارتباط دیداری و شنیداری را بین مخاطب و الگونما برقرار می‌سازد، طبیعی است که در ادامه مسیر، امر ذائقه شناسی صورت می‌گیرد و لامپ‌های کاذب با نور مصنوعی، به تاریکخانه ذهن مخاطب معصوم و بی تکیه‌گاه که چوب تغافل دیگران را می‌خورد، راه‌ یافته و هر چه که به جلو برویم، این ارتباط افراطی، بیشتر و عمیق‌تر می‌شود.

نوجوانان در همه دنیا، جزو حساس‌ترین گروه‌های مخاطبان به شمار می‌آیند و کشور ما هم از این قاعده کلی مستثنی نیست.

سلبریتی‌ها در فاصله‌ای کوتاه، نه‌تنها به شخصیت محبوب این گروه سنی حساس و تأثیرپذیر تبدیل می‌شوند، بلکه به‌عنوان یک الگوی رفتاری و به تعبیری یک قهرمان در باور و ضمیر ناخودآگاه او جا باز می‌کنند، تا جایی که دیده‌ شده نوجوان یا جوان مغلوب شده، سعی می‌کنند مانند فرد مورد علاقه و اصطلاحاً قهرمانش لباس بپوشد، کافه‌های گرانقیمت را برای گذران وقت انتخاب کند، از موضعی فراتر از جایگاه اجتماعی خود با دیگران مواجه شود، مثل سلبریتی موردنظرش حرف بزند، پرخاشگری کند، رفتارهای عجیب از خود نشان بدهد و در گفتگو با دیگران واژه‌هایی به کار ببرد که حتی معنی آن را هم نمی‌داند! و ... 

تأثیرگذاری شگرف سلبریتی بر نوجوان در غالب موارد به‌اندازه‌ای است که وجود مخاطب به کلی تسخیر می‌شود و متأسفانه نوعی وادادگی شخصیتی رخ می‌دهد تا جایی که حتی به قیمت از دست رفتن جان مخاطب یا تخطئه روحی و روانی او تمام می‌گردد... ! تنها چیزی که برای او مهم تلقی می‌شود، حرکات و سکنات فلان بازیگر سینما، خواننده یا مجری شبکه‌های تلویزیونی یا شومن ماهواره‌ای و رقصنده فضای مجازی و...  است!

مغلوب سازی کامل جوان و نوجوان در این فضاها، ضمن اینکه مسئولیت عظیم انسانی و حقوقی را متوجه رسانه می‌کند (سینما، تلویزیون، رادیو، پیام‌رسانان فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی، نهادهای خبری و...  رسانه هستند) کلیت جامعه را نیز در برابر یک پرسش بزرگ و اساسی قرار می‌دهد که دلیل اهمال در معرفی الگوهای واقعی و کامل به آحاد مردم چیست؟! و چرا سیاستگذاری‌های فرهنگی ما تا این حد با رفتار افراطی رسانه در بزرگ کردن برخی افراد، تضاد پررنگ دارد !؟

در برخی خانواده‌ها به اشتباه، نوجوانی که بیشترین آسیب را از این داستان تلخ چشیده، مورد قضاوت شتابزده و نکوهش قرار می‌گیرد! درحالی‌که باید او را حمایت کرد و به تشخیصش احترام گذاشت اما همزمان نسبت به معرفی الگوهای واقعی زندگی و تبیین حقایق با شیوه‌های نوین فرهنگی و رسانه‌ای و رجوع به آموزه‌های پربار اخلاقی و معنوی اقدام کرد و به مخاطب آسیب‌دیده که عواطف و باورهای او مورد دستبرد قرار گرفته، فهماند که میان حقیقت و واقعیت پشت دوربین برخی افراد با موهومات چشم‌نواز و رنگ و لعاب‌دار جلوی دوربین، تفاوت از زمین تا آسمان است!

*نویسنده و پژوهشگر
نظر شما