یادداشت
احترام به خبرنگار، احترام به حقیقت و مردم- اردشیر زابلیزاده
اردشیر زابلیزاده
حادثهی توهین معاون وزیر بهداشت به خبرنگار زن، در ظاهر یک برخورد فردی و لحظهای بود، اما در واقع، آینهای از یک مشکل ریشهدار در مناسبات میان دولت و رسانه است؛ مشکلی که تا زمانیکه درک متقابل میان صاحبان قدرت و نمایندگان مردم شکل نگیرد، تکرار خواهد شد. در نشست خبری مربوط به هفته سلامت روان، معاون وزیر بهداشت، در پاسخ به پرسش یک خبرنگار زن، با ادبیاتی تند گفته است: «آخه تو کی هستی که من بخوام جواب تو رو بدم؟» همین جمله کوتاه، اگرچه در ظاهر یک واکنش عصبی آنی بود، اما در واقع پرده از ذهنیتی قدیمی برداشت؛ ذهنیتی که هنوز رسانه را مزاحم و پرسش را تهدید میپندارد.
واکنش سریع جامعه رسانهای، کاربران شبکههای اجتماعی و در نهایت عذرخواهی رسمی معاون وزیر و چند عضو دولت، نشان داد که افکار عمومی ایران نسبت به کرامت خبرنگاران حساس شده و دیگر بیاحترامی به آنان بیپاسخ نمیماند. اما در ورای این حاشیه پر سر و صدا، یک پرسش جدی باقی ماند: چرا برخی مدیران هنوز با منطق رسانه، گفتوگو و پرسشگری آشنا نیستند؟
در جهان امروز، خبرنگار مأمور تبلیغ نیست بلکه نماینده مردم و ناظر برقدرت است. او پرسش میکند تا پاسخ به مردم داده شود. توهین به خبرنگار، به معنای بیاحترامی به حق جامعه در دانستن است. در نظامهای رسانهای پیشرفته، پرسشگری خبرنگار بخشی از روند دموکراسی و حق دانستن مردم است. در بسیاری از کشورها، مقامات موظفاند حتی به سختترین پرسشها با آرامش و احترام پاسخ دهند، چون شفافیت، اساس اعتماد عمومی است. زیرا توهین به خبرنگار، توهین به جامعهای است که او نماینده آن است.
در واقع، هرچه قدرت رسانهها در پرسشگری بیشتر باشد، مشروعیت دولت نیز بیشتر تقویت میشود. در آموزههای اسلامی نیز خبرنگار تنها یک ناقل خبر نیست؛ بلکه حامل رسالت بلاغ و شهادت است. یعنی حقیقت را پنهان نمی کند. خبرنگار در منطق اسلام، همان شاهدی است که باید حق را بیان کند، حتی اگر به مذاق صاحبان قدرت خوش نیاید.
رفتار معاون وزیر بهداشت از چند جهت نگرانکننده است: از نظر اخلاقی، ادبیات تحقیرآمیز در فضای عمومی، با کرامت انسانی و شأن مدیریتی در تضاد است. از نظر حرفهای، نشاندهنده ضعف در سواد رسانهای برخی مدیران و ناآشنایی آنان با منطق تعامل رسانهای است. برخی از مدیران هنوز نمیدانند نشست خبری میدان پاسخگویی است نه نمایش قدرت. مهارتی که در ساختار مدیریتی کشور کمتر به آن توجه میشود. در کشور ما که دارای نظام رسانهای توسعهیافته است، برخی مقامات پیش از حضور در نشستهای خبری باید آموزش بینند که چگونه حتی به پرسشهای تند پاسخ دهند بیآنکه شأن خود یا خبرنگار را پایین بیاورند. در این حادثه، هرچند معاون وزیر و چند مقام دولتی عذرخواهی کردند، اما اگر این رخداد به اصلاح ساختارهای ارتباطی میان دولت و رسانهها نینجامد، عذرخواهیها تنها نقش مُسکّن خواهند داشت. دستگاههای دولتی نیازمند منشور رسمی رفتار با خبرنگاراناند؛ منشوری که بر احترام متقابل، پاسخگویی شفاف و گفتوگوی صادقانه تأکید کند. خبرنگار باید بتواند آزادانه بپرسد، بیآنکه از تحقیر یا حذف بترسد.
در بُعد اجتماعی نیز نباید فراموش کرد که توهین به خبرنگار زن، تنها بیاحترامی به یک فرد نیست، بلکه بازتولید ذهنیتی مردسالارانه است که زن را در جایگاه برابر گفتوگو نمیپذیرد.
در حالی که در منطق دینی و انقلابی ما، زن پرسشگر و آگاه، نماد رشد جامعه است. گفتن سخن حق در برابر قدرت، برترین جهاد است. خبرنگار، بهویژه خبرنگار زنی که در برابر مسئول میایستد و حق مردم را میپرسد، دقیقاً در مسیر این جهاد حرکت میکند.
این حادثه بار دیگر نشان داد، هنوز فاصلهای میان گفتمان قدرت و گفتمان پاسخگویی وجود دارد. اگر قرار است اعتماد عمومی بازسازی شود، دولت باید از موضع اقتدار به موضع گفتوگو حرکت کند. خبرنگار دشمن دولت نیست؛ بلکه پلی میان مردم و قدرت است. هرگاه این پل شکسته شود، جامعه دچار بیاعتمادی میشود و سرمایه اجتماعی فرو میریزد.
از اینرو، پیشنهاد جدی به وزرای دولت آن است که در انتخاب معاونان، مدیران و سخنگویان خود، ویژگی سواد رسانهای را در کنار تخصص و تجربه اداری، شرط لازم قرار دهند. مدیر بیسواد رسانهای، حتی اگر متخصص برجستهای باشد، در برخورد نادرست با خبرنگاران میتواند به اعتبار دستگاه خود و اعتماد عمومی آسیب بزند. دولت امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند مدیرانی است که بتوانند با رسانه گفتوگو کنند، نه با آن تقابل.
در عین حال، خبرنگاران نیز در برابر جامعه خود مسئولاند. پرسشگری باید دقیق، مستند و اخلاقمدار باشد. همانطور که مسئول موظف است احترام بگذارد، خبرنگار نیز باید در چارچوب انصاف، ادب و حقیقت حرکت کند. رابطه رسانه و دولت، دو سویه است: احترام متقابل، شرط بقای اعتماد است.
حادثه اخیر میتواند فرصتی برای بازنگری در این رابطه باشد. دولت میتواند با تدوین منشور اخلاقی تعامل با رسانهها، برگزاری دورههای آموزش ارتباط رسانهای برای مدیران، و ایجاد نظام گفتوگوی پایدار با خبرنگاران، زمینه احترام متقابل را تقویت کند. در روزگاری که هر جمله در برابر دوربین میتواند به بحران تبدیل شود، سواد رسانهای دیگر یک مهارت جانبی نیست؛ یک ضرورت حکمرانی است.