فرهنگ از معدود واژههایی است که بهصورت گسترده هم بهعنوان پیشوند و هم بهعنوان پسوند با واژههای دیگر همنشینی دارد. شاید هیچ واژهای را نتوان یافت که اینگونه با سایر واژهها ترکیب میشود. اصلا یکی از ضرورتهای جامعه امروز همین همنشینی واژه فرهنگ با سایر واژههاست.
همنشینی واژه فرهنگ چه بهعنوان پیشوند و چه بهعنوان پسوند صرفاً موجب ساخت ترکیبی اضافی یا وصفی در حوزه ادبیات نمیشود که بتوان آنرا در یک سطر تعریف کرد. هرکدام از این ترکیبها دارای بار معنایی و مفهومی وسیعی است که تاثیرات فوقالعادهای را در جامعه دارد. در واقع ایجاد ترکیبها و همنشینی میان فرهنگ با واژهای دیگر حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را زیر تاثیر خود قرار میدهد.
همنشینی فرهنگ با واژهها اگر بهصورت پیشوند باشد یعنی فرهنگ در ابتدا و آن واژه در ادامه بیاید موجب تعیین چارچوبها، مقررات، آداب و رسوم، بایدها و نبایدها، ارزشها و غیر ارزشها و هنجارها و ناهنجارها میشود. فرهنگ ترافیک، فرهنگ دوچرخهسواری، فرهنگ رفتن به سینما، فرهنگ آپارتماننشینی، فرهنگ کتابخوانی، فرهنگ تجارت و... از این دستاند. برای هرکدام از این ترکیبها میتوان و باید پژوهش انجام شود و آنگاه افراد جامعه را ترغیب بهرعایت نتایج آنها کرد. این ترکیبها اگرچه از دو واژه ساخته شده اما گستره مفهومی و کاربردی آن بسیار گسترده است و حتی در جوامع مختلف و در زمانهای مختلف متفاوت است.
همنشینی فرهنگ با واژهها اگر بهصورت پسوند باشد بیشتر ترکیبی وصفی ایجاد و نوعی فضیلت را موجب میشود. عدالت فرهنگی، خدمات فرهنگی، انسان فرهنگی، شهر فرهنگی، جامعه فرهنگی، اقتصاد فرهنگی، تجارت فرهنگی، فضیلت فرهنگی از ترکیبهایی است که فرهنگ در آن نوعی ویژگی و تمایز برای واژه ابتدایی ایجاد میکند. این ترکیبها نیز گستره مفهومی وسیعی دارند. گاه همین واژه فرهنگی را میتوان به صورت تفضیلی بهکار برد و حالتی مقایسهای را فراهم کرد. بدیهی است دارای چارچوب بستهای نیست و دریافتها و برداشتها از این ترکیبها از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است.
در کشور ما با پیشینه فرهنگی افتخار برانگیز ضرورت دارد از بیشترین ترکیبهای فرهنگی بهره ببریم و آن را در جای جای زندگی فردی و اجتماعی جاری کنیم.