جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۶:۲۰
کد خبر: ۸۱۹۷۱
|
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۵
شب چهارم از سلسله نشست های هزار شب آسمانی، میزبان شهاب حسینی شد. در این نشست، شهاب حسینی صحبت از فیلم و سینما را کنار گذاشت و به بیان سخنانی از تجربیات معنوی و نگاه خود به دنیای پیرامون پرداخت.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شهاب حسینی که با بیشتر نقش هایش از طریق معنا ارتباط می یابد و اخیرا نیز در دو فیلم «ساکن طبقه وسط» و « برف روی شیروانی داغ» بخش هایی از  زندگی انسان معاصر در دنیای مدرن را به تصویر کشیده است، سخن را با «به نام خدایی» متفاوت آغاز کرد و گفت: بهتر است به نام خدای حی و حاضر آغاز کنیم. به دلیل اینکه ما این وجه را در زندگی فراموش می کنیم و مسائلی برایمان رخ می دهد که شاهدش هستیم. ما عادت کردیم خدا را نشسته بر اریکه های بلند آسمانی، دور از خود و با تازیانه ای در دست تصور کنیم که آمادگی دارد هر لحظه خطایی از ما سر زد با تازیانه ای بنوازد و اگر خیری سر زد، جایزه ای دهد.

وی گفت: در این شب عزیز صحبت کردن از فیلم یا سینما چندان مناسبتی ندارد. این شب ها شب های بابرکتی است که بهتر است از صاحب اصلی هرچیزی صحبت کنیم. از صاحب عشق، خلاقیت و آفرینش و هر آنچه که به اراده او جان دارد.

کارگردان «ساکن طبقه وسط» که از خود به عنوان دانش آموزی در عرصه سینما یاد کرد، گفت: در سینما غور و تفکر زیادی کردم تا بازی در قاب سینما را یاد بگیرم و دریابم که چرا آدم های بزرگ این حرفه در جهان، آدم های بزرگی هستند. اما متوجه شدم که سینما بیش تر از اینکه به من تکنیک یاد دهد، راه و روش زندگی را می آموزد.

شهاب حسینی با ساده ارزیابی کردن آفرینش در زندگی، گفت: تعجب من از این است که چرا انسان ماجرای آفرینش را پیچیده می کند. در حقیقت خدای مهربان و خلاق و دوست داشتنی دست به این خلقت زد تا عشق خود را به منصه ظهور بگذارد.

وی افزود: بحران در زندگی برای ما از جای شروع می شود که با هویت خودمان کنار نمی آییم. هستی هدیه خداوند به ما است. اغلب در نهاد خود نق می زنیم و این هدیه را نمی پذیریم و ایراد می گیریم. اما گام اول در زندگی ایمان به خداست و پذیرفتن آن چیزی که در تقدیر و برنامه کاری خود برای ما رقم زده است. همه ما اعضای یک خانواده ایم و ساکن کره ای که از عشق نشات گرفته است. خداوند با آنچه خلق کرده است خود را نشان می دهد و نادیده نیست و در تمام صنع خود هویداست.

بازیگر «برف روی شیروانی داغ» از تجارب خود در عرصه زندگی چنین گفت: من مدت هاست که خودم را از عرصه تصمیم گیری در زندگی عزل کرده ام. با خودم گفتم که هیچ کاره ام و تنها می توانم ری اکشن داشته باشم، نه اکشن. پس نباید تلاش و تقلای زیادی کنم. بلکه خدا آنطور که بخواهد مسیر را برایم رقم می زند و من تنها باید رهرو خوبی باشم.

شهاب حسینی در ادامه به یادآوری خاطره ای از نمایشنامه ای از اریک ایمانوئل اشمیت با نام ملاقات کننده که در فرهنگسرای نیاوران بر روی صحنه رفته بود، پرداخت و گفت: اشمیت این نمایشنامه را بر اساس کتاب موسی و یکتا پرستی از فروید نوشته است. تم این نمایشنامه دو ساعت و نیم طول می کشید و چهار بازیگر هم بیشتر نداشت. بنابراین مدام دیالوگ ردو بدل می شد. تماشاگرانی چهارشب و پنج شب برای انتقال مفهوم آن نمایشنامه می آمدند. 

وی ادامه داد: ایده اجرای آن نمایش نیز خیلی اتفاقی و از یک قرار ملاقات با احمد ساعتچیان شکل گرفت. هیچ پیش بینی هم برای آن نشده بود و در واقع خواست خدا بود که آن اجرا شود. همه چیز ساده و در عین حال روان شکل گرفت. ما وقتی به خودمان آمدیم، دیدیم روی صحنه فرهنگسرای نیاوران در حال اجرا هستیم.  28 شب این نمایشنامه اجرا شد که در طول آن 5هزار نفر نمایش را دیدند. نکته جالب اینکه شب آخر که اجرا تمام شد، وقتی سوار ماشین شدم حتی یک جمله از دیالوگ ها را یادم نمی آمد. چون ماموریت من آنجا تمام شده بود. آن لحظه خودم را مثل دستکشی احساس کردم که اگر چه از نظر شکل هویتی مانند دست دارد اما تا زمانی که دستی داخل آن قرار نگیرد آن دستکش زنده نمی شود.

این بازیگر سینما و تلویزیون با جمله ای از شیخ ابوالحسن خرقانی، صحبت های خود را پایان داد و گفت: بر در سرای شیخ ابوالحسن خرقانی این جمله نوشته شده: «هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.» به نظر من امروزه دست همه به نان می رسد. پس می شود در دنیای مدرن «نان» را برداشت و بجایش «آن» گذاشت. شاید واقعا دوای درد ما این باشد که حجاب ها را از جلوی چشمانمان برداریم. اینکه خدا ما را از عدم به وجود آورده را ببینیم و سپاسگذار باشیم. 

مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
Under Review: ۰
انتشار یافته: ۳
صبا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۸
0
1
به به. دستتون درد نكنه. چه مطلب جالبي. بازهم از اين مطلبا بذاريد
مهناز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۹
0
1
همیشه قشنگ ودلنشین حرف میزنی.خداپشت وپناهت شهاب دوست داشتنی
سارا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۰
0
1
با سلام ممنون از اینکه صحبت های ایشون رو درج کردین ولی ای کاش تمام صحبت هاشونو از اول تا اخر مینوشتین.
نظر شما