يکشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۹:۴۲
کد خبر: ۱۳۵۶۵۷
|
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۶
به معنای واقعی کلمه، مستأصل شده بودم و به سجده رفتم. از خدا کمک خواستم و همین ایده به ذهنم رسید. نمی‌دانستم چفیه در اجرا به خوبی شبیه نوت می‌شود یا نه. من این چفیه را در دیدار با رهبر انقلاب، از ایشان گرفته بودم.
هدیه رهبر انقلاب طرح جلد کتاب شد/ چفیه‌ای که «نغمه شهادت» می‌نوازدبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، کتاب «این پسر من است» روایتی داستانی است که به فراز و فرودهای مهمِ زندگیِ پدر و پسری افغانستانی به نام‌‌های رسول و مهدی جعفری می‌‌پردازد. فراز و فرودی که ابتدایش مهاجرت از افغانستان به ایران است و بعد تلاش برای زندگی در ایران و سپس رزم در سوریه. جنگ چکیده‌ زندگی این پدر و پسر است و گویی در سراسرِ زندگیِ آنها سایه افکنده و هر بار به نوعی خودش را نمایان می‌کند.

به نقل از تسنیم،«ندا رسولی» برای روایت «این پسر من است» با چالشی حسرت‌ آمیز مواجه بوده‌ است؛ اینکه بیشتر همرزمان قهرمان داستان، همچون پسر قهرمان، شهید شده بودند. ولی حاصل گفت‌ و گو با اندک بازماندگان، روایتی پرجزئیات، موشکافانه، ملموس و جان‌ دار از نبرد سوریه است و نویسنده حس زنده‌ ای از تلخی جنگ سوریه و پست‌ و بلند نبردهایش را به نمایش گذاشته است.

«این پسر من است» علاوه بر روایت جالبش طرح جلد متفاوتی دارد که این طرح جلد داستانی هم با خودش همراه دارد با سیدهادی قادری گرافیست و طراح جلد کتاب این کتاب گفت وگویی درباره ریزه کاری‌های تصویر سازی و طرح جلد کتاب داشتیم که شرح آن در ادامه آمده است:

*شما برای طراحی جلد هر کتاب، به خصوص کتاب زندگی شهدا، چه می‌کنید؟ آنها را می‌خوانید یا فرصتش را ندارید؟

من بله می‌خوانم  اما 99 درصد طراحان جلد، متن کتاب‌ها را نمی‌خوانند! بیست و دو سال است که در این کار هستم و این به من ثابت شده. معمولاً از نویسنده‌ها درباره کتاب سؤال می‌کنند و بر مبنای آن، طرحشان را آماده می‌کنند. البته مسائل اقتصادی هم در این زمینه مؤثرند و این موضوع، پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد.

ما در انتشارات خط مقدم، به طراحانمان هم تأکید می‌کنیم کتاب را بخوانند. اما گاهی طراحان نامدار هم می‌گویند ما وقت خواندن نداریم!

برای چهارمین بار «این پسر من است» را خواندم

چرا طراحان نامدار هم به قول شما کتاب را نمی خوانند؟

برخی طراحان، کتابخوان نیستند و نمی‌توانند تند و سریع کتاب‌ها را بخوانند و از این نظر هم باید بهشان حق بدهیم. حتی طراحی را دیدم که در جبهه فرهنگی انقلاب کار می‌کرد اما تا به حال کتابی درباره شهدا نخوانده بود.

   
 چیزی را از داخل کتاب کشف کنیم


*وقتی یک طراح جلد کتابی را می خواند چه اتفاقی می‌افتد و طرحش چه فرقی می‌تواند با طرح کسی داشته باشد که کتاب را نخوانده است؟

طرح جلد کتاب‌ها می‌تواند ترجمه خوب و تصویری از نام کتاب باشد اما مرحله‌ای از طراحی جلد کتاب این است که چیزی را از داخل کتاب کشف کنیم و این، باعث می‌شود جلد کتاب تا انتهای کتاب، زنده بماند و همراه خواننده تا آخر کار بیاید. یعنی من هم به عنوان طراح به خواندن کتاب، کمک کنم. البته بعضی اوقات موفق هستیم و گاهی هم موفق نیستیم. گاهی برخی طرح جلد‌ها آنقدر زنده‌اند که مخاطب هر جا آن اِلمان‌ها را ببیند، یاد آن کتاب می‌افتد.

*از فراز و فرودهای طراحی جلد این کتاب می‌گویید؟

ما در خط مقدم، برخی از کارها را برون‌سپاری می‌کنیم. مثلاً درباره همین کتاب هم ابتدا فرد دیگری برای کتاب، طرح جلد اتود زد اما پسندیده نشد. جلد قبلی طرح گلیم داشت و تأکید بر افغان بودن شخصیت‌های کتاب بود اما چنین اِلمان‌هایی هم در کتاب نبود. آبی بودن طرح جلد کتاب، هم به اتفاقی برمی‌گردد که در ابتدای کتاب به آن پرداخته شده و هم آسمانی بودن شخصیت‌های آن را نشان می‌دهد.

داستانی که اطلاعات هم می‌دهد


*تاثیری که این کتاب بر شما گذاشت چه بود؟ نظرتان به عنوان خواننده‌ای که کتاب‌های شهدای متعددی را خوانده‌اید چه بود؟

من کتاب «این پسر من است» را دیشب برای چهارمین بار از ساعت 8 شب تا ساعت یک نیمه شب، خواندم. البته من کارشناس ادبی نیستم اما وقتی کتاب را می‌خواندم، احساس می‌کردم کسی که کاملاً به این زندگی مسلط بوده، این کتاب را نوشته. حس می‌کردم نویسنده آن قدر توانمند است که نمی‌گذارد دچار خستگی و دلزدگی بشوم. در جاهای مختلف، نویسنده به عقب بر‌می‌گردد و مطالبی را می‌گوید که کاملاً بجاست. در مورد شخصیت‌پردازی هم نویسنده بسیار خوب عمل کرده و من توانستم شخصیت‌های این کتاب را به خوبی بشناسم. حتی همین شخصیت‌پردازی باعث شد به دیدار خانواده جعفری و مزار شهدا در بهشت معصومه (س) بروم.

کتاب در عین حال که داستان‌گو است، در جای‌جایش اطلاعاتی به خواننده می‌دهد و پاورقی‌های خوبی ارائه داده است. مثلاً درباره سوریه و اتفاقاتی که در آن می‌افتد هم اطلاعات خوبی به دست می‌دهد.

ماجرای خرید گیتار و چفیه رهبری


*درباره طراحی جلد بیشتر برایمان بگویید؟ ماجرای این چفیه که نت موسیقی شده چیست؟

من سخت‌گیرترین فرد برای جلدها و حتی طرح‌های خودم هستم. من حتی گیتار خریدم و اجزای آن را با پوتین،‌ تلفیق کردم اما راضی‌کننده نبود. من طرح را تا 90 درصد پیش می‌بردم اما راضی نبودم. حتی نمی‌توانستم آن را به کسی نشان بدهم. بعد از نماز جماعت در دفتر انتشارات، ناراحت بودم که چرا جلد این کتاب، نهایی نمی‌شود. به معنای واقعی کلمه، مستأصل شده بودم و به سجده رفتم. از خدا کمک خواستم و همین ایده به ذهنم رسید. نمی‌دانستم چفیه در اجرا به خوبی شبیه نوت می‌شود یا نه. من این چفیه را در دیدار با رهبر انقلاب، از ایشان گرفته بودم.

چفیه بارها استفاده شده اما تا به حال نشده بود که به عنوان نت استفاده شود. من نمی‌دانستم آیا تابویی را می‌شکند یا نه اما وقتی اجرا شد،‌ دیدیم کاملاً مناسب است. فونت نام کتاب هم عربی است که من تغییراتی در آن داده‌ام. گیتار را هم در دفتر دارم و خاطره‌اش همراهم است.
نظر شما