یادداشت
مادران شاغل؛ میان رؤیا و واقعیت، عشق و تلاش- حمیده آقابابایی
حمیده آقابابایی
در دنیای امروز، حضور زنان در عرصههای اجتماعی و اقتصادی دیگر انتخابی لوکس نیست، بلکه ضرورتی برای پویایی و عدالت در جامعه است. در این میان، مادران شاغل جایگاه ویژهای دارند؛ زنانی که همزمان بار مسئولیت خانه، تربیت فرزند، و نقش اجتماعی و شغلی خود را بر دوش میکشند. آنان، ستونهایی پنهاناند که بر دوششان تعادل خانواده و کار استوار مانده است.
اما مسیر این زنان، هرگز آسان نبوده است. جامعه در ظاهر، از «زنان توانمند» سخن میگوید، اما در عمل، گاه مادر شاغل را با پرسشهایی روبهرو میکند که در دل آن قضاوت نهفته است: «چطور بین کار و بچهداری تعادل برقرار میکنی؟»، «آیا فرزندت از نبودت ناراحت نیست؟»، و حتی گاهی زمزمههایی که گویی زنِ شاغل را از «مادر کامل بودن» دور میدانند.
در بسیاری از فرهنگها، هنوز نگاه سنتی بر ذهن جامعه سنگینی میکند؛ نگاهی که نقش زن را در خانه محدود میبیند و حضور اجتماعی او را به عنوان امری ثانویه قلمداد میکند. این نگاه، فشار روانی بزرگی بر مادران شاغل وارد میکند؛ آنها نهتنها باید در محل کار خود را ثابت کنند، بلکه در خانه نیز با احساس گناه و کمبودن دستوپنجه نرم کنند.
چالشهای محیط کار
محیط کار برای مادران شاغل، گاه میدان نبردی نابرابر است. نبود امکاناتی مانند مرخصی کافی زایمان، ساعت کاری انعطافپذیر، یا فضاهای کودکدوست در محل کار، زندگی بسیاری از زنان را با استرس و اضطراب همراه میکند.
بسیاری از مادران مجبورند میان ماندن در مسیر شغلی و حضور در کنار فرزند یکی را انتخاب کنند، انتخابی که هیچکدام از گزینههایش آسان نیست.
در چنین شرایطی، رفتار و درک مدیران و همکاران نقش حیاتی دارد. مدیری که نگاه انسانی و فرهنگی دارد، میفهمد زنی که مادر است، از مسئولیتش فرار نکرده، بلکه مسئولیتش دو برابر شده است. مدیران آگاه میدانند که حمایت از مادران شاغل، به معنای کاهش کارایی نیست، بلکه افزایش وفاداری، انگیزه و بهرهوری در محیط کار است.
نگاه جامعه و قضاوتهای پنهان
جامعه گاهی از مادر شاغل تصویری دوگانه میسازد: از یک سو او را زنی مستقل و موفق میداند و از سوی دیگر، در خلوت قضاوت میکند که چرا کمتر در کنار فرزندش است. این دوگانگی، مادر را در چرخهای از احساس گناه، تلاش بیش از اندازه، و فرسودگی عاطفی گرفتار میکند.
در بسیاری از خانوادهها نیز هنوز نقشهای سنتی تغییر نکردهاند؛ زنان شاغل علاوه بر کار بیرون از خانه، همچنان بار اصلی کارهای خانه، مراقبت از فرزندان و حتی روابط خانوادگی را بر دوش میکشند.
نقش همسر و خانواده
در این میان، حمایت همسر میتواند نقطهی تفاوت باشد. همسری که درک میکند وظایف خانه «زنانه» نیست بلکه انسانی و مشترک است، به جای منتظر ماندن برای انجام کارها، شانهبهشانهی همسرش پیش میرود. درک، همدلی، و احترام به تلاش زن، میتواند بزرگترین عامل آرامش او باشد.
متأسفانه هنوز در بسیاری از خانوادهها، زن شاغل پس از بازگشت از محل کار، با حجم زیادی از مسئولیتهای خانگی روبهروست؛ بیآنکه فرصتی برای استراحت یا رسیدگی به خود داشته باشد. همین مسئله گاه منجر به خستگی مزمن، فرسودگی روانی و دور شدن از روابط عاطفی میشود.
تعادل، رؤیای دشوار، اما ممکن
مادران شاغل، در جستجوی تعادلاند، میان کار و خانه، میان خستگی و عشق، میان خواستن و توانستن. آنها بهخوبی میدانند که در هیچیک از این دو نقش کامل نخواهند بود، اما هر روز با تمام توان برای بهترین بودن تلاش میکنند. فرزندان چنین مادرانی، در کنار عشق، مفهوم مسئولیت، پشتکار و استقلال را هم میآموزند.
جامعهای که به مادران شاغل فرصت رشد و آرامش بدهد، در واقع در حال ساختن نسلی توانمند، باانگیزه و عاطفیتر است.
مادر شاغل و نوجوانان؛ گفتوگو به جای کنترل
یکی از حساسترین بخشهای زندگی مادران شاغل، ارتباط با فرزندان نوجوان است. نوجوانان در مرحلهای از رشد قرار دارند که نیاز به توجه، درک و گفتوگو بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. اما مادر شاغل، به دلیل فشار کاری و کمبود وقت، ممکن است ناخواسته از گفتوگوهای روزمره با فرزندش فاصله بگیرد. این فاصله، اگر با آگاهی پر نشود، میتواند به سردی و سوءتفاهم منجر شود.
مادران شاغل باید بدانند که کیفیت رابطه مهمتر از کمیت زمان است. شاید نتوانند تمام روز در کنار فرزند باشند، اما همان چند دقیقه گفتوگوی صادقانه، گوش دادن بدون قضاوت، و نشان دادن علاقهی واقعی میتواند اعتماد نوجوان را حفظ کند. مهم است که مادران، با فرزندانشان مانند دوست رفتار کنند، نه بازرس. پرسیدن سؤالهایی ساده مثل «روزت چطور بود؟» یا «چیزی هست که بخوای باهام در میون بذاری؟» در ظاهر ساده است، اما پلی میسازد میان دو جهان، جهان پرمشغلهی مادر و دنیای پرهیجان نوجوان.. در عین حال، نوجوان باید بداند که مادرش شاغل است، اما همیشه در دسترس عشق است. بیان احساسات، عذرخواهی در مواقع غیبت و نشان دادن دلتنگی، به او یاد میدهد که عشق نیاز به حضور مداوم ندارد، بلکه در پیوستگی قلبها معنا میشود.