یک قوطیِ ساردین به نام «غزه» دستمان دادند
و استخوانی خشک به نام «اریحا»
مسافرخانهای به نام فلسطین
بی سقف ، بیستون
پیکری بیاستخوان
و دستی بیانگشت
دیگر ویرانهای برای گریستن نیست
یک ملت چگونه بگرید
هنگامی که اشکهایش را از او گرفته اند؟
«نزار قباتی»
.......
در هر سرزمینی ادبیات نماد و مظهری از دغدغه های ریز و درشت زندگی انسانی همان سرزمین را تشکیل میدهد؛ تجسمی از امیدها و آرزوها و آرمانهای یک ملت. ادبیات ملی نیز می تواند تبلور احساسات، اندیشه ها و تصورات مردم آن سرزمین باشد. این مسئله هنگامی که با جنگ، اشغال، انقلاب، آشوب و... همراه شود، احساس تراژیکتری یافته و به یکی از ابزارهای مقاومت در برابر دشمن تبدیل میشود .
واژه مقاومت، برای نخستین بار توسط نویسنده و منتقد فلسطینی "غسان کنفانی" وارد ادبیات فلسطین شد. او معتقد بود که مقاومت صرفا از طریق تفنگ و گلوله صورت نمیگیرد، بلکه ادبیات نیز میتواند نوعی از مقاومت تلقی شود. اید بهترین موید دیدگاه غسان کنفانی و ترور او به دست نیروهای رژیم صهیونیستی بود که نشان داد تا چه اندازه ادبیات مقاومت و فعالیت در این زمینه میتواند برای اسرائیل دردسر ساز باشد.
پدیدههای مختلف اجتماعی عناصر مهمی هستند که در طول تاریخ باعث شکلگیری جریانی همچون ادبیات مقاومت و پایداری شده است؛ به عنوان نمونه ادبیاتی مقاومت فلسطین یکی از مهمترین اتفاقاتی است که درمبارزات مردم این کشور بر علیه متجاوزین صهیونیزم را شامل شده است.
سابقه ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی به دوران پیش از جنگ جهانی دوم و اشغال این سرزمین توسط اسراییل باز میگردد. در این دوره وجه ممیزه آن مبارزه با بیگانگانی بود که قیمومیت سرزمین آنها را بر عهده داشتند و توسط شاعرانی چون ابراهیم طوقان رهبری میشد .هرچند ادبیات مقاومت در این دوره "پارادایم ادبی" غالب فلسطین نبود، اما مضامین بدیع در آن به کار برده شد که بعدها ادبیات مقاومت پسااشغال از آنها بهره گرفت. پس از دوره اشغال ادبیات و شعر مقاومت فلسطین حجم زیادی از فضای ادبی فلسطین را به خود اختصاص داد و توانست به پارادایم غالب ادبی تبدیل شود. شاعرانی همچون سمیح قاسم، معین بیسو، توفیق زیاد و محمود درویش از جمله شاعرانی بودند که هم در دوران خودشان سرآمدان این نوع شعر بودند و هم نسلهای بعدی را متاثر از خود کردند. تقریبا تمامی شاعران فلسطین در این دوره به واسطه فعالیتهای اجتماعی و ادبیشان سابقه زندانی شدن را در کارنامه خود دارند.
در میان گونههای مختلف ادبی در فلسطین، از گذشته تا کنون آنچه که پر رنگتر از سایر انواع ادبیات بوده است، شعر است که هم نسبت به داستان، نمایشنامه، رمان و سایر نمودهای ادبی ژرفای عمیقتری داشته و هم به لحاظ کثرت اختلاف زیادی با دیگر نمودها داشته است.
به لحاظ تاریخی میتوان سه دوره اصلی برای ادبیات فلسطین متصور شد که در این دورههای سهگانه شاهد طیفی از جمود تا مقاومت در عالیترین شکل آن هستیم. دورههای مورد اشاره به طور کلی شامل دورههای استیلای عثمانیان بر سرزمین فلسطین، قیمومیت بریتانیا بر سرزمین فلسطین و نهایتاً اشغال فلسطین توسط یهودیان است .
ظهور ادبیات مقاومت فلسطین مقارن است با طرح قیمومیت فلسطین توسط بریتانیا که توسط سازمان ملل در سال ۱۹۲۲ به این کشور اعطاء گردید. مطابق این طرح عربهای فلسطین از حق اداره سرزمینشان محروم شدند . مأموریت بریتانیا فراهم آوردن مقدمات ورود یهودیان به سرزمین فلسطین و تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین بود و در این میان از آغاز طرح قیمومیت، ورود یهودیان به سرزمین فلسطین آغاز گردید و تدریجا همانگونه که در ابتدای این فصل بیان گردید مقاومتهای مسلحانهای از سوی فلسطینیان آغاز گردید، اما این مقاومتها صرفا در عرصه مسلحانه محدود نماند و مقاومت شکل غیر مسلحانه ای نیز به خود گرفت.
اوج مقاومتهای مردم فلسطین در سال ۱۹۳۶ به ظهور رسید و بذر شعر مقاومت فلسطین نیز در این دوره کاشته شد و به تدریج پا گرفت. هرچند این دوره آغاز پیدایش شعر مقاومت فلسطین است، اما هنوز شاعران در قید و بند آرایشهای لفظی نسل پیشین خود باقی مانده بودند و از این جهت کار آنها تکرار کار شاعران نسلهای پیشین بود .از سوی دیگر به لحاظ محتوایی شعر در این دوره برخلاف شکل آن، توانست از قید نسلهای گذشته خود را رها کرده و برای اولین بار مفاهیمی را وارد ادبیات فلسطین کند که پیش از این محلی از اعراب نداشت و یا دست کم مضامین چندان جدی تلقی نمی شد. در این مرحله شاعر دیگر بلندگوی حاکمان نبود، بلکه برای مردم و همراه مردم زندگی میکرد و با دردها و شادیهای مردم همراه بود.
در این مرحله شاعران بالاترین نقش را در توسعه فرهنگ خود و بیشترین بهره را در افزایش شناخت و آگاهی خویش داشتند. سزاوار است که شاعران این مرحله را قافله سالاران شعر معاصر فلسطین به شمار آورند...( السوافیری، کامل، 116:1383)
شاعران این دوره شکل کلاسیک قصیده را برای بیان تجربیات خود به کار گرفتند، چرا که از یک طرف در برابر تهدید انگلیسیها و صهیونیستها قرار داشتند که خواهان از میان برداشتن هویت عربی فلسطین و نابودی شخصیت فلسطینیان بودند ، از این رو شاعران فلسطینی برای حفظ اصالت فرهنگی و شخصیت ملی از میراثهای فرهنگی و سنتی خود بهره جستند. از طرف دیگر این قالب دارای قافیه یکسان است و خواندن آن در تظاهرات مردمی آسانتر و روان ر انجام میگیرد.
به این ترتیب شعر این دوره به گونه ی یک اعامیه انقلابی در میآمد، شعری که به فریادها، شعارها و خطبهها میمانست. در میان شاعران برتر این دوره، ابراهیم طوقان، عبدالرحیم محمود و ابو سلمی را میتوان ذکر کرد . این نسل، نسل اصیل مقاومت است که در فاصله جنگ جهانی دوم و فاجعه 1948 میلادی میزیست و همواره جستجوگر مفاهیم پر بار آزادی، رهایی، استقلال میهن، شهداء و دادخواهی و انتقام بود. (مقدمه موسی ادوار بر کتاب محمود درویش: 1385- 28/29)
....................................................................................................................................................................
منابع:
شعر معاصر عرب،1359 .محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات توس
جامعه شناسی معرفت ادبیات مقاومت فلسطین: منصور احمدی و عقیل صابر، فصلنامه علمی رهیافتهای سیاسی و بین المللی
بررسی روش شناسی هرمنوتیک قصدگرای اسکینر، سید محمدرضا محمود پناهی، فصلنامه سیاست پژوهشی1394، دوره ۲، شماره ۳