امیررضا خادم عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم شورای اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار شهر، در پاسخ به این سوال که چرا با وجود امکانات وسیع و دستگاه های فرهنگی متعدد و بستر مناسبی که وجود دارد،آثار فعالیت های فرهنگی این نهادها، آنطور که انتظار می رود نیست،گفت: ما در حوزه فرهنگ بیشتر منتقد هستیم تا مبتکر و خالق و این رویه و رویکردی متفاوت با گذشته و سابقه تاریخی ما در حوزه فرهنگ است.
وی افزود: ما در گذشته همیشه در حوزه فرهنگ مبتکر و خالق بودیم و بزرگان ما در زمره پیشگامان علم و فرهنگ جهان بودند، اما در حال حاضر ما بیشتر منتقد عملکرد فرهنگی کشورهای مختلف هستیم و کمتر خودمان تولید کننده و خالق تفکر و اندیشه جدید فرهنگی هستیم.
اجازه آزمایش و خطا را به دلیل احساس یک دشمن فرضی از خود گرفتهایم
خادم تصریح کرد: برای بازگشت به رویکرد خلق و تولید در ابتدا نیاز به آزمایش و خطا داریم. اکنون به دلیل احساس یک دشمن فرضی و یک فضای فرضی که در حوزه فرهنگ برای خودمان ساختهایم و هر روز به نوعی آن را بسط و گسترش می دهیم ، اجازه آزمایش و خطا تفکرات فرهنگی را از خود گرفتهایم و اجازه بیان و توسعه و به چالش کشیدن اندیشه های گوناگونی که وجود دارد، نمی دهیم.
وی ادامه داد: اندیشه هایی که شاید عمق چندانی نداشته باشند اما با به چالش کشیدن و محک آنها می توانیم به اندیشه های عمیق و بزرگ تری در حوزه فرهنگ دست یابیم.
وی اظهارداشت: عدم امکان و یا کمبود فرصت برای آزمایش و خطا و طرح مباحث مختلف و آزاد اندیشی،موجب میشود که ما نتوانیم به سطح مورد انتظار و ترسیم شده برای انقلاب اسلامی که ماهیت فرهنگی دارد، برسیم.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در دوره هفتم، گفت: بنابراین منتقد بودن بیش از حد، عدم ایجاد فرصت برای بروز تفکرات فرهنگی و حمایت نکردن از حوزه فرهنگی به معنای واقعی کلمه باعث شکل گیری این شرایط شده است.
حمایت های دولتی محدود به افراد خاص شده است
وی یادآور شد: اکنون حمایت های دولتی نیز محدود به افرادی خاص شده که براساس رانت ها و ارتباط های خاص مورد حمایت قرار می گیرند.
خادم تاکید کرد: این شرایط موجب شده،اقتصاد فرهنگ با معضلات و مشکلات عمده ای مواجه شود و هرکسی که وارد حوزه فرهنگ می شود پس از گذشت مدتی به سمت درآمدزایی و منافع اقتصادی منحرف شده و تنها برای بقای خود تلاش کند.
وی افزود: فعالان فرهنگی آن قدر درگیر مباحث اقتصادی فرهنگی می شود که اصل و هدف فعالیت فرهنگی به حاشیه می رود و به این ترتیب تنها با تصوری از اثرگذاری، محصول فرهنگی تولید میشود که در سطحی مطلوب، بهینه و اثرگذار قرار ندارد.