پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۱:۳۱
کد خبر: ۹۱۱۶۷
|
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۳
فرهنگسرای فردوس نشست «روز روشنایی» را از سلسله نشست‌های تبیینی انقلاب اسلامی با بررسی جامعه‌شناسانه شعارهای انقلابی برگزار کرد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست تبیینی «روز روشنایی» با موضوع بررسی جامعه‌شناسانه شعارهای انقلاب اسلامی روز دوشنبه ۱۱ بهمن ماه در فرهنگسرای فردوس برگزار شد. نادر صادقیان، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی درباره اهمیت بحث درباره انقلاب اسلامی گفت: چرا بعد از ۳۸ سال مهم است که درباره این مسائل بحث کنیم؟ نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت ما آن روزها را ندیده و یک گذر نسلی اتفاق افتاده، اما انقلاب اسلامی باید به نسل بعد منتقل شود چون آرمان‌های یک ملت بوده که چند هزار نفر از آنها سر آن جان داده‌اند و ۳۸ سال است که سرنوشت مردم با همین آرمان‌ها گره خورده. این مسئله نباید دچار غفلت شود. نسل امروز باید بداند نسل‌های قبل به چه فکر می‌کردند و برای چه چیزی چهار دهه هزینه دادند و حال باید چه کرد. 
 
وی افزود: رنج چیز خوبی نیست، اما درد خوب است و به زایش و پویش تبدیل می‌شود. در سال ۵۷ این درد به مقداری رسید که صبر تمام شد و مردم شروع کردند به شعار دادن و توانستند در مدت زمان کوتاهی انقلاب را با حداقل هزینه به نتیجه برسانند. انقلاب‌های دیگر مانند انقلاب فرانسه یا چین مسلحانه و با کشتار در تعداد زیاد اتفاق افتاده، اما انقلاب ما با شعارهای منظوم و منثور است. کلمه همان اندیشه است، فقط شعار نیست. بین زبان و معرفت مرزی نیست، ما وقتی فکر می‌کنیم با کلمات فکر می‌کنیم؛ پس شعار شکل دیگر اندیشه است. اگر ما زبان را آنالیز می‌کنیم، داریم ایدئولوژی انقلاب را تحلیل می‌کنیم.
 
صادقیان ادامه داد: طبق نظر ۲۵ دانشمند علوم اجتماعی در دنیا انقلاب اسلامی تمایز ویژه‌ای دارد. اینکه اواخر قرن بیستم با نام دین انقلابی اتفاق بیفتد، جالب است. در حالی که تمام جهان دارد فریاد می‌زند در اثر مدرنیسم تمام فرایندها سکولاریزه و غیردینی شده است. در همین موقعیت می‌بینید یک ملتی با نام دین جلو می‌آید و به نتیجه می‌رسد.
 
وی درباره تحلیل محتوای شعارهای انقلاب اسلامی عنوان کرد: آقای دکتر محسنیان راد یک کار پیمایشی انجام داده و حدود هفت هزار شعار را شناسایی کرده است. بعد از پالایش و کم کردن شعارهای هم‌پوشان به عدد چهار هزار رسیده و این جای پرسش است که مقوله‌ای با این اهمیت چرا فقط در یک کتاب بررسی شده است. در تحلیل محتوایی که ایشان کردند، چند نکته مهم است. اولین نکته اینکه انقلاب بزرگی مانند انقلاب فرانسه فقط ۲۳ شعار دارد، انقلاب چین با آن عظمت ۳۵ شعار دارد. این را با چهار هزار شعار انقلاب اسلامی مقایسه کنید. علم کارش این است که می‌گوید چرا؟ به نظرم علتش این است که افراد فرهنگی درگیر انقلاب بودند و نیازی به کار مسلحانه جدی نبود. یکی از جامعه شناسان بزرگ دنیا می‌گوید انقلاب ایران توسط یک پیامبر بی‌سلاح انجام شده است. انقلاب اسلامی با شعار و کلمه بوده که خودش مهم‌ترین سلاح است. هیچ تئوریسینی هم پیش‌بینی نمی‌کرد که یک ملتی با اتکا به گفتمان اعتقادی و بدون سلاح بتوانند انقلاب کنند.

وی ادامه داد: وقتی وارد تحلیل محتوای شعارهای انقلاب اسلامی می‌شوید، نزدیک ۵۰ درصد شعارها فرهنگی-اعتقادی است، ۳۶ درصد سیاسی است و فقط ۶ درصد اقتصادی است. در صورتی که در انقلاب‌های دیگر عکس این اتفاق می‌افتد. این انقلاب یک سری شعارهای سلبی دارد که در صدرش سقوط حکومت سلطنتی و نفی امپریالیسم و استکبار است. البته آرمان‌های ایجابی بسیار بزرگ مانند عدالت و آزادی هم داشته.  
  
صادقیان به محقق نشدن بعضی از آرمان‌های انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: نسل جوان باید شعارهای آن زمان را بشناسد و متمرکز شود که چقدر از آنها به فعلیت رسیده است. هیچ کس می‌گوید عدالت بد است؟ استقلال بد است؟ نه، همه انقلاب‌ها می‌گویند. اما چیزی که آنها را در عمل متفاوت می‌کند، چارچوب ایدئولوژیک آنهاست. بخشی از این شعارها محقق نشده و نسل جدید باید مطالبه گر باشد و مردمی که این شعارها خواسته‌های به حقشان بوده، باید از انحراف مسیر جلوگیری کنند.
 
وی در پایان سخنانش تصریح کرد: میشل فوکو دو بار در بحبوحه انقلاب به ایران سفر کرد و کتاب و مقالات ارزنده‌ای در این باره نوشته است؛ او بر نقش مذهب به عنوان یک نیروی پرنفوذ علیه کلیت یک رژیم سیاسی و درک مسلط از جهان تاکید دارد. یا یک جامعه‌شناس فرانسوی درباره نقش دین ملی و رهبری مذهبی به عنوان سخنگو و برانگیزاننده انقلاب اسلامی صحبت می‌کند. 

امینی: شعارها در هر انقلابی بیانگر خلاهای موجود در جامعه است
سعیده امینی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دیگر سخنران این مراسم بود که در تبیین شعارهای مردم در زمان مبارزات گفت: شعارهای انقلابی عبارت‌هایی شعرگونه و بیانگر مطالبات است و نفی شرایط موجود و در عین حال ترسیم یک اتوپیا و جامعه آرمانی است که در کتاب جامعه‌شناسی شعارهای انقلاب به خوبی تحلیل محتوا شده است. مهم‌ترین وجه شعارهای انقلاب اسلامی مطالبات سیاسی و نفی استبداد موجود بوده است. استبداد سیاسی‌ای که از سال ۴۲ تا ۵۶ اتفاق افتاد و زمینه‌ساز این شد که جامعه به این نتیجه برسد که شرایط جامعه استبدادی است. در میان شعارها به طور مشخص خود شاه مورد حمله انقلابی‌ها قرار داشت، اما از منظر دیگر آن جامعه آرمانی مد نظر مردم جامعه‌ای نبود که صرفاً مسائل اقتصادی در آن اولویت باشد، بلکه مسائل فرهنگی و دینی خودش را نشان می‌داد. در بین شعارهایی که مربوط به اهداف و آرمان‌های انقلاب بودند، وزن اهداف و ارزش‌های اقتصادی کمرنگ بود.  
 
وی ادامه داد: چرا شعار می‌دهند «جمهوری اسلامی»؟ «جمهوری» به این دلیل که جامعه از استبداد خسته شده و به دنبال دیده شدن حضور مردم است. می‌گویند «اسلامی» و این بیانگر یک خلا است، چون برخی از المان‌های مذهبی در رأس حکومت به سخره گرفته شده و کمتر به آن اهمیت داده‌اند. بنا بر این در انقلاب اسلامی و هر انقلاب دیگری شعارها بیانگر خلاهای موجود در جامعه است. در انقلاب فرانسه یک شعار برجسته و مهم وجود داشت؛ آزادی، برابری و برادری. یعنی هر جا که می‌بینید وجوهی از استبداد وجود دارد، شعار آزادی مشاهده می‌شود.
 
امینی تصریح کرد: در شعار قشربندی و طبقه‌بندی اجتماعی وجود ندارد. در انقلاب اسلامی همه اقشار حضور دارند و همه شعار را به زبان می‌آورند. اینطور نیست که شعار مختص یک گروه نخبه باشد. چیزی که در قالب شعار مطرح می‌شود، بیانگر مطالبه همه سطوح جامعه است و همین مسئله دامنه نفوذ و اثرگذاری شعارها را بالا می‌برد. به ویژه در فضاهایی که افراد دور هم جمع شوند، بار عاطفی بالا می‌رود و در جریان یک انقلاب این مسئله را نباید نادیده بگیریم. 

این استاد دانشگاه با بیان اینکه همه انقلاب‌ها تاثیرات شگرفی بر حوزه‌های علمی و دینی می‌گذارد، افزود: به عنوان مثال تدا اسکاچپول، نظریه‌پرداز آمریکایی کتابی با عنوان «دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی» دارد که در آن سه انقلاب بزرگ دنیا یعنی فرانسه، روسیه و چین را با هم مقایسه کرده است. او به این نتیجه رسیده بود که انقلاب‌ها پدید می‌آیند، ساخته نمی‌شوند. یعنی یک سری از عوامل دست به دست هم می‌دهد و انقلاب صورت می‌گیرد. بعد از نوشتن این کتاب، انقلاب اسلامی رخ می‌دهد و یک چرخش اساسی در نظر اسکاچپول به وجود می‌آید و می‌گوید آنچه در ایران اتفاق افتاد، با تمام آنچه که من مطالعه کرده بودم، متفاوت است و دیدگاه من را تغییر داد. همین مسئله باعث شد او از مواضع خودش عقب‌نشینی کند و برای نقش رهبری و ایدئولوژی در وقوع انقلاب‌ها اهمیت قائل شود.  
 

مطالب مرتبط
نظر شما