چهره شما کتابی است که مردم میتوانند از آن چیزهای عجیب بخوانند. «ویلیام شکسپیر» / گفتارهای ناب ص۷۴
پرترهسازی یک هنر جهانی است. پرترهسازان هنرمندانی هستند که چنانچه بتوانند اندیشه نوگرایانه و توانایی هنرمندانهای را در کار کنند، قادرند جملههای تصویری کوتاه و مؤثری (در کالبد یک پرتره) درباره اهمیت این هنر در ذهن مردم برای همیشه حک کنند. عکاسی پرتره یکی از مشهورترین انواع عکاسی است که هم در بین عکاسان آماتور و هم حرفهای انجام میشود. این نوع عکاسی در زمینههای شخصی مثل عکاسی از دوستان، افراد خانواده، چهرههای مشهور فرهنگی، علمی و ... و حتی خود عکاس (سلف پرتره) نیز انجام میپذیرد.
فخرالدینی در یک گفتوگوی جذاب با محمود عبدالحسینی (عکاس معاصر) که در مجله هنرهای تجسمی در تیرماه ۱۳۹۳ منتشر شد، درباره شیوه کار خود در پرتره نگاری میگوید: «من معمولاً عجولانه کار نمیکنم، فکر میکنم باید به مدل فرصت داد تا با آدم دوست شود و وجود دوربین و عکاسی را حس نکند. در این حالت است که میشود کار کرد. یعنی با مدل باید حرف زد، چای خورد، دوست شد تا آن لحظه لازم برای عکاسی فراهم شود. آن وقت باید بدانید که پشت دوربین چه کار باید کرد تا لحظه شکار فرا برسد.»
فخرالدینی، گاه ممکن است دو سه روز بامدل صحبت کند، تا از روحیات و روانشناسی او شناخت بیشتری پیدا کند. فخرالدین فخرتالدینی که تجربه همکاری با «ژوزف کارش» * عکاس معروف را در کارنامه حرفهای خود دارد، میگوید: «ژوزف کارش، گاهی قبل از عکاسی از پرتره شخصیت مورد نظرش، چیزی میگفت که طرف ناراحت شود در این حالت صورتش را بررسی میکرد و بعد رفتاری را پیش میگرفت تا خوشحالی او را ببیند. پس از این ارتباط بود که لحظه مناسب را پیدا میکرد» و میافزاید: «من معمولاً تا به قیافه مدلهایم عادت نکنم عکس نمیگیرم».
در نمایشگاه پرترههای فخرالدین فخرالدینی از شخصیتهای هنری و فرهنگی ایران، اسمهای زیادی به چشم میخورد: محمد احصایی، لوریس چکناواریان، علی اکبر صادقی، محمود جوادیپور، عزت الله انتظامی، حسن کسایی، محمدعلی کشاورز، مرتضی ممیز، حسین علیزاده، و... که جملگی نام آشنا هستند، اما در این میان با چهره مردی آشنا میشویم که شاید خیلی رسانهای و مشهور نباشد، اما بیتردید از اعتبار زیادی در نزد اهل هنر برخوردار است، کسی که در کنار پرترهاش آمده: «استاد سازنده آلات موسیقی» شخصیتی به نام استاد ابراهیم قنبری مهر. با دیدن این پرتره، نکته مهمی به ذهن متبادر میشود که الزاما عکاسی از چهره اهل هنر میتواند بر مبنای شهرت رسانهای افراد نباشد.
در باره اهمیت روانکاوانه، اجتماعی و تاریخی ثبت چهره انسانها، روایتی کهن را بازخوانی میکنیم:
آوردهاند که ۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، امپراتور چین، به شدت تحت تأثیر هنر چهرهپردازی و چهره خوانی قرار داشت، به طوری که دستور داد همه کتابهای ادبی موجود در قلمرو حکومتاش را بسوزانند. بخشی از این کتابها دست نوشتههایی ارزشمند از هنر چهرهسازی و چهرهخوانی بودند که از دوران کنفوسیوس باقی مانده بود. امپراتور چین فکر میکرد که آن کتابها او را به عنوان حاکمی شرور و ظالم به مردم معرفی خواهند کرد. ترس او از آشکارشدن هویت واقعیاش تا اندازهای بود که بر خلاف رسم آن زمان حتی به نقاش دربار خود اجازه نداد تا چهرهاش را به تصویر در آورد، و فرمانی صادر کرد تا تصویر چهره اورا به گونهای ترسیم کنند تا رعایا با دیدن آن باور کنند که او مردی نیکو خصال و مهربان است.
پرتره سازی ابتدا توسط نقاشان متداول شد و بعدها با اختراع دوربین عکاسی به عنوان یک ژانر معتبر عکاسی تداوم یافت. اوایل استقبال از عکاسی برای تکچهره نگاری بیشتر به این دلیل بود که ارزانتر از نقاشی تکچهره تمام میشد. اما در زمانه ما، اعتماد به دوربین و راستگویی آنچه که دوربین ثبت میکند، به پرتره سازی عکاسان ارج و اعتبار میبخشد.
* ژوزف کارش: عکاس پرتره ارمنی – کانادایی. ۱۹۰۸ - ۲۰۰۲